ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتصاد» ثبت شده است

در تمامی معضلات اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی پای عدم کفایت مدیران به چشم می خورد. عدم کفایتی که ناشی از نبود تخصص مدیریتی و عدم استفاده از مدیران با تجربه و دارای علم مدیریت است. نتایج این نوع بی کفایتی ها در مواردی مانند مشکلات اقتصادی اخیر خود را نشان می دهد. سالهاست که عرصه ی معیشتی مردم جولانگاه آزمایش و خطای مسئولان مختلف شده است. طرح هایی که بدون تحلیل و تفکر اجرا می شود و نه تنها فایده ای ندارد بلکه باعث معضلاتی می شود که تبعات آن تا سالها باقی خواهد ماند. سالهاست که با روشهای مختلف مثلاً با قاچاق مبارزه می شود، اما نه تنها فایده ای نداشته بلکه در مواقعی باعث ضربات سنگینی بر پیکره اقتصاد کشور شده و معیشت مردم را هدف قرار داده است. حال سئوالی که همه از مسئولین کشور دارند این است که  آیا موقع آن نرسیده که به جای این همه آزمایش و خطا، فکری اساسی برای اصلاح اقتصاد کشور شود؟

فراز و فرودهایی که اقتصاد ایران در این روزها به خود می بیند شاید در تاریخ کشور بی سابقه باشد. این تنش ها حتی در سطح دنیا هم کم سابقه است. مردمی که دست به هر کاری می زنند تا از این دریای طوفانی جان سالم به در ببرند. عده ای سود کلان کرده و عده ای با خاک یکسان می شوند. آیا سکه و دلار می تواند منبع درآمدی باشد؟ چرا بازار بورس به یک باره جولانگاه عده ای ناآگاه شد. کسانی که الفبای بورس را نمی دانند هجوم بردند برای خرید سهام. نقش دولت چیست؟ آیا دولت خودخواسته مسبب این چالش ها شد؟! چرا دولت به جای تاثیر مثبت بر اقتصاد خودزنی می کند؟ آیا این آخرین تکاپوهای دولت است؟ آیا دولت از بهبود اوضاع اقتصادی کشور ناامید شده است؟ چرا دولتها در سال پایانی و مخصوصاً ماه های پایانی میل و رغبتی برای کار ندارند. بارها در منابع مختلف مباحث اقتصادی و جامعه شناختی اقتصاد و نیز روانشناختی دولتها و نیز ملت مطرح شده و نظرات زیادی داده شده است. چرا ما مردمی هستیم که حافظه ی تاریخی ضعیفی داریم؟! این سئوالها و سئوالهای بسیاری در ذهن تعدادی از افراد وجود دارد. من در این پست قصد باز کردن و شکافتن مباحث را ندارم. همچنین قصد ندارم جواب این سئوالات را بدهم. چرا که بحث در مورد این مباحث تخصص های مختلفی از علوم را نیاز دارد. فقط خواستم بگم که چرا اینگونه است. چرا ما به فکر نیستیم. چرا درس نمیگیریم از شکستهایمان. چرا هر کاری را در زمان و مکان خودش انجام نمی دهیم. در کلاس درس به فکر معشوقیم و در کنار معشوق به فکر کلاس درس. در محل کار به فکر خانواده و در خانه به فکر محل کار... آیا روان ما مشکل دارد یا آموزه هایمان؟ مردم مقصرند یا مسئولین؟

استیو جابز فقید در زمان حیات خویش یکی از افراد جالب و منحصر به فردی از نظر خصوصیات اخلاقی بود. استیو گاهی بسیار مهربان بود و گاهی بسیار بی رحم! و این مجموعه خصوصیات بود که وی را به یک استوره بی بدیل تبدیل کرد. این که چه زمانی باید چه عکس العملی را از خود بروز بدهید خیلی مهم است، و ظرافت کار اینجا نهفته است! استیو میگفت: "این که مردم چه می خواهند را ما باید تعیین کنیم" ؛ این یکی از جمله های جالب وی بود، بسیاری وی را بخاطر این جمله فردی مستبد و خودخواه خواندند! ولی استیو دلیلی داشت برای این گفته خویش، او میگفت مردم در بسیاری از مواقع اشتباه فکر میکنند! و این ما هستیم که باید با انتخاب یک مسیر و راه درست بتوانیم زندگی را برای مردم راحت و زیبا سازیم...!

بله، مقصود وی این بود که مهندسین زبده اپل مثل جانی آیو باید به خود زحمت داده و بهترین ها را برای مردم انتخاب کنند. و البته بهترین ها در زمان مناسب!

اینها را گفتم تا مثال و مقدمه ای باشد برای موضوع مهم و سئوال اساسی این روزهای خیلی از ما(خیلی از روشنفکران"به معنای غیرعام"). سئوالی که هم جوابهای زیادی ممکن است داشته باشد و هم ممکن است هیچ جوابی نداشته باشد! هر چند در این دنیا برای هر سئوالی جوابیست...

آیا این مسئولین یک کشور هستند که تعیین میکنند که مردم باید چه چیزی بخواهند؟!

یا نه، مردم خودشان بهتر می توانند تشخیص دهند که چه چیزی می خواهند؟!

آیا بهبود فرهنگ عمومی یک کشور در گرو اصلاحات رفتاری فرد به فرد افراد یک جامعه است؟! یعنی اگر هر فردی به تنهایی اقدام به اصلاح نکند هیچ راهی برای رهایی از بی فرهنگی در یک جامعه وجود ندارد؟!

آیا عدم اقدام افراد یک جامعه در جهت بهبود رفتار خویش، وظیفه دولت ها را در قبال بهبود فرهنگ و حتی اقتصاد یک کشور سلب می کند؟!

براستی اگر وظیفه ای وجود دارد، وظیفه چه کسی است؟ و اگر مقصری وجود دارد، چه کسی مقصر است؟!!!