ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۱۵ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او

شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او

معشوق را جویان شود دکان او ویران شود

بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او

در عشق چون مجنون شود سرگشته چون گردون شود

آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او

جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد

ترک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او

عشقش دل پردرد را بر کف نهد بو می‌کند

چون خوش نباشد آن دلی کو گشت دستنبوی او

بس سینه‌ها را خست او بس خواب‌ها را بست او

بسته‌ست دست جادوان آن غمزه جادوی او

شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او

شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او

بنگر یکی بر آسمان بر قله روحانیان

چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او

شد قلعه دارش عقل کل آن شاه بی‌طبل و دهل

بر قلعه آن کس بررود کو را نماند اوی او

ای ماه رویش دیده‌ای خوبی از او دزدیده‌ای

ای شب تو زلفش دیده‌ای نی نی و نی یک موی او

این شب سیه پوش است از آن کز تعزیه دارد نشان

چون بیوه‌ای جامه سیه در خاک رفته شوی او

شب فعل و دستان می‌کند او عیش پنهان می‌کند

نی چشم بندد چشم او کژ می‌نهد ابروی او

ای شب من این نوحه گری از تو ندارم باوری

چون پیش چوگان قدر هستی دوان چون گوی او

آن کس که این چوگان خورد گوی سعادت او برد

بی‌پا و بی‌سر می‌دود چون دل به گرد کوی او

ای روی ما چون زعفران از عشق لاله ستان او

ای دل فرورفته به سر چون شانه در گیسوی او

مر عشق را خود پشت کو سر تا به سر روی است او

این پشت و رو این سو بود جز رو نباشد سوی او

او هست از صورت بری کارش همه صورتگری

ای دل ز صورت نگذری زیرا نه‌ای یک توی او

داند دل هر پاک دل آواز دل ز آواز گل

غریدن شیر است این در صورت آهوی او

بافیده دست احد پیدا بود پیدا بود

از صنعت جولاهه‌ای وز دست وز ماکوی او

ای جان‌ها ماکوی او وی قبله ما کوی او

فراش این کو آسمان وین خاک کدبانوی او

سوزان دلم از رشک او گشته دو چشمم مشک او

کی ز آب چشم او تر شود ای بحر تا زانوی او

این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من

صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او

من دست و پا انداختم وز جست و جو پرداختم

ای مرده جست و جوی من در پیش جست و جوی او

من چند گفتم های دل خاموش از این سودای دل

سودش ندارد های من چون بشنود دل هوی او

برای این کار از تب Home و در قسمت Paragraph بر روی (screenshot-1688) از قسمت پایین و سمت راست کلیک کنید تا پنجره مربوط به تنظیمات آن قسمت باز شود.

حال در تب indents and spacing و از قسمت general گزینه right to left را انتخاب کنید. حال کافیست گزینه set as default را انتخاب کنید تا پنجره ی کوچکی باز شود. دراین پنجره اگر می خواهید این تنظیم شما فقط برای همین سند ذخیره شود گزینه اول و اگر می خواهید این تنظیم برای همه ی اسناد به صورت دائم ذخیره شود گزینه دوم را انتخاب کنید. سپس ok را بزنید تا تنظیمات شما ذخیره شود.

کار تمام است! برای اطمینان از ذخیره تنظیمات انجام شده می توانید یک بار از ورد خارج شده و دوباره وارد آن شوید تا ببینید به صورت پیش فرض متن از راست به چپ نوشته می شود.

ماه کامل

بتازگی کنفرانسی با عنوان تلاش برای رسیدن به اجماع درباره نحوه شکل‌گیری ماه برگزار شد. کلودیا هاموند به بررسی این موضوع پرداخته که آیا علم می تواند گوشه هایی از این اسطوره باستانی را برای ما روشن کند یا خیر؟


بیشتر ما در افسانه ها شنیده ایم که ماه کامل باعث تغییر ماهیت انسان های گرگ نما و خون آشام ها می شود. اعتقاد به قدرت ماه در تبدیل کردن انسان به موجودی خشن و ایجاد جنون در او؛ ریشه در باورهای باستانی داشته و بسیار در میان مردم گسترده است. چنانچه شما با افسران پلیس یا کارکنان بخش اورژانس بیمارستان صحبت کنید، می بینید که برخی از آنها اصرار دارند در زمانی که ماه کامل است تصادفات، وقایع خشونت بار و پذیرش افراد روانی بیشتر می شود. قدرت ماه در تاثیر گذاشتن بر رفتار ما بدون شک ایده ای است که از جذابیت و گیرایی خاصی در میان عموم برخوردار است. ورای قصه های عامیانه و شواهد حکایت شده؛ این ایده موضوع صدها مطالعه ای بوده که تاکنون انجام شده است.


در همین تابستان گذشته بود که تحقیقات جدید نشان داد مردمی که یک شب و زمانی که ماه کامل است در آزمایشگاه می خوابند حتی با وجودی که ماه و نور بیشتری را که تولید می کند، نمی بینند، اما باز هم میزان خواب آنها ۱۵ درصد نسبت به حالت عادی افت دارد. به علاوه به طور متوسط زمان به خواب رفتن آنها نسبت به شب های دیگر پنج دقیقه بیشتر به طول می انجامد. گرچه این مطالعه فقط با ۳۳ نفر انجام شد و حتی نویسندگان و پژوهشگران با احتیاط درباره آنچه استنباط کرده بودند، صحبت کردند؛ اما تبلیغات بسیاری روی آن انجام شد. یک راه برای اطمینان از این که یافته ها بر پایه داده های آماری قوی بنا شده است ترکیب نتایج حاصل از بخش های متعدد مطالعه در یک تحلیل جامع تر است.

جیمز راتون و ایوان کلی آمریکایی از این رویکرد در سال ۱۹۸۵ استفاده کرده و یافته های ناشی از ۳۷ تحقیق درباره اثرات چرخه قمری را ترکیب کردند. آنها نتیجه گرفتند که ماه کامل ارتباطی به میزان قتل، تصادفات، خودکشی، جنایت و روان پریشی افراد ندارد. هنگامی که آنها مطالعات انفرادی را که ارتباطی بین این دو موضوع پیدا کرده بود، بررسی کردند دریافتند که زمانی که ماه کامل در آخر هفته یا تعطیلات پدیدار می شود، خود به خود شاهد اتفاقات بیشتری می شویم. به ازای هر مطالعه انجام شده که مشکلات بیشتری را در زمان ماه کامل نشان می داد، مطالعاتی وجود داشت که ارتباط ماه کامل با مشکلات را رد می کرد. راتون و کلی دریافتند که اگر شما سعی کنید از این آمار برای پیش بینی رفتار مردم استفاده کنید قدرت ارتباط بین دو موضوع بسیار ضعیف است. آگاهی از حالت های مختلف ماه در ایام هفته تنها باعث می شد پیش بینی ها حدود یک درصد دقیق تر و بهتر باشد. از آن زمان به بعد دوباره مطالعات بیشتری با نتایج مختلفی انجام شد. بررسی ۲۰ مطالعه انجام شده در سال ۱۹۹۲ روی ارتباط بین حالت ماه و تعداد افرادی که در این حالت ها در فکر خودکشی بودند، هیچ گونه ارتباط معناداری را بین این دو نشان نمی داد.

درباره برخی پژوهشگران که باور داشتند ارتباط معناداری را یافته اند، عنوان کردند برخی عوامل در این مطالعات تاکنون به حساب نیامده و آن تغییر ارتباط روزهای هفته و موضوع جنون است که این نظریه هم با شکست مواجه شد. یکی از مشکلات استدلال در این زمینه آن بود که مجلات و نشریات به احتمال زیاد برای کسب درآمد بیشتر، مطالعاتی را برای انتشار و درج در صفحاتشان می پذیرفتند که اثر ماه کامل روی رفتار را تائید می کرد و مطالعاتی را که این اثر را رد می کرد، منتشر نمی کردند، بنابراین کسی به درستی نمی داند که چه تعداد مطالعه که هر گونه ارتباطی بین این دو موضوع را رد می کند انجام شده و احتمالا اکنون چنین مطالعاتی در بایگانی خبرگزاری ها خاک می خورد. حالا این پرسش وجود دارد که چگونه ماه می تواند بر رفتار ما تاثیر بگذارد؟یک نظریه این است که همچنان که ماه بر جزر و مد آب تاثیر می گذارد، روی آب موجود در بدن انسان هم تاثیر می گذارد، اما ماه کوچک تر از زمین است. بنابراین کشش گرانشی آن نسبتا ضعیف است. آنچه قابل توجه می باشد این است که صرف نظر از این که ماه کامل بوده یا ماه جدید است، میزان نیروی وارد شده بر بدن ما به یک اندازه است.

البته برخی دیگر پیشنهاد کرده اند که نور ماه کامل است که بر مردم تاثیر می گذارد نه کشش گرانشی آن. اینجا هم باید گفت که میزان روشنایی ماه کامل فقط به اندازه یک چهارم نور شمع است. زمانی که پزشکان در درمانگاه برادفورد در شمال انگلستان پرونده های پزشکی دو سال را مورد بررسی قرار دادند، متوجه شدند تعداد بیمارانی که هنگام ماه کامل بر اثر گاز گرفتن سگ، گربه، موش و اسب به درمانگاه مراجعه کرده اند، دو برابر تعداد نفراتی است که بر اثر گازگرفتگی همان حیوانات هنگام ماه نو مراجعه داشته اند. چرا؟ ما دلیل آن را نمی دانیم. آیا این گازگرفتن ها در شب اتفاق افتاده است. پیش از این پیشنهاد شده بود که ماه کامل به صورت مستقیم روی رفتار حیوانات تاثیرگذار نیست، اما روی انگل هایی که از آنها تغذیه می کنند، تاثیرگذار است.

با این حال در همان نشریه که نتایج بررسی پزشکان برادفورد را منتشر کرده بود، تحقیقی از میزان مراجعه بیمارانی که دچار گازگرفتگی سگ ها در استرالیا شده بودند، چاپ شده بود و بررسی طی یک سال نشان می داد که تفاوتی میان مراجعه بیماران در زمان های ماه کامل و بقیه روزها در طول یکسال وجود نداشته است. بنابراین اگر شواهد موجود برای تائید هر گونه رابطه میان ماه کامل و رفتار خشونت آمیز اینقدر ضعیف است، چرا بسیاری از افراد معتقدند که چنین پدیده طبیعی وجود دارد. شاید دلیل آن تائید تعصبات و اعتقادات مردم باشد جایی که آنها به احتمال زیاد اطلاعاتی را که متناسب با اعتقادات آنهاست، راحت تر به خاطر سپرده و قبول می کنند.

پلیس یا کارمندان بیمارستان در یک شب مهتابی متوجه ماه کامل می شوند. سپس به دنبال ارتباطی میان این موضوع و شلوغی کار آن شب هستند و البته زمانی که ماه هلالی است احتمالا آنها کمتر به آن توجه کرده یا دنبال ایجاد هر گونه ارتباطی هستند. استدلال برخی این است که ماه کامل روی برخی افراد تاثیر گذاشته و به همین دلیل عجیب نیست که برخی مطالعات عمومی در این زمینه و یافتن ارتباطی بین این دو شکست خورده است. آنها می گویند روی افرادی باید مطالعه کرد که خودشان ادعا می کنند ماه کامل روی آنها تاثیرگذار است. یک پیشنهاد جالب برای رد چنین عقیده ای این است که اگر چنین بود پس افراد بی خانمان باید بیشتر مستعد ابتلا به جنون و حملات عصبی ناگهانی باشند یا از اختلالات خواب رنج ببرند؛ چراکه آنها بیش از هر فرد دیگری در معرض نور ماه کامل قرار می گیرند. در پایان، این پرسش همچنان باقی است که آیا ماه کامل واقعا بر نیمه وحشی خلق و خوی انسان تاثیر گذار است؟


سلام دوستان

امیدوارم حالتون عالی باشه

در عصر بدی هستیم، در زمانی که زمانه اش بدحال است... و همه می روند و هیچکس نمی ایستد و هیچکس نمیبیند و نمی گوید حدیث دل... اما شاید تو بیایی و بمانی و بگویی از خود... از من... از نیستیِ هستی... از هستیِ نیستی...

مدتیست بنده اوضاع و احوالی را احساس و رویت می کنم. شاید مثال پستی که قبلاً گذاشته بودم، عده ای از دوستان باور نکنند و جوابی در دفاع از ناروایی آن بنویسند، بهر حال همه نظرات و احساس های شما دوستان برای من بسیار قابل احترامه... حال چند بیتی در جهت پیشگویی آینده و نگرانی هایم، بیم هایم و امیدهایم می نویسم:

روزها را گران، پی در پی روان

ظلمت فراوان، همه آشکار می بینم

چون خوب و بد شود درهم

درهم، همه را گران میبینم

در زمانی نه چندان دور و ناپیدا

اتفاقی بزرگ و گران، همان می بینم

سالی که شود نُه و هشت

هفت و هشت، هر دو را نگران می بینم

چون باطن عده ای شود نمایان

نترس عبرت گیر، عده ای نالان می بینم

با این و آن، این و آن درگیر و هم گیر

همه آن و این، هر چه هست زنجیر میبینم

آری ای دوست، اوضاع درهم و برهم و تار

تا دوردست ها هر چه هست پریشان میبینم

آری ای شمس دل، بگشای دست و بیا

شاید من و تو هر دو یک شویم، جلوه گر میبینم

پادشاها جرم ما را در گذار

ما گنه کاریم و تو آمرزگار

تو نکوکاری و ما بد کرده‌ایم

جرم بی‌پایان و بیحد کرده‌ایم

سالها در فسق و عصیان گشته‌ایم

آخر از کرده پشیمان گشته‌ایم

روز و شب اندر معاصی بوده‌ایم

غافل از یؤخذ نواصی بوده‌ایم

دایما در بند عصیان بوده‌ایم

هم قرین نفس و شیطان بوده‌ایم

بی گنه نگذشته بر ما ساعتی

با حضور دل نکرده طاعتی

بر درآمد بندهٔ بگریخته

آب روی خود بعصیان ریخته

مغفرت دارد امید از لطف تو

زانکه خود فرمودهٔ لاتقنطوا

بحر الطاف تو بی پایان بود

ناامید از رحمتت شیطان بود

نفس و شیطان زد کریما راه من

رحمتت باشد شفاعت خواه من

چشم دارم کز گنه پاکم کنی

پیش از آن کاندر جهان خاکم کنی

اندر آن دم کز بدن جانم بری

از جهان با نور ایمانم بری

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

 

گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

 
 

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز

گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم

گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد

گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد

گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت

گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد

گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد

 

گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید

هر که مجموع نباشد به تماشا نرود

یار با یار سفرکرده به تنها نرود

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

بر دل آویختگان عرصه عالم تنگست

کان که جایی به گل افتاد دگر جا نرود

هرگز اندیشه یار از دل دیوانه عشق

به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود

به سر خار مغیلان بروم با تو چنان

به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود

با همه رفتن زیبای تذرو اندر باغ

که به شوخی برود پیش تو زیبا نرود

گر تو ای تخت سلیمان به سر ما زین دست

رفت خواهی عجب ار مورچه در پا نرود

باغبانان به شب از زحمت بلبل چونند

که در ایام گل از باغچه غوغا نرود

همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید

آری آنجا که تو باشی سخن ما نرود

هر که ما را به نصیحت ز تو می‌پیچد روی

گو به شمشیر که عاشق به مدارا نرود

ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی

تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود

گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند

هر که او را غم جانست به دریا نرود

سعدیا بار کش و یار فراموش مکن

مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود

ای لعل لبت به دلنوازی مشهور

وی روی خوشت به ترکتازی مشهور

با زلف تو قصه‌ایست ما را مشکل

همچون شب یلدا به درازی مشهور

با زلف تو قصه ایست ما را مشکل           همچون شب یلدا به درازی مشهور

***عبید زاکانی***



برگرفته شده از talkhshodam.blog.ir

با زلف تو قصه ایست ما را مشکل           همچون شب یلدا به درازی مشهور

***عبید زاکانی***



برگرفته شده از talkhshodam.blog.ir

مدارک نشان می‌دهد که در زمان شاه نعمت‌الله ولی از شاعران و منجمان ایرانی (۱۳۳۰–۱۴۳۱ میلادی) به ترتیب سیاره‌ها در منظومه شمسی آگاه بوده‌است که می‌توان به بیت زیر از اشعار شاه نعمت‌الله اشاره کرد:

چون زحل پس مشتری، مریخ و آنگه آفتاب / باز زهره با عطارد ماه خوش سیما بود

در اینجا شاعر ترتیب زحل، مشتری، مریخ، زمین (سیاره آفتاب)، زهره و عطارد را به درستی اشاره کرده‌ است.

در عصر بدی هستیم. زمانه ای که عشق را به دار آویخته ایم و محبت را زوال بخشیده ایم. در زمانه ی افسون شده ای هستیم. همه تسخیر شده اند! روح همه ما تجلی گاه بدی ها شده و کسی به کسی فکر نمی کند مگر به شکل یک ابزار! تاسف واژه ی بی کفایت برای وضعیت آدم های کره ی زمین. شاید ما در پهنه ی گیتی تنها نباشیم ولی احتمال زیاد در ظلم به خود و به یکدیگر به احتمال زیاد از همه موجودات احتمالی و شاید ذیشعور متبحرتر هستیم. تعاریف کلمات جابجا شده! خوبی، بدی، عشق، نفرت و... چرا روزگارمان این شد! تا جایی که یادمونه قرار نبود اینطور بشه... چه رویاهایی داشتیم تو بچگی! تمام آرزوهامون رنگ باخت، همشون تمام شدن، اونم به شکل دردناکی... و روز به روز امید بهبودی کمتر می شود و این ما هستیم که به پایان نزدیک می شویم. و این ما هستیم که خواهیم باخت. آری زمان زیادی نمانده...


*****

درد دل را به که توان گفت

وقتی سنگ صبوری نیست

در چشمان چه کسی می توان خیره شد

و از عشق گفت

وقتی عشق سالهاست از این دیار کوچ کرده

وقتی چشمان همه تاریک شده

با که توان اشک ریخت

وقتی شانه ای نیست

وقتی سردی همه جا رخنه کرده

وقتی دلها منجمد شده

وقتی تا چشم کار میکند همه جا نابودیست


*****

یا همه باهم خواهیم برد یا همه باهم خواهیم باخت!

نزدیک است...

جهان هستی

جَهان به معنی زمین و مجموعه تمدن انسانی می‌باشد همچنین برای اشاره به کیهان و همچنین کلّ هستی نیز کاربرد دارد.

از واژهٔ جهان برای اشاره به هر مجموعهٔ بزرگ نیز استفاده می‌شود. برای نمونه جهان ایرانی، جهان عرب، جهان ادبیّات و غیره. از نظر ریشه، واژهٔ جهان دگرگون‌شده واژهٔ گیهان پهلوی است. واژه‌های کیهان و گیتی نیز از همان ریشه آمده‌اند.

عمر جهان برابر با ۰٫۱۷ ± ۱۳٫۷۵ بیلیون سال است.
جهان هستی

جهان سازمانی به‌طور کامل پویا است. این جهان روزی آغاز شد. شاید با یک انبساط بزرگ ناگهانی مادّه؛ و ممکن است روزی پایان یابد. در همین زمان (بین آغاز و پایان) با انبساط بیشتر جهان کهکشان‌ها از یکدیگر دورتر و دورتر می‌شوند. جهان با فعّالیّت و حرکت در حال بزرگ‌شدن است. ستاره‌ها در تمام طول زندگیشان منقبض، منبسط، و منفجر می‌شوند.

سیّارات به دور ستاره‌ها در حال گردشند. کهکشان‌ها می‌چرخند و دنباله‌دارها و سیّارک‌ها در منظومهٔ خورشیدی در حال حرکت بر روی مدار خود هستند. عناصر، اتم‌ها، مولکول‌ها و ذرّات پیوسته بر یکدیگر اثر می‌گذارند و تغییر می‌کنند. موج‌های الکترومغناطیسی همه جا هستند (ما برای دیدن آن‌ها باید بیرون از محوّطهٔ وجودیشان باشیم) ممکن است همهٔ جهان از ماده سیاه ساخته شده باشد که ما در این مورد مطمئن نیستیم. رایج‌ترین نظریّه در مورد خلق جهان تئوری مهبانگ یا انفجار بزرگ است. این تئوری عقیدهٔ بسیاری از دانشمندان به ویژه ادوین هابل اخترشناس مشهور قرن بیستم است. مهبانگ می‌گوید که جهان به وسیلهٔ یک موج سنگین انرژی و ماده ۱۰ تا ۲۰ میلیارد سال پیش به وجود آمده‌ است. مهبانگ شکل‌گیری گازها و ذرّات موجود در آسمان و هر چیز دیگری که در آن یافت می‌شود را نشان می‌دهد. این نظریّه همچنین انبساط جهان در آینده را بیان می‌کند و نیز دور شدن همه اجزای آسمان، کهکشانها، ستاره‌ها و سیّارات و هر چه در آن است. در نتیجه انفجار نخستین واکنش سریع آغاز شد و ذرات بسیار کوچک تشکیل شدند (دانشمندان می‌گویند که انفجار بزرگ یک انفجار نبود بلکه یک موج عظیم بود) و بعد بلافاصله جز اتمی ذرات بوجود آمد (برای خلق پروتون ونوترون) هیدروژن و هلیوم اولین اتم‌ها بودند. از تأثیر این دو عنصر اساسی بر یکدیگر همهٔ موادّ دیگر - از جمله آدمها - به وجود آمدند.

اندازه جهان

مادّهٔ قابل مشاهده در فضایی به وسعت حدّاقل ۹۳۰۰۰ میلیون سال نوری گسترده شده‌ است. احتمالاً بیش از ۱۰۰ هزار میلیون کهکشان وجود دارد که کوچکترین آن‌ها ده میلیون ستاره و بزرگ ترین آن‌ها هزار میلیارد ستاره دارد. قطر یک کهکشان نوعی ۳۰۰۰۰ سال نوری و فاصلهٔ نوعی دو کهکشان مجاور ۳ میلیون سال نوری است.

گویند روزی شاه ولی سنگ پاره یی از زمین برداشته و به درویشی داد و فرمود که این سنگ را نزد جوهری برده و بپرس که قیمت این سنگ چنداست؟ چون قیمت معلوم کنی از جوهری گرفته و آن را بازآور چون درویش آن سنگ را به نظر جوهری بُرد، جوهری پاره‌ای لعل دید که در عمرِ خود مثل آن لعل ندیده بود. قیمت آن لعل را هزار درم گفت. درویش سنگ را بازگرفته به خدمت شاه بازآورد. آن حضرت فرمود تا آن سنگِ لعل شده را صلایه نمود شربت ساخت و هر درویشی را قطره یی چشانید و فرمود:

ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم   صد درد را به گوشهٔ چشمی دوا کنیم
درحبسِ صورتیم و چنین شاد و خرّمیم   بنگر که در سراچهٔ معنی چه‌ها کنیم
رندانِ لاابالی و مستانِ سرخوشیم   هشیار را به مجلسِ خود کی رها کنیم
موجِ محیط و گوهرِ دریای عزتیم   ما میل دل به آب و گِل، آخر چرا کنیم
در دیده رویِ ساقی و در دست جامِ می   باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم
ما را نَفَس چو از دمِ عشق است لاجرم   بیگانه را به یک‌نفسی آشنا کنیم
از خود برآ و در صفِ اصحابِ ما خرام   تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم

این شرح کرامات و این اشعار منتشر می‌شد و حافظ نیز آن را شنید. حافظ که مردی دانشمند و عارفی پاک نهاد بود این غزل کنایه‌آمیز را ساخت و پرداخت:

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند   آیا بود که گوشهٔ چشمی به ما کنند؟
دردم نهفته بِه ز طبیبانِ مدّعی   باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند

ای آمده از عالم روحانی تفت

حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت

می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای

خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

آیت الله هاشمی شاهرودی درگذشت

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز

گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم

گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد

گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد

گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت

گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد

گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد

گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید