ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۱۱ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

choking

مانور هایملیک (Heimlich maneuver) یا کشش شکمی یکی از مهمترین اقدامات حیاتی در فوریت های پزشکی است. این اقدام درمانی که برای جلوگیری از خفگی ناشی از ورود جسم خارجی به مجاری تنفسی انجام میشود میتواند از مرگ بسیاری از افراد مبتلا جلوگیری نماید.

تاریخچه

پرش غذا یا هر جسم خارجی به مجاری هوایی میتواند با بستن این مجاری باعث خفگی شخص گردد. سالانه بیش از ۳۰۰۰ نفر بر اثر این حادثه جان خود را از دست میدهند و اکثر آنان در سنین بالای ۷۵ سال قرار دارند. تا سال ۱۹۷۴ میلادی روش متداول خارج کردن جسم خارجی، وارد کردن ضربه های محکم به پشت فرد مبتلا بود تا به کمک ضربه، رفلکس سرفه در ریه ایجاد شده و جسم تنفس شده خارج گردد. در سال ۱۹۷۴ دکتر هنری هایملیک (متولد ۱۹۲۰) روش ابداعی خود را در مجله طب اورژانس در آمریکا چاپ نمود. روش هایملیک بسرعت گسترش جهانی یافت و در مجلات علمی دیگر چاپ گردید و روش متداول نجات جان اشخاصی گردید که دچار خفگی ناشی از ورود جسم خارجی به مجاری تنفسی هستند.

روش

روش انجام کشش شکمی هایملیک:

  • کمک کننده در پشت سر بیمار قرار میگیرد و دست و بازو را دور کمر بیمار قفل می کند.
  • یک دست را مشت کرده و با دست دیگر ناحیه انگشت شست دست مشت شده را در زیر جناغ سینه و بالای ناف بیمار قرار میدهد.
  • کشش شکمی از پایین به بالا بشدت انجام میدهد مانند اینکه بیمار را بلند می کند.
  • این حرکت را تکرار می کند تا جسم خارجی با فشار هوای داخل ریه بخارج پرتاب شود.

AbdominalThrust HeimlichManoeuvre

ندانم کَز کجا آمدشد خلق است

که هردَم از سرای این جهان این رفت و آن آمد

*****

کافر شده ام به دست پیغمبر عشق

جَنَت چه کنم جان من و آذر عشق

شرمندۀ عشق روزگارم که شدم

دردِ دلِ روزگار و دردسَرِ عشق

دور نیست...

نزدیک است، گاهی خیلی نزدیکتر از آن چیزی که فکرش رو بکنیم

انتقام طبیعت نزدیک است

و بسیار سخت!

خیلی سهمگین است انتقام طبیعت

در نگاهی به تحولات اطرافمان، ائم از تحولات با منشاء انسانی یا غیر از آن، متوجه وجود قواعدی هرچند نامحسوس خواهیم شد!

لذا خوشحال نباید باشند آنهایی که همه چیز را بوسیده اند گذاشته اند کنار! آنهایی پست فطرتی را به اوج رسانده اند و آنهایی که بی شرفی را معنایی تازه بخشیده اند! خیلی ساده است، اعتقاد به انتقام طبیعت احتیاجی به همراهی دین یا مذهب ندارد! در عجبم از معادلات حاضر(هر چند واقف به تفسیر نهایی تمامی کنشها هستم) که ذات حیوان گونه به ظاهر انسانهایی چطوره جلوه گری می نماید! نهایتاً بنده خودم به شخصه خیلی بر روی این معادلات فکر کرده ام! و گاهی شک میکنم که شاید این موارد بصورت ژنتیکی در بین نسلهای ما در آمده است!!!


گرفتگی گوش

آیـا تـاکنون فـکر کرده اید که چرا وقتی هواپیما ارتفاع کم می کند بچه ها بی قرار می شوند و گریه می کنند. مشکل گوش شایع ترین شکایت پزشکی مسافران هواپیماست.

برای درمان گرفتگی گوش درهواپیما یا موارد مشابه این نکات را انجام دهید:

گوش از سه قسمت تشکیل شده است که عبارتند از:

گوش بیرونی:لاله گوش و کانال گوش مجموعاً گوش بیرونی را تشکیل می دهند. کانال گوش بن بستی است که به پرده گوش ختم می شود.
گوش میانی:پرده گوش و استخوانچه های گوش به علاوه فضای پشت پرده گوش، گوش میانی را تشکیل می دهند. این قسمت از گوش نسبت به تغییرات زیاد فشار محیط می تواند آسیب پذیر باشد.
گوش داخلی:منطقه ای است که سلول های عصبی شنوایی و تعادلی را در خود جای داده است.


علت گرفتگی گوش در هواپیما

گوش و فشار هوا
گوش میانی، عامل مشکلات گوش، حین سفر است. گوش میانی به شکل حفره ای در داخل استخوان گیجگاهی است که نسبت به تغییرات فشار محیط حساس و آسیب پذیر است.
گوش میانی از طریق لوله ای به نام شیپور استاش به حلق راه پیدا می کند. لوله استاش که حالت ارتجاعی دارد در حالت معمول جداره هایش روی یکدیگر خوابیده است. هنگامی که فشار داخل حلق زیاد شود مثل هنگام بلع یا زور زدن، این فشار جدار لوله استاش را از همدیگر باز کرده و هوا به گوش میانی می رسد. لازم است بدانید که بهترین حالت پرده گوش وقتی است که فشار دو طرف پرده گوش با یکدیگر (یعنی با فشار محیط اطراف) برابر باشند.
هر چه از سطح زمین بالاتر برویم فشار هوا کمتر می شود. پس به هنگام صعود هواپیما فشار محیط کمتر از فشار گوش میانی می شود که در افراد سالم افزایش فشار گوش میانی از طریق شیپور استاش مستهلک می شود تا فشار دو طرف پرده گوش برابر شود. به هنگام نزول هواپیما، موارد ذکر شده برعکس می شود؛

دلایلی که باعث کیپ شدن گوش میشوند

یعنی فشار محیط به تدریج افزایش می یابد و در نتیجه فشار گوش میانی کمتر از فشار محیط می شود که برای جبران، باید شیپور استاش باز شده و از طریق حلق به پشت پرده گوش هوا رسانده و فشار دو طرف پرده را یکسان کند..
به هنگام مسافرت هوایی گاهی اوقات فشار محیط شدیداً تغییر پیدا می کند. برای اینکه راحت تر باشیم باید شیپور استاش این قابلیت را داشته باشد که مکرراً باز شده و فشار هوای پشت پرده گوش را با فشار محیط یکسان کند. این امر به ویژه هنگامی صدق می کند که هواپیما در حال فرود آمدن است.
در واقع هر موقعیتی که در آن ارتفاع یا فشار هوا سریعاً تغییر کند برای گوش مشکل ساز خواهد بود. شما ممکن است این حالت را به هنگام سوار شدن بر آسانسور یا شیرجه زدن به قسمت های عمیق استخر تجربه کرده باشید. خلبانان و غواصان برای فائق آمدن بر مشکلات فوق آموزش می بینند. شما نیز می توانید از آن آگاهی داشته باشید.

نحوه رفع گرفتگی گوش

چگونه کیپی گوش خود را برطرف کنیم؟
به هنگام بلع، عضله ای فعال می شود که این عضله شیپور استاش را نیز باز می کند. وقتی شما آدامس می جوید یا آب نباتی می مکید، ناخودآگاه تولید بزاق شما و در نتیجه دفعات بلع شما بیشتر می شود و این امر به ویژه به هنگام بلند شدن و کم کردن ارتفاع هواپیما برای گوش ها مفید است. خمیازه از آدامس جویدن هم بهتر است. در طول کم کردن ارتفاع و نشستن هواپیما سعی کنید نخوابید زیرا فردی که خوابیده است آب دهانش را قورت نمی دهد.
اگر بلع کردن و خمیازه کشیدن، کیپی گوش شما را برطرف نکرد اقدامات زیر را انجام دهید:
مرحله اول:سوراخ های بینی خود را با دستتان بسته نگه دارید.
مرحله دوم:با دهانتان دم عمیقی انجام داده و هوا را در سینه خود حبس کنید.
مرحله سوم:دهان خود را ببندید و با استفاده از عضلات دهان خود سعی کنید هوا را از بینی خارج کنید، به طوری که با مقاومت انگشت شست و اشاره خود روبه رو شوید.
وقتی که صدای تق بلندی را بشنوید نشان دهنده این است که عمل شما موفقیت آمیز بوده است. ممکن است به هنگام نزول هواپیما لازم باشد این عمل را چندین بار تکرار کنید.
روشن است که نوزادان و کودکان کم سن و سال قادر نیستند به روش فوق گوش خودشان را باز کنند اما اگر آنها مشغول مکیدن سرشیشه یا پستانک باشند همان نتیجه حاصل خواهد شد. لذا به هنگام نزول هواپیما کودک خود را بیدار نگهدارید و سعی کنید با خوراندن شیر یا غذا از بروز مشکلات گوش وی جلوگیری کنید.

چرخ با این اختران، نغز و خوش و زیباستی
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی

صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بررود بالا همان بااصل خود یکتاستی
این سخن را در نیابد هیچ فهم ظاهری
گر ابونصراستی و گر بوعلی سیناستی
جان اگر نه عارض استی زیر این چرخ کهن
این بدنها نیز دائم زنده و برپاستی
هر چه عارض باشد او را جوهری باید نخست
عقل بر این دعوی ما شاهدو گویاستی
میتوانی تو ز خورشید این صفتها کسب کرد
روشن است و بر همه تابان وخود یکتاستی
صورت عقلی که بی پایان و جاویدان بود
با همه و بی همه مجموعه و یکتاستی
هفت ره بر فوق ما از آسمان فرموده حق
هفت در از سوی دنیا جانب عقباستی
می توانی از رهی آسان شدن بر آسمان
راست باش و راست رو کانجا نباشد کاستی
ره نیابد بر دری از آسمان دنیاپرست
در نه بگشایند بروی گر چه درها واستی
هر که فانی شد به او یابد حیاتی جاودان
ور بخود افتاد کارش بی شک از موتاستی
زین سخن بگذر که این مهجور اهل عالمست
راستی پیدا کن و این راه رو گر راستی
هر چه بیرون است از ذاتت نیابد سودمند
خویش را کن ساز اگر امروز و گر فرداستی
نیست حد و نشانی کردگار پاک را
نی برون از ما و نه بی ما و نه با ماستی
گفتن نیکو به نیکوئی نه چون کردن بود
نام حلوا بر زبان بردن نه چون حلواستی
عقل کشتی آرزو گرداب و دانش بادبان
حق تعالی ساحل و عالم همه دریاستی
گفت دانا نفس ما را بعد ما حشر است و نشر
هر عمل کامروز کرد او را جزا فرداستی
نفس را نتوان ستود او را ستودن مشکل است
نفس بنده عاشق و معشوق او مولاستی
گفت دانا نفس ما را بعد ما باشد وجود
در جزا و در عمل آزاد و بی همتاستی
گفت دانا نفس هم با جا و هم بی جا بود
گفت دانا نفس نه بی جا و نه با جاستی
این سخن ها گفته دانا هرکسی از وهم خویش
در نیابد گفته کاین گفته معماستی
هر یکی بر دیگری دارد دلیل از گفته
در میان بحث و نزاع و شورش و غوغاستی
نفس را این آرزو در بند دارد در جهان
تا به بیند آرزوئی بند اندر پاستی
خواهشی اندر جهان هر خواهشی را در پی است
خواهشی را جو که بعد از وی نباشد خواستی(خواستی باید که بعد از وی نباشد خواستی)

فوری :

امروز صبح تروریست ها با خودروی حامل مواد منفجره به ستاد انتظامی چابهار حمله کرده اند. تعدادی شهید و تعدادی زخمی شده اند و شیشه های بسیاری از ساختمانهای یکی از پاسگاه های چابهار شکسته است.

عشق تو بکشت ترکی و تازی را

من بندهٔ آن شهید و آن غازی را

عشقت میگفت کس ز من جان نبرد

حق گفت دلا رها کن این بازی را

خوشه های کیهانی

در تصاویری که از کهکشان راه شیری دیده ایم زمین بسختی قابل مشاهده است. با دیدن آن تصاویر یک سوال و افکاری در ذهنم شکل گرفت که با شما در میان می گذارم، البته این ها صرفا حاصل تخیلات من است و هیچ مبنای علمی ممکن است نداشته باشد. سوال اینست که آیا واقعا امکان دارد همانند یک غبار باشیم؟ و بنظر خودم جواب به احتمال فراوان مثبت است و ما و هر آنچه بر روی زمین است از شهرها، کشورها، کوهها، جنگل ها و دریاها و... واقعا بر روی یک غبار هستیم. بنابراین احتمالا به همین دلیل است که دیده نمی شویم. انیشتن بسیار بدرستی نظریه نسبیت را مطرح نمود، زیرا بزرگی و کوچکی هم امری کاملا نسبی است. از نقطه نظر و دید منِ انسان، کره زمین بسیار بسیار بزرگ است همانطور که مثلا یک مبل برای یک مورچه بسیار بسیار بزرگ است. بنابراین هیچ دلیلی ندارد که ما در کیهان دقیقا بسان همان مورچه نباشیم که البته این خیلی خوشبینانه است اگر حتی خودمان را اندازه یک مورچه در نظر بگیریم که اینطور نیست در برابر کیهان ما بسیار بسیار کوچکتر از یک مورچه هستیم.حال فرض را بر این بگیریم که موجودات دیگری در کیهان هستند، در همین نزدیکی ما، اما آنقدر آنها بزرگند که ما نمی توانیم آنها را ببینم و ما آنقدر کوچکیم که آنها نمی توانند ما را ببینند. از اینرو هیچ بعید نیست که ما نسبت به موجوداتی دیگر بسیار بسیار بزرگ باشیم بطوریکه نه ما بتوانیم آنها را ببینیم و نه آنها ما را، همانطور که در بدن ما میلیاردها نورون و سلول و... وجود دارند، آنها احتمالا از وجود ما خبر ندارند در حالیکه در بدن ما هستند، اما ما از آنها مطلع هستیم اما آنقدر کوچک هستند که نمی توانیم به آنها دسترسی داشته باشیم. برخی از نظریه پردازان احتمال داده اند شاید ما هم بخشی از وجود یک موجود بزرگ باشیم و از آن مطلع نباشیم و آن موجود از وجود ما مطلع باشد اما نتواند به ما دسترسی داشته باشد. همانطور که در پهنه کیهان یک غبار هستیم، چه بسا در یک غبار معلق و شناور در داخل اتاقی که نشسته اید، حیات وجود داشته باشد، زندگی ها در جریان باشد، اما ما نمی توانیم آنها را بدلیل کوچکی ببینیم. همه چیز نسبی است اینرا بیاد داشته باشید...

 

 

 

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
 گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
 شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
 سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟

 

 

 

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم
 بسته سلسله سلسله مویی بودیم
 کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
 یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

 

 

 

 نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
 سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
 اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
 اول آنکس که خریدار شدش من بودم
 باعث گرمی بازار شدش من بودم

 

 

 

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سروسامان دارد

 

 

 

چاره اینست و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دل آرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر
بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر
بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهد بود

 

 

 

پیش او یار نو و یار کهن هردو یکی ست
حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی سی
قول زاغ و غزل مرغ چمن هردو یکی ست
نغمه بلبل و غوغای زغن هر دو یکی ست
این ندانسته که قدر همه یکسان نبود
زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود

 

 

 

چون چنین است پی کار دگر باشم به
چند روزی پی دلدار دگر باشم به
عندلیب گل رخسار دگر باشم به
مرغ خوش نغمه گلزار دگر باشم به
نوگلی کو که شوم بلبل دستان سازش
سازم از تازه جوانان چمن ممتازش

 

 

 

آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست
میتوان یافت که بر دل ز منش یاری هست
از من و بندگی من اگر اشعاری هست
بفروشد که به هر گوشه خریداری هست
به وفاداری من نیست در این شهر کسی
بنده ای همچو مرا هست خریدار بسی

 

 

 

مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است
راه صد بادیه درد بریدیم بس است
قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است
اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
بعد از این ما و سر کوی دل آرای دگر
با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر

 

 

 

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این برود چون نرود
چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود

 

 

 

ای پسر چند به کام دگرانت بینم
سرخوش و مست ز جام دگرانت بینم
مایه عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم
تو چه دانی که شدی یار چه بی باکی چند
چه هوسها که ندارند هوسناکی چند

 

 

 

یار این طایفه خانه برانداز مباش
از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش
میشوی شهره به این فرقه هم آواز مباش
غافل از لعب حریفان دغل باز مباش
به که مشغول به این شغل نسازی خود را
این نه کاری ست مبادا که ببازی خود را

 

 

 

در کمین تو بسی عیب شماران هستند
سینه پر درد ز تو کینه گذاران هستند
داغ بر سینه ز تو سینه فکاران هستند
غرض اینست که در قصد تو یاران هستند
باش مردانه که ناگاه قفایی نخوری
واقف کشتی خود باش که پایی نخوری

 

 

 

گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت
وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت
شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت
با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت
حاش لله که وفای تو فراموش کند
سخن مصلحت آمیز کسان گوش کند

مورچه

گاهی وجود حشراتی مثل مورچه در داخل خانه به قدری آزاردهنده است که سبب سلب آسایش افراد ساکن در آن خانه می شود. البته برای مبارزه با آنها راهکارهایی وجود دارد.
مورچه ها اگر چه به ظاهر، حشرات بی آزاری به نظر می آیند، ولی هنگامی که در گوشه ای از خانه لانه کنند، با دردسرهای بسیاری مواجه می شوید.

در اینجا ۱۲ راه برای از بین بردن مورچه ها در خانه برایتان بیان می کنیم:

۱. کمی فلفل سیاه را در نقاطی از خانه که محل عبور و مرور مورچه ها هستند، بپاشید.
۲. اگرچه این ادعا عجیب به نظر می آید، ولی بعضی ها عقیده دارند برای آنکه در جهت عبور و مرور مورچه ها محدودیتی ایجاد کنید، دور فضای مورد نظر را بر روی زمین یا دیوار، با گچ خط بکشید.
می گویند مورچه ها از روی خط گچی عبور نمی کنند، برخی دیگر به جای گچ، پودر تالک را پیشنهاد می کنند.
3. گفته می شود سیب دارای اسیدی است که مورچه ها را از بین می برد. بنابراین مقداری پوست سیب یا تکه هایی از خود آن و یا حتی هسته های داخل آن را در ورودی لانه مورچه قرار دهید.
۴. مخلوطی از عسل و پودر اسید بوریک را بر روی تکه کاغذی ریخته و در مکانی نزدیک لانه مورچه ها قرار دهید. با حمل این ترکیب به ظاهر خوشمزه توسط مورچه های رهگذر، مورچه های داخل لانه نیز از بین می روند. البته بعضی از مورچه ها به مواد چربی، بیشتر از مواد شیرینی تمایل دارند. لذا شما می توانید به جای عسل از کره استفاده کنید.
۵. از آن جایی که مورچه ها از بوی «میخک» متنفر هستند، می توان چند دانه میخک را بر سر سوراخ آن ها قرار داد.
۶. چند قطعه اسفنج را با آبی شیرین خیس نموده و بر سر راه مورچه ها قرار دهید. سپس اسفنج را در آب فرو ببرید تا مورچه ها خفه شوند. اگر چندین مرتبه این کار را انجام دهید، مورچه ها تا مدتی از این راه، رفت و آمد نخواهند کرد. البته این کار را می توان با چند تکه روزنامه ی آغشته به شیره ی قند یا چربی هم انجام داد.
۷. مورچه ها در باغچه و حیاط اغلب، شته ها را از این درخت به آن درخت جابه جا می کنند تا از شیره ی گل ها و درختان استفاده کنند. می توانید حدودا در فاصله ی ۲۰ سانتی متری مقداری پشم به کمی نخ ببندید، سپس روی آن پودر حشره کش بریزید. به این ترتیب مانع رفت و آمد آن ها خواهید شد.
البته با بستن مقداری نوارچسب پهن به صورتی که طرف چسبناک آن رو به بیرون باشد، می توان مانع از بالا رفتن مورچه ها از درخت و حتی میز آشپزخانه شد.
۸. مورچه ها از بوی کاج و صنوبر خوششان نمی آید، پس اگر در آشپزخانه مقداری اسانس حاوی بوی این درخت ها را قرار دهید، مورچه ها به آن جا نخواهند آمد.
۹. قرار دادن مقداری پوست خیار در قفسه های آشپزخانه نیز موجب فرار مورچه ها خواهد شد.
۱۰. سوراخ ها و شکاف های محل ورود مورچه ها را اگر با صابون پر نمایید، دیگر هرگز از آن محل رفت و آمد نخواهند کرد.
۱۱. ریختن اندکی نفت در سوراخ مورچه ها هم برای مدت کمی می تواند چاره ساز باشد.
۱۲. در صورتی که کودک شما روی تخت خواب می خوابد و پوست بدنش به مورچه ها حساسیت دارد، می توانید هر یک از پایه های تخت را داخل یک ظرف آب قرار دهید. آن گاه مورچه ها داخل ظرف آب می افتند.

هشدار
در صورتی که از بین روش های مبارزه با حشرات خانگی، استفاده از سموم را انتخاب کرده اید، مراقب بچه های کوچک باشید. به این معنا که مکان هایی را سم پاشی کنید که دور از دسترس بچه ها باشند.
در ضمن از آنجا که برخی از سم ها امکان ترکیب با آب را دارند، شما می توانید از محلول همان سم به جای پودر آن، برای سم پاشی استفاده کنید. به این ترتیب کاربرد آنها مشکلات کمتری را نسبت به پودرها خواهد داشت.

دلتنگم
 
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
از آتش سودای تو و خار جفایت
آن کیست که با داغ نو و ، ریش کهن نیست
بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست
در حشر چو بینند بدانند که وحشیست
آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست