ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان» ثبت شده است

انسان در جبری بزرگ متولد می شود و در جبری بزرگتر می میرد. در میان این دو جبر اما به ظاهر اختیار را زندگی میکند....

در پست قبلی از چپولها حرف زدیم. اما این به آن معنا نیست که غیر چپولها همشون خوبن! اصلاً ذات سیاست بر مبنای نجاست بنا شده است. از آمریکا لاشخور تا روسیه ی حرومزاده همشون نجاستخوارن. در سیستم چپ و راست و در اشل کلی و در سطح جهانی اصولاً لزومی ندارد کشوری بخواهد به کسی باج بدهد. وقتی کشوری به کشور دیگر باج داد بدانید یک ککه خوری در میان است. این موضوع در بین افراد هم صادق است. پس یادتون باشه باج دادن و باج گرفتن ککه خوریه! اما همیشه گفتن بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد! حال باید دانست بلوک خفاش بدتره یا بلوک لاشخور؟ باید دید افراد مادر به فضا بدترن یا افراد مادر به زمین؟

چپولیسم الان دیگر یک واژه نیست بلکه یه فرهنگ است. چپولیسم یک فرهنگ تخمی است در سطح جهانی! روحیه ی چپول ها در جهان تقریباً مشابه هم است. چپول رنگ عوض میکند و چپول ممکن است در زمانهای مختلف حرفهای مختلف بزند. چپول را می شود راحت گول زد. چپول هم می تواند مردم را گول بزند. چپول هم خود را از بین می برد هم بقیه را، پس سعی کنیم چپول نباشیم. چپول ها همیشه بوده اند و خواهند بود!

هر چقدر انسان پیشرفت میکند همانقدر هم بیشتر می تواند خوب یا بد باشد. عقاید مختلف با وصف حال های گوناگون در جای جای دنیا وجود دارند. انواع دین ها و مذاهب مختلف که هر کدام خودشان را برحق می دانند. ادله و برهان های مختلف می آورند. برای این موضوع دانشگاه ها ساخته اند و کتاب ها نوشته اند. تلاش های نرم و سخت انجام داده اند تا به خیال خودشان دشمنان دین خود را بکشند یا از میان بردارند. جنگ ها به راه انداخته اند تا خودشان را قوی و برحق جلوه داده و بقیه را به زیر خود در آورند. این مسخ شدگی فکری به قدری قوی است که براحتی می تواند دسته دسته انسان را بخاطر افکار و عقاید به ورطه مرگ یا شهادت یا... ببرد. این فاصله ها و پارادوکس ها روز به روز بیشتر می شود و با پیشرفت علم و تکنولوژی و با افزایش مثلا عقلانیت انسان، این رسوخ تفکرات هم بیشتر می شود.

در کرانه ی بی انتهای هستی و با کمال غایت گرای انسان در فتح آسمانها این سئوال هنوز جوابی به خود نمی بیند، که آیا براستی ما انسانها غایت مخلوقات هستیم یا نه! در شرح این سئوال بقدری توضیح و تفسیر است که در جواب آن. آیا اصلا مخلوقی به غیر ما در کیهان وجو دارد و آیا آن مخلوق ها با شعور هستن! شرح و تفسیر این موضوع بسیار مشروح است و هر قدر بر شرح آن اضافه شود هیچ جواب شفافی نخواهیم یافت. اما مشاهده نوع و کیفیت زندگی و زیست انسان می تواند عیاری برای برآورد کلی این موضوع برای ما ایجاد کند. انواع بیماریها، عمر محدود و البته شاید کوتاه، عدم توان در ایجاد نظم و صلح مطلوب جهان و بسیاری دیگر از شرور طبیعی و انسان ساخت ما را در تصور یک کلیت مناسبی راهنمایی می کند. همانطور که گفته شد شاید تا سالهای بسیاری انسان نتواند جوابی برای این موضوع پیدا کند اما برآوردی از وضعیت فعلی روشن کننده کلیتی از جواب می باشد. شاید انسان تا موجودات فرازمینی رو کشف و مشاهده نکند هیچگاه جواب شفافی برای این سئوال پیدا نخواهد کرد.

عشق شاید تنهاترین واژه ای باشد که هم بامعنی است و هم بی معنی. هم هست و هم نیست. عشق واژه ای است که نه معنی می شود و نه توصیف. شاید عشق مجهول ترین مسئله بعد از مسئله مرگ باشد. در مورد عشق سخن بسیار گفته شده است. از افراد مشهور و نابغه تا مرد عادی در مورد عشق حرفها گرفته اند. اما آیا ما عشق را بدرستی می شناسیم. این واژه ی پیچیده و عجیب همواره مورد مناقشه انسانهای فرهیخته در طول قرنها بوده است. عشق می تواند مختص به هر چیزی باشد. عشق به یک جسم تا عشق به یک گیاه یا حیوان و یا انسان.

فروید در مورد عشق ابدی و واقعی می گوید:

عشق ابدی و واقعی و نیز خالی از هر گونه تنفر و ریا تنها در رابطه ی بین معتاد و ماده ی مخدرش وجود دارد.

در جایی دیگر می گوید:

هیچگاه به اندازه ی وقتی که عاشق می شویم آسیب پذیر نخواهیم بود و هیچگاه به اندازه ی زمانی که معشوقمان را از دست می دهیم بی دفاع، درمانده و غمگین نخواهیم شد.

 

یکی از مشترک ترین نوستالژی های بی پایان لحضات غروب می باشد، مخصوصاً غروبهای پائیزی! این هم مثل خیلی سئوالهای دیگه جوابی نداره. فقط هست! از اول بوده و خواهد بود... لحضات دلتنگی انسانها شاید ناب ترین لحظه های دلتنگی در بین موجودات زنده اس! حالا دلتنگی برای چی و کی؟! شاید انسانها دلتنگ خداشون میشن. خدایی که بی معنی ترین واژه ی هستی است در حضور معانی بشری! معنی ژرفی که بی ترجمه است و خواهد بود. اما شاید آدمها دلتنگ خودشون میشن! راستی میشه دلتنگ غروب شد... چون اون هم دلتنگه... چون اون هم...

brain1


مَغْز یکی از حسّاس‌ترین و پیچیده‌ترین اعضای بدن در همه مهره داران و بیشتر بی‌مهرگان است که در برخی گونه‌ها ۲ درصد از وزن بدن جان‌دار را تشکیل می‌دهد. در انسان تا بیش از ۳۰ درصد کالری (انرژی) روزانه را مصرف می‌کند و بیشتر انرژی خود را از کربوهیدرات‌ها (گلوکز خون) جذب می‌کند و این سوخت را سریع می‌سوزاند حتّی زمانیکه شخص در خواب است، مغز بیشتر از هر عضوی از بدن اکسیژن مصرف می‌کند. به نارسایی مغزی اسکم مغزی می‌گویند.
مغز شامل نیمکره‌های مخ، مخچه و ساقه مغز است. بیشتر حجم مغز را نیمکره‌های مخ تشکیل می‌دهند. نیمکره‌های مخ باعث می‌شوند تا انسان بتواند فکر کند و حرف بزند و مسائل را حل کنند.
نیمکره چپ فعالیت‌های نیمه راست بدن و نیمکره راست فعالیت‌های نیمه چپ بدن را کنترل می‌کند. اما آن‌ها همکاری هم دارند مثلاً در موقع نگاه کردن.
هر دو نیم کره به طور همزمان از همه بدن اطلاعات را دریافت و پردازش می کنند.هر نیم کره کار های مخصوص به خود را نیز دارد.مثلا نیم کره چپ به توانایی استدلال و ریاضیات و نیم کره راست مخ در مهارت های هنری تخصص یافته است مخچه هم مرکز برخی تعادل بدن است و با ورزش‌های مانند ژیمناستیک و بند بازی تقویت می‌شود.
بخش دیگر مغز ساقه مغز است که واصل مخ و مخچه به نخاع است. ساقه مغز شامل سه بخش است: مغز میانی و پل مغزی و بصل النخاع. بصل النخاع در بالای نخاع است و مرکز فعالیت‌های غیرارادی بدن است و برای همین مشهور به گره حیات است. مخ شامل لوب‌های مختلفی است:

  1. لوب آهیانه
  2. لوب پیشانی
  3. لوب گیجگاهی
  4. لوب پس سری

که در هر یک از این لوب‌ها حواس مختلفی وجود دارد برای مثال لوب پیشانی: حس بویایی؛ لوب پس سری: حس بینایی؛ لوب گیجگاهی: حس شنوایی؛ لوب آهیانه: مرکز حواس پیکری مانند لامسه. همچنین مغز دارای دستگاه لیمبیک هست.

مغز در همهٔ مهره‌داران و بیشتر بی‌مهرگان مرکز دستگاه عصبی است. تنها شماری از بی مهرگان مانند اسفنج دریایی، عروس دریایی، آب‌دزدک دریایی بالغ و ستاره دریایی مغز ندارند، هرچند دارای بافت عصبی پراکنده‌ای هستند. مغز در سر و معمولاً نزدیک اندام‌های حسی نخستین مانند بینایی، بویایی، چشایی و شنوایی قرار دارد. مغز مهره داران پیچیده‌ترین اندام بدنشان است.

از دید فیزیولوژی و تکاملی زیستی، کار مغز کنترل متمرکز بر روی سایر اندام‌های بدن است. مغز با تولید الگوهای فعالیت ماهیچه‌ها یا با هدایت مواد شیمیایی تراوشی که هورمون نام دارند، بدن را کنترل می‌کند. این کنترل متمرکز سبب پاسخ سریع و هماهنگ به تغییرات محیط می‌شود. برخی انواع پایه‌ای از پاسخ مانند بازتاب یا رفلکس عصبی می‌تواند توسط طناب نخاعی یا گره‌ها ایجاد شود، اما کنترل پیچیده و هدفمند بر رفتارها بر پایهٔ حس‌های ورودی پیچیده نیازمند توانایی یکپارچه‌سازی اطلاعات یک مغز متمرکز است.

بتازگی محققان دانشگاه نورت وسترن در آمریکا درحین مطالعه اثرات یک داروی ضد افسردگی بر روی موش‌ها به این نتیجه رسیدند که عملکرد مغزهای دو جنس نر و ماده در سطح مولکولی متفاوت است. دراین مطالعه یک تفاوت شیمیایی در میان مغزهای نر و ماده کشف شد و محققان دریافتند که این اختلاف در سطح مولکولی و در تعامل میان مولکول‌های ERalpha and mGluR1 است.

از نظر فلسفی نیز آنچه که مغز را متمایز از بقیه اندام‌ها می‌کند، ایجاد ارتباط فیزیکی بین بدن و ذهن است. امروزه دانسته‌های دقیقی در مورد کار هریک از سلول‌های مغز وجود دارد اما درک همکاری همزمان و روش عمل میلیون‌ها سلول مغزی با هم هنوز نیاز به پژوهش دارد.

نمونه واقعی مغز یک انسان

نمونه واقعی مغز یک انسان


کالبد شناسی

شکل و اندازه مغز در جانوران مختلف بسیار گوناگون و یافتن ویژگی‌های یکسان در آن‌ها نیز دشوار است. با این حال، تعدادی از اصول معماری مغزی در طیف گسترده‌ای از گونه‌ها به شکل برابر وجود دارد و حتی برخی از جنبه‌های ساختاری مغز تقریباً در تمام طیف‌های گونه‌های جانوری مشترک می‌باشد. شاید بهترین راه برای مطالعه مغز، روش مشاهده مستقیم باشد، هرچند امروزه بسیاری تکنیک‌های نوین نیز به خدمت گرفته می‌شود. از آنجاکه بافت مغز، بافتی نرم است در ابتدا باید درون الکل و ماده فیکساتور یا ثبات قرار گیرد و پس از آماده شدن بافت، می‌توان آن را به برش‌های عرضی برای مشاهده آماده نمود. در اولین نگاه می‌توان دو لایه جدا از هم را مشاهده نمود. بافتی تیره که با نام ماده خاکستری شناخته می‌شود و نیز بافتی با رنگ روشن که به آن ماده سفید می‌گویند. اطلاعات بیشتر را می‌توان توسط رنگ‌آمیزی برش‌هایی از بافت مغز با انواع مختلف مواد شیمیایی به دست آورده و با میکروسکوپ قادر به مشاهده محل‌های اتصال درونی در ریزساختارهای مغزی خواهیم بود.

Skull and brain normal human


ساختار

مغز مهم‌ترین بخش دستگاه عصبی مرکزی است و در تمامی جانداران از یاخته عصبی یا نورون و یاخته گلیال یا نوروگلیا تشکیل شده‌است. سلول‌های گلیال انواع گوناگونی داشته و انجام تعدادی از عملکردهای مهم ازجمله پشتیبانی ساختاری، پشتیبانی متابولیک یا سوخت‌وساز یاخته، عایق و همچنین هدایت را به عهده دارند. نورون‌ها، اما، معمولاً مهم‌ترین یاخته‌های در مغز انگاشته می‌شوند. ویژگی یگانه یاختهٔ عصبی در ایجاد و انتقال پیام به دورترین نقاط بدن است.

در انسان از بخش‌های مختلفی مانند مخ، تالاموس، هیپوتالاموس، پل مغزی، بطنهای مغز، ساقه مغز، بادامه مغز، عقده‌های قاعده‌ای تشکیل شده‌است.

Sobo


سیستم بطنی

درون مغز چهار بطن وجود دارد که به نام‌های بطن چپ، بطن راست (هردو جانبی) و بطن‌های سوم و چهارم شناخته می‌شوند.

دو بطن راست و چپ از راه سوراخ بین بطنی (به انگلیسی: Monro foramen) به داخل بطن سوم مرتبط بوده و بطن‌های سوم و چهارم هم توسط مجرای سیلویوس (به انگلیسی: Aqueduct of Sylvius) به هم راه دارند.


خون رسانی مغزی

شاخه قوس آئورت با انشعابات خود به شریان کاروتید مشترک چپ تقسیم شده و انشعاب دیگری از آن به نام شریان کاروتید مشترک داخلی (شریان تغذیه کننده مغز) ایجاد می‌شود که تبدیل به سه شاخه اصلی: شریان افتالمیک _ شریان مغزی میانی _ شریان مغزی قدامی می‌شود. شریان مغزی میانی مهم‌ترین شریان تغذیه کننده نیمکره‌های مخ می‌باشد و در سطح خارجی نیمکره‌های مخ پخش می‌گردد. شاخه‌هایی از این شریان به قسمت‌های عمقی مخ و از آن جمله کپسول داخلی رفته و شریان هموراژی مغزی را تشکیل می‌دهد که انسداد یا پارگی آن باعث سکته مغزی (بر اثر خونریزی مغزی) می‌شود. شریان مغزی قدامی نیز قسمت‌های قدامی مغز را تغذیه می‌کند.

brain3


پیری زودرس مغز

برخی افراد با وجود سن بالا، از قدرت حافظه و تمرکز بالایی برخوردارند و بعضی دیگر به محض ورود به دهه ششم زندگی، به مرور با مشکلات حافظه مواجه می‌شوند. علاوه بر مسایل ژنتیکی، برخورداری از مغز سالم و قدرت تفکر تا پایان عمر، به ترک عادت‌های غلط مرتبط است.


عواملی که باعث پیری زودرس مغز می شوند

  1. رژیم غذایی پرچرب و پرکالری
  2. زندگی در مجاورت بزرگراه و خیابانهای شلوغ
  3. استرس مزمن
  4. کم خوابی
  5. نشستن طولانی مدت در طول روز
  6. تنبل کردن مغز
  7. دخانیات
  8. مواد مخدر
  9. الکل
brain2

آسیب شناسی

مغز نسبت به آسیب‌ها بسیار حساس است ونورونها نمی‌توانند بیش از پنج دقیقه در برابر ایسکمی مقاومت کنند. نورون‌ها در انسان بالغ قادر به تکثیر سلولی نیستند. جراحی مغز و اعصاب یک عمل فوق تخصصی جراحی است که با اعمال جراحی روی دستگاه عصبی بدن پاره‌ای از آسیب‌های مغز و اعصاب را می‌تواند بهبود بخشیده یا از ادامه روند آسیب جلوگیری نماید.

  • بیماری‌های التهابی در مغز: شامل مننژیت، آنسفالیت
  • بیماری‌های وابسته به خونرسانی مغز: شامل سکته مغزی، حمله ایسکمیک گذرا، خونریزی
  • هیپرتنسیون اندوکرانیک یا افزایش فشار داخل مغز
  • هیدروسفالی: در دو نوع ارتباطی و غیر مرتبط
  • انواع تومور مغزی
  • صرع و دمانس
  • پارکینسون و بیماری هانتینگتون

از بین رفتن بافت میلین، بیماری‌های مادرزادی و ضربه از دیگر آسیب‌های مختلف مغز هستند. غلاف میلین در اثر از بین رفتن نورون‌های پشتیبان تخریب می‌شوند (به دلیل آنکه یکی از کارهای نورون‌های پشتیبان ساختن غلاف میلین می‌باشد)

پژوهشگران دانشگاه پزشکی شیکاگو با بررسی عادت غذایی ۶۰۰۰ نفر دریافتند که آن دسته از افرادی که دچار مشکلات فراموشی و نظایر آن نیستند، در عادت غذایی خود غذاهای سرشار از ویتامین ای گنجانده‌اند. ویتامین ای، رادیکال‌های آزاد را که گمان می‌رود می‌توانند به سلول‌های مغز آسیب برسانند، مهار می‌کند.

مطالعات محققان کالج پزشکی جورجیا آمریکا نشان می‌دهد که غذای چرب، عملکرد سیناپس‌ها در هیپوکامپ مغز را مختل می‌کند و این عارضه سبب کاهش یاددید سطحی ===گیری و اختلال حافظه می‌شود. همچنین افرادی که رژیم غذایی ناسالمی دارند و به‌طور مستمر غذاهای پرچرب و پرکالری استفاده می‌کنند، هیپوکامپ کوچکتری دارند.

یکی از اندام‌های دستگاه عصبی است که به همراه نخاع بر فعالیت‌های بخش‌های مختلف بدن نظارت می‌کند و پس از تفسیر و پردازش اطلاعات در صورت نیاز پاسخ ایجاد می‌کند. مغز از دو بخش خاکستری (شامل جسم سلولی و رشته‌های فاقد میلین) و بخش سفید (شامل رشته‌های میلین دار) ساخته شده‌است که ضخامت بخش خاکستری کمتر و بخش خاکستری پیرامون بخش سفید قرار دارد. مغز خود شامل سه بخش: ۱. مخ ۲. مخچه ۳. ساقه مغز

Jeanne Calment


ژان لوییز کالمان(فرانسوی: Jeanne-Louise Calment, زاده ۲۱ فوریه ۱۸۷۵ - درگذشته ۴ اوت ۱۹۹۷) دارای طولانی‌ترین عمر تأیید شده یک انسان در طول تاریخ بود.

کالمان ۱۰ سال پس از ترور آبراهام لینکلن و ۱۴ سال پیش از آنکه مهندس گوستاو ایفل برجش را بسازد به دنیا آمد. او در ۱۲ یا ۱۳ سالگی ونسان ونگوگ را ملاقات کرده بود و تمام عمرش را که ۱۲۲ سال و ۱۶۴ روز بود در فرانسه گذراند.

وضعیت سلامتی

کالمان در ۸۵ سالگی(۱۹۶۰) به شمشیربازی پرداخت و تا صدسالگی دوچرخه سواری می‌کرد. او از ۱۸۹۶(۲۱ سالگی) تا ۱۹۹۲(۱۱۷ سالگی) سیگار می‌کشید؛ ولی هیچ‌گاه تعداد سیگارها به بیش از دو عدد در روز نمی‌رسید. او همچنین بطور تقریبی هفته‌ای ۱ کیلوگرم شکلات می‌خورد و شراب و روغن زیتون نیز در رژیم غذاییش جای داشت که او روغن زیتون را بر پوست خود نیز می‌مالید. کالمان همواره فردی آرام بود. او تا پیش از ۱۱۰ سالگی با تکیه بر خود زندگی می‌کرد پس از آن به دلیل یک حادثه آتش‌سوزی در هنگام آشپزی که به دلیل ضعف بینایی روی داده بود، به آسایشگاه منتقل شد.

درگذشت

وی سرانجام در ۴ اوت ۱۹۹۷ پس از ۱۲۲ سال و ۱۶۴ روز زندگی، درگذشت.

Mandible


دندان‌ها به طور قابل تحسینی برای عمل جویدن طراحی شده‌اند. دندان‌های قدامی(جلویی) دارای عمل قطع کننده و دندان‌های خلفی(عقبی یا آسیا) دارای عمل خرد کننده یا آسیا هستند. در صورتی که عضلات فک با یکدیگر عمل کنند، می‌توانند دندان‌های قدامی را با نیروی ۲۵ و دندان‌های خلفی را با نیروی ۹۰ کیلوگرم بر روی یکدیگر فشار دهند! اگر این نیرو به یک جسم کوچک(مثلاً تخمه) در بین دندان‌های آسیا وارد شود، نیروی وارد شده بر سانتی‌متر مربع ممکن است به صدها کیلوگرم برسد.

خورشید و غول سرخ

وقتی در چند میلیارد سال آینده خورشید به غول سرخ تبدیل شد، زمین و اقیانوس ها تبخیر شده و اتمهای بدن انسان ها مجدداً به فضای میان ستاره ای برمیگردند، تا دوباره نسل جدیدی از ستارگان و سیارات را بسازند...!

" بودن یا نبودن ... مساله این نیست ... ! "

در خواندن متن زیر به هیچ وجه عجله نکنید و سعی کنید تمامی آن را به نوبت درک کنید و این کار را در آرامش انجام دهید .. تمرکز کافی ...

فیلسوفی چینی می گوید:
" دیشب در خواب دیدم که یک پروانه ام ...
و اکنون نمی دانم انسانی هستم که خواب دیدم یک پروانه ام ...
یا پروانه ای ام که خواب می بینم انسانم ... ! "
به جهان اطراف نگاهی بیندازید این هایی که می بینید حقیقت است؟ ایا وجوددارد؟

حقیقت کدام است... ؟
فرق بین رویا و بیداری چیست... ؟

جرج بارکلی یک فیلسوف ایرلندی و یک تجربه گرا بود... در آن دوره برای پاسخ به این پرسش که حقیقت چیست فیلسوفان زیادی متولد شدند... که دو نوع تفکر را ایجاد کرد دسته ای خرد گرا بودند ... میگفتند درک حسی ما از اطرافمان می تواند دچار خطا باشد مثلا وقتی ما خواب می بینیم در خواب نیز می شنویم و لمس می کنیم و حس میکنیم این جهان بیداری ما هم اینگونه ست ما نیز در بیداری می بینیم می شنویم لمس می کنیم و حس می کنیم ... خواب و بیداری در هر دو حس میکنیم پس چگونه می توانیم بگوییم که این حس هایمان درست می گوید؟ شاید اکنون نیز خواب باشیم و روزی برخیزیم و ببینیم که این ها تماما رویا بوده است... خرد گرایان گقتند حس های ما خطا پذیر و غیر قابل اعتمادند ... پس حقیقت را چگونه بشناسیم؟ حقیقت چیست؟ آن ها پاسخی دادند: عقل ... عقل ما هست که به ما درست می گوید هر چه که عقل ما گفت عین حقیقت است... اما دسته دوم یعنی تجربه گرایان گفتند: عقل نیز معیاری نا درست در تشخیص است ما در ذهنمان می توانیم اژدهایی را تصور کنیم یا اسب تک شاخ یا هر چیز دیگر اما این ها نمی توانند حقیقی باشند تا زمانی که تجربه و دیده شوند در غیر این صورت توهم اند ...
کدام درست می گویند؟ ... تجربه و ادراکات حسی ما؟ ... یا عقل و اندیشه های ما؟
بارکلی پاسخ می دهد: ... آن چه که بر پایه عقل است توهم است ... حواس ما درست می گویند اما این ها حواس حقیقی نیستند و در اصل این ها حواس نیستند...! و آن چه که بعنوان شیء حس می کنیم هم در واقع شیء نیست... !!
تصور می کنید که چه حرف احمقانه ایست... ! اما اگر شما دست خود را محکم به میز بکوبید چه حس می کنید؟ ... یقینا چیزی سفت و محکم را ... حال اگر شما در رویا دست خود را به میزی بکوبید چه؟ ... باز هم چنین چیزی را حس می کنید : چیزی سفت و محکم .. اما می توانیم بگوییم که واقعا میز چیزیست سفت و محکم؟ ... در رویای شما میز حقیقی وجود ندارد ولی آن را حس کردید ... همین طور ممکن است با هیپنوتیزم کاری کنند که شما چیز هایی گرم یا سرد یا نوازش یا ضربت یا حتی اصواتی را حس کنید ... در حالی که چیزی نبوده است... حال سوال این است: اگر میز واقعا سفت نبود چگونه شما چیزی سفت و محکم را حس کردید ؟ بارکلی می گوید آن چیز آن میزی که حس کردیم واقعا هست فقط آن گونه که می بینیم و حس می کنیم نیست ... او معتقد بود در درون هر چیزی مثل میز جوهر وجودی و اصلی میز – یک نوع روح – وجود دارد وقتی دستتان را به میز می کوبید دست شما نیز جوهری دارد و این دو جوهر نسبت به هم واکنش می دهند این واکنش همان حس شماست... گرمی و سردی و سفتی و نرمی همه توهم است ... یک ظاهر ... یک جور پوسته روی جوهره وجودی آن ماده دنیای ما ... حقیقت آن، این جوهره وجودی ست که در همه چیز هست : یک سنگ .. یک انسان .. یک درخت .. و یک میز ... و تلاقی و برخورد این ها حس های ماست ... جهانی که به این شکل می بینیم و می شنویم و لمس میکنیم ظاهر است این حس های ما حقیقی اند ... منتها نه به این شکل ، بلکه این ها این جوهر وجودی بی شکل است ... ما از دریچه نگاه خودمان آن را می بینیم ممکن است ما یک پرتغال را نارنجی رنگ و یک پشه آن را بنفش رنگ ببیند .. این دید ها متفاوتند .. فقط یک جوهره بی شکل هست که آن حقیقی ست و شکلی که به آن می دهیم از خودمان است تصور ماست همان طور که یک پشه آن را به گونه ای دیگر تصور می کند ... این جوهره وجودی کل هستی نیز یک تصور است ! وقتی که خواب میبینیم ما جهانی جدید می آفرینیم ! حس میکنیم و دنیای دیگر ایجاد می کنید ما یک جوهره وجودی جدید ریخته ایم یعنی خلق کرده ایم : همانطور که در خواب این جوهره می تواند به شکلی دیگر تصور شود(یعنی در خواب ممکن است یک میز نرم باشد یا هر چیز به هر شکل دیگری تصور شود ) ... ما نیز در یک خوابیم ... ما می توانیم در خوابمان هر چیزی را مطابق میل و تصورمان شکل دهیم این جوهره وجودی خلق شده را به شکل تصور و فکر و اندیشه خود دربیاوریم اما یک موجود خلق شده در خواب ما ، نمی تواند این کار را بکند یعنی نمی تواند خواب ما را تغییر دهد بلکه اختیار خواب خلق شده مان دست خودمان است و هر مخلوقی در خواب ما جوهره وجودی ریخته شده توسط ما در خودش و جهانی که او در آن زندگی می کند و ساخته ماست را آن طور که ما میخواهیم ببیند، می بیند! (گاها نیز در خواب دیده اید که فقط یک ناظر هستید و وجود خارجی هم می توانید نداشته باشید! یعنی همه چیز در جهان آفریده شما دست خودتان است حتی شکل بودنتان به هر شکلی که تصور کنید در خوابتان می توانید باشید)... :: ما نیز در خوابیم ما شخصیت های یک خواب هستیم یک وجود برتر یا حتی یک شخص دیگر ما را خواب می بیند ! ما جهان را آن گونه که او می خواهد می بینیم و جوهره وجودی ما و این جهانمان، ریخته شده و خلق شده ی اوست همان طور که خواب ما خلق شده ی ماست ... ما اشعه ای و انعکاسی از آنیم... ::
(همینطور نه تنها اشیا و مواد بلکه تمام ساختار های خلق شده ما دست خود ماست شاید تجربه کرده اید که مدتی چند ساعاتی طولانی را خوابیده اید و تنها خوابی کوتاه دیده اید ! زمان نیز دست ساخت خود شماست و کنترل آن در دستان شما در خوابتان است ... همینطور نیز مفهوم مکان و هر مفهومی...)

پس به گفته بارکلی : بودن یا نبودن .. مساله این نیست ! مساله این است که ما کی هستیم ... آیا به راستی ما مُشتی پوست و استخوانیم؟ آیا جهان ما متشکل از چیز های واقعی ست؟ یا همه چیز ساخته و پرداخته ذهنی برتر است؟