ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۱۷۵ مطلب با موضوع «من نوشت» ثبت شده است

وقتی سرما میخوریم اگر عفونت نداشته باشیم نیازی به آنتی بیوتیک نیس. اگر عفونی بود باید بریم پیش پزشک و خب دارو و آنتی بیوتیک مناسب بخوریم. در تنها بیماری که میتوان در کنار داروی مناسب از گیاهان دارویی و درمانهای سنتی استفاده کرد همین سرماخوردگی و آنفلوانزا است و لاغیر. البته از سیوه تغذیه صحیح می توان در برخی بیمارها در کنار دارو بهره برد. دیگه به غیر از اینها با تجربه و علک اندک بنده داروی گیاهی و طب سنتی هیچ معجزه یا کاری برای بیماریها نمیکنه.

 

خب چیکار کنیم موقع سرما خوردگی و آنفلوانزا در کنار درومان دارویی و شیمیایی؟

از مصرف دخانیات و غذاهای چرب و سرخ شده و غذاهایی که از فرآورده های فرآوری شده و ادویه دار تهیه شده بشدت خودداری کنید.

آب و غذاها و میوه های سرد ممنوعه.

صبح ها بهتره از شیر گرمی که داخل اش کمی نشاسته و عسل حل شده استفاده کنید

بعدا میتونید صبحانه سالم و سبک بخورید مثل تخم مرغ آب پز

بعد از یکساعت ساعت از جوشانده آویشن استفاده کنید

بعد از نیم ساعت از ترکیب آب گرم جوشانده شده و عسل و آب لیمو ترش تازه استفاده کنید

بعد از یکساعت از آب میوه یا میوه که سرد نباشد استفاده کنید(ترجیحاً سیب و لیمو شیرین و پرتغال)

بعد از یکساعت بخور اکالپتوس بدهید

بعد از یکساعت از دمنوش زنجبیل تازه استفاده کنید و اگر زنجبیل تازه در دسترس نبود از پودر زنجبیل در چای کمرنگ استفاده کنید.

نهار را سبک و سالم بخورید.

می توانید برای نهار اگر میل به غذا نداشتید از گوشت تو شیشه استفاده کنید که حجم کمی دارد و بسیار مقوی است و سالم است(چند عدد نخود و یک تکه گوشت گوسفند بدون چربی و استخوان را در داخل یک شیشه متوسط و جادار انداخته درب آنرا بسته و در داخل یک ظرف پر از آب غوطه ور سازید و حرارت متوسط و مداوم حدود 3 ساعت بجوشانید. اندازه ای که گوشت آب پس بدهد و نرم شود. دقت کنید که حرارت زیاد نباشد و آب قابلمه خشک نشود).

هنگام عصر تا آخر شب نیز:

مجدداً بخور اکالیپتوس انجام شود.

دمنوش نعناع تازه اگر شد میل کنید.

از زردچوبه به شکل خیلی کم در چای و آب جوشیده ولرم به همراه عسل نیز استفاده کنید.

از شغلم پخته استفاده کنید.

از سوپ یا آش شغلم میل کنید.

داخل شغلم خام را با چاقو و قاشق مرباخوری خالی کرده و در آن عسل بریزید و بر روی حرارت بسیار ملایمی مانند داخل ظرف و روی شوفاژ بگذارید و بعد از یکساعت تا دو ساعت آن را میل کنید.

از دمنوش بابونه استفاده کنید.

از چای سبز می توانید استفاده کنید.

از دمنوش چهارتخمه استفاده کنید و در صورت امکان تفاله های آن را نیز میل کنید. چهارتخم ترکیبی از دانه های گیاه قدومه، بارهنگ، سپستان و به دانه است.

مجدداً از آب لیمو ترش و عسل استفاده کنید.

از دمنوش پونه و آویشن استفاده کنید.

از دمنوش کاکوتی و پنیرک هم استفاده کنید.

میوه و آبمیوه میل کنید.

از پودر های گیاهی که در داروخانه موجود هست مانند روتارین نیز می تواندی استفاده کنید. این پودرها حاوی دانه به و مرزنجوش است.

از شربتهای گیاهی مانند زوفا عسلی، تیمیان، تیمکس پلاس، برون کلد هلث اید، توسیان، کاف استاپ نیز برای سرفه میتوانید استفاده کنید.

آبنمک قرقره کنید و داخل دماغ بکشید.

دمای خانه گرم و مرطوب باشد.

مصرف مکمل های حاوی ویتامین سی و زنیک مفید است.

مصرف سیر تازه ترجیحا به صورت خام میتواند بسیار خوب باشد.

مصرف پیاز مخصوصاً نوع قرمز اش میتونه با غذا مفید باشه.

 

نهایتاً این کارها را باید تا بهبودی کامل تکرار کنید.

که البته کاریست پر زحمت و گران در حال حاضر!!!

 

اگر یک فنر را بفشاریم چه می شود؟ اگر یک فنر را با فشار زیاد فشار دهیم چه می شود؟ تا چه حدی می توانیم این کار را انجام دهیم؟ از یک جایی به بعد دیگر نمی توان به فنر فشار آورد. در این مرحله باید منتظر پرتاب فنر به خارج از شعاع خودش بود. آری فنر پرتاب می شود و میخورد تو صورت آدم. میخورد به دک و پوز آدم. و آنجاست که پوز آدم شرحه شرحه می شود.

رغد اسامه دیب یک دختر جوان حدود 23 ساله بوده که منابع سوری از وی به عنوان یک نیروی کادر نظامی نام برده اند. رغد در حمله اخیر موشکی اسرائیل کشته شد. برخی منابع عنوان می کنند که رغد در همان منزلی بوده است که سید رضی حضور داشته و آنها با چند نفر دیگر مشغول بررسی و طراحی امور نظامی بوده اند. یکی از افراد نزدیک به دولت سوریه عنوان میکند که رغد دارای شوهر بوده است. ماجرای پرستوها در سالهای اخیر خیلی سر و صدای زیادی داشته و استفاده از آنها در ترورها بیش از پیش پر رنگ شده است. اینکه آیا رغد در ارسال موقعیت جغرافیایی به اسرائیل نقش داشته یا نه یک سئوال بی جواب است. اگر وی در این افشای اطلاعات نقش داشته خود نیز به عنوان مهره ی سوخته قربانی شده است اما ممکن است او فقط یک خودی بوده و آن روز بدون اطلاع در آن خانه حضور داشته و با هدف قرار گرفتن ساختمان توسط موشکهای اسرائیل به عمر کوتاه خود پایان داد.

دیجی کالا بزرگترین کمپانی فروش آنلاین در ایران است. این کمپانی فراز و نشیبهای فراوانی را در طول سالهای گذشته تجربه کرده است. در سالهای شیوع کرونا برند "بامیلو" که دومین فروشگاه بزرگ آنلاین به حساب می آمد بخاطر رکورد بازار و سایر مشکلات به کار خود پایان داد اما دیجی کالا به لطف داشتن مشاوران نخبه و باهوش در سیستم مدیریتی توانست از آن طوفان سخت و خیلی موارد مشابه دیگر سالم بیرون بیاید. امروزه دیجی کالا به لطف اهرم های مختلف و زیر ساخت های عظیم به عنوان بزرگترین بازار آنلاین کشور همچنان پیشتازی می کند. اما در سالهای اخیر شاید این کمپانی مثل اوایل فعالیتش صداقت لازم را نداشته و رضایت فردی مشتری را آنچنان مد نظر قرار نمی دهد. متاسفانه این رفتار در تمامی کسب و کارهای کشور جاری است. اینکه اگر به اندازه کافی مشتری داری، مهم نیست اگر یک یا چند مشتری را از دست بدهی! این موضوع و مواردی از قبیل عدم تضمین بهترین قیمت و کیفیت پایین برخی کالاهایی که فروشنده ی به غیر از دیجی کالا دارد شاید به مرور باعث ریزش مشتریان این برند بزرگ شود. با بزرگ شدن وسعت این برند نظارت کامل روی کیفیت و قیمت کالاها نیز کاهش یافت و حاصل کار این شد که خیلی از افراد فقط به خاطر دیدن قیمتها و مقایسه آنها به این سایت سر می زنند.

تقریباً در هیچ جایگاه و ارگانی در کشور نظارت وجود ندارد. لاپوشانی، رشوه، پارتی بازی و امثال اینها تمامی کارکردهای کشور را به گند کشیده است. و یک عده سودجود و شیاد با خیال راحت مشغول چریدن هستند. باید تاسف خورد به حال مردمی که به این نقطه از فساد سیستماتیک و نهادینه شده رسیده اند. سیستم فشل در تمامی جاهای کشور گسترش یافته و نهایتاً هیچ کسی کمک نخواهد کرد مگر خودمان به خودمان....

در سالهای اخیر در برخی مواقع زمانی خبرهایی مبنی بر ساخت جنگنده و هلی کوپتر در داخل کشور به گوش رسیده است. اما آیا واقعا ایران توانسته است هلی کوپتر و جنگنده بسازد. یا آیا اصلاً توانایی ساخت در آینده نزدیک را دارد. حتی در روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر شروع ساخت هواپیمای مسافربری شنیده می شود! یا حتی خبر ساخت هواپیمای جنگنده نسل پنجم رو میدن! صنعت هواپیما سازی در واقع یک صنعت فرا تکنولوژیه و یک صنعت مولتی فکتوریاله. در این صنعت از فن آوری های آلیاژهای خاص تا فن آوری های الکترونیکی پیشرفته استفاده می شود و همچنین از سیستم های هوشمند تا صنایع نانوتکنولوژی. حال هر ایرانی در صورت واقعی بودن این خبرها خوشحال می شود و به خود می بالد اما واقعیت این است که اینها چطور ادعا دارند هواپیما میسازند وقتی که در اورهال کردن ساده ترین مدلهای هواپیما دچار مشکل هستند و حتی برای تعمیر قطعات معمولی هم دچار مشکل هستند!

عده ای این روزها نگران دریای خزر هستن! کسانی که خودشون دریاچه ارومیه را خشک کردند حالا نگران دریای خزر هستند. بابا شماها چقدر پررو هستین! شرم بر شما باد. شما که دریای خزر رو دادید رفته پس نیازی به نگران بودن نیست. اگر این جور خبرها نبود یک عده ای چطور میخواستن خودی نشون بدن و بگن ما هم هستیم؟!

به جرات در حال حاضر می توان ادعا کرد که بنیان خانوده ی سنتی در ایران ویران شده است و هیچ چیزی از آن باقی نمانده است. سرعت نابودی به حدی بوده که شاید در سطح دنیا بی مثال باشد این سرعت نابودی! حال دیگر آثاری از خانواده ی سنتی حتی در دور افتاده ترین نقاط ایران نیست. و این نتیجه ی عدم برنامه ریزی و بی توجهی به سنت و آئین های ایرانی است. وقتی یک عده مسئول بی لیاقت بر سر کار باشند چیزی جز این انتظار نمی رود.

در ادامه ی سیاستهای ورشکته ی صدا و سیما، در شب یلدا شاهد این بودیم که از یک فعال اینستاگرامی بچه سال به عنوان مهمان یکی از شبکه ها استفاده شده بود. این یک خودزنی و آخرین تیر خلاص بر تابوت صدا و سیمای میلی بود. صدا و سیمایی که خیلی وقت است بین مردم و خودخواهی و لجبازی خودش دومی را انتخاب کرده است. حال مردم برای گذران اوقات خود یا برای کسب اخبار یا از ماهواره استفاده می کنند یا از شبکه های اجتماعی و به زودی شاهد رخت بربستن تلویزیون و رادیوی دولتی از تمام خانه ها و مکان های دیگر خواهیم بود.

در کرانه ی بی انتهای هستی و با کمال غایت گرای انسان در فتح آسمانها این سئوال هنوز جوابی به خود نمی بیند، که آیا براستی ما انسانها غایت مخلوقات هستیم یا نه! در شرح این سئوال بقدری توضیح و تفسیر است که در جواب آن. آیا اصلا مخلوقی به غیر ما در کیهان وجو دارد و آیا آن مخلوق ها با شعور هستن! شرح و تفسیر این موضوع بسیار مشروح است و هر قدر بر شرح آن اضافه شود هیچ جواب شفافی نخواهیم یافت. اما مشاهده نوع و کیفیت زندگی و زیست انسان می تواند عیاری برای برآورد کلی این موضوع برای ما ایجاد کند. انواع بیماریها، عمر محدود و البته شاید کوتاه، عدم توان در ایجاد نظم و صلح مطلوب جهان و بسیاری دیگر از شرور طبیعی و انسان ساخت ما را در تصور یک کلیت مناسبی راهنمایی می کند. همانطور که گفته شد شاید تا سالهای بسیاری انسان نتواند جوابی برای این موضوع پیدا کند اما برآوردی از وضعیت فعلی روشن کننده کلیتی از جواب می باشد. شاید انسان تا موجودات فرازمینی رو کشف و مشاهده نکند هیچگاه جواب شفافی برای این سئوال پیدا نخواهد کرد.

در روزهای اخیر به هر دلیلی که حدس های زیادی زده شده و می شود، تتلو دیپورت شد و در روزهای گذشته انواع کارشناسان نامحترم و از بازیگران آفتاب پرست تا راننده تاکسی های همه چیزدان نظرات مختلفی دادند. اینکه تتلو قربانی افراو و خط فکری آنها است یا قربانی منش جامعه ی بیمار یا هر چیز دیگر. عده ای در مورد طرفدارانش حرف زدند. فن های زیادی که حتی از فحش شنیدن از او ناراحت نمی شوند و...

القصه باید گفت آقا یا خانم اگر فن زیاد داره دلیل بر خوب بودنش نیست. باید دید شماها(مسئولین) چه کم کاری هایی داشتید در سالهای گذشته که نسل زد اینگونه تربیت شده است. فارغ از اینکه هنرمندان واقعی و شایسته در کشور مورد ظلم و اجحاف قرار می گیرند اما داستان این آدم روانی و فاسد فرق می کند. شما در آزادترین کشورهای دنیا هم هنرمندی نمیبینید که اینقدر مرزهای اخلاقی را زیر پا گذاشته باشد. جمله ی آزادی با فساد و خریت فرق می کند در مورد تتلو خیلی صادق است.

وقتی یک نظر یا عقیده بدون مطالعه و تحقیق کافی باشد می شود "آبدوغ خیاری". این نظرات و عقاید به خاطر عدم ثبات ساختاری به همان صورت که به وجود می آیند به همان صورت هم از بین می روند. اما برعکس کسانی که نظرات و عقاید خود را با تحقیق و مطالعه بدست آورده یا تقویت کرده اند به این راحتی از مواضع خود عقب نشینی نخواهند کرد. نهایتاً سعی کنیم آبدوغ خیاری نباشیم...

تجربه بنده از این پماد تجربه ی خوبی بود. یک پماد خردلی رنگ و تا حدودی شفاف که پایه ی طبیعی دارد. برای زخم های کاربرد دارد(نه سوختگی ها). برای زخم های قدیمی و طول کشیده یا زخم و ترک های پا و بعضاً حتی بهبود زخم های دیابتی خیلی خوبه. برای سوختگی ها همچنان از زینک اکساید استفاده کنید.

شناخت گونه ی انسان از نظر آناتومی و فیزیولوژی به لطف پیشرفت علم در دهه های اخیر بصورت کامل انجام گرفته است اما شناخت روان انسان علیرغم تلاش ها و تحقیقات بزرگان زیادی در دهه های اخیر همچنان در ابتدای راه خود است. تله ها و فریب های ذهنی و کلی مسائل دیگر در چالشهای درونی هر انسان و در تعامل با موقعیتهای بیرونی تخمین و برآورد نظریه ها را بسیار دشوار کرده است. در مورد تفاوت دو جنس مرد و زن هم مسائل و تفاوت نظرها بسیار است. آلوده شدن نظرات روانشناختی جنس مرد و زن و تفاوتهای آنها با حرکتهای اجتماعی و جنس گرایانه نیز مطالعات را سخت کرده است. در کشورهای جهان سوم نظر به عدم وجود کارکردهای اجتماعی و روان پروری اجتماعی در سیستم های مدرسه و دانشگاه و نیز رسانه های جمعی، این پارادوکس ها و مشکلات زیاد است. با گسترش شهرها و افزایش جمعیتهای جوامع بشری هم کمیت و هم کیفیت این روان پریشی و روان نژندی ها بیشتر شده است.

خاورمیانه، این قسمت از کره ی زمین همواره در طول سالهای اخیر مستعد و شاهده وقایع مهم و بسیاری بوده است. در سهالی اخیر شاید به اندازه ی الان تنش ها به اوج خود نرسیده بود. با حمله ی گشترده و بی سابقه ی حماس به اسرائیل، و در پی آن بمباران غزه توسط اسرائیل، الان منطقه مانند یک بمب ساعتی آماده ی انفجار است. حال مشخص نیست این انفجار کی و توسط کدام عاملی رخ خواهد داد! و آیا این انفجار باعث بروز جنگ گسترده و جهانی خواهد شد!

در طول هزاران سال انسان های مختلف پس از هوشمندی احساس نیاز به یک پناه و امید پیدا کردند. و بخاطر همین بسته به زمان و نیاز اشون متوسل به مسائل و چیزهای مختلفی شدند. شروع به ابداع و اختراع اوهامات کردند و عده ای نیز از این موضوع در مسیر اخاذی و شیادی استفاده کردند. هر چقدر انسان هوشمندتر شد و جلوتر آمد نه تنها این موضوعات کم رنگ نشده بلکه پر رنگ تر هم شدند.

اسمگذاری های مختلف بر روی موضوعات ورائی و ماورائی و سرگرم کردن انسانها بدان در طول صدها و هزاران سال وجود داشته است. هر چه زمان به جلو رفت پیچیدگی این موضوعات بیشتر شد و انسانهایی هم با تشدید این مسائل در جهت سواستفاده برآمده و تا توانستند ظلم و جنایت کردند.

صحبت در این مورد بسیار است و در این مجال و مقال نمیگنجد. لذا کلام را خلاصه میکنم و خبر بد اینکه تا انسان زنده است این مسائل و تخیلات موهوم هم هست.

به محض اینکه "درد" به شما درسشو بده، از بین میره...

در روزهای اخیر شاهد توحش متقابل غزغز و همسایه اش بودیم. هیچ فرقی نمیکنه توحش با چه مدلی باشه. کشتن انسانهای بی گناه به هر اسمی محکومه. حیف این همه امکانات که در بدن برخی هست. یکی مثل استیوهاوکینگ میشه یکی مثل این عنترها...

دکان داران زیادی در دنیا وجود دارند. از دکان داران عقیده و دین تا دکان داران علم و غیره. می توان از هر چیزی در جهت بد و مزخرف استفاده کرد. چه چیزهای خوب چه چیزهای بد. انسان خردمند اگر باشد باید تفکر کند که هر خزعبل ی را به اسم علم یا دین به وی فرو نکنند.خبر بد اینکه تا نسل انسان وجود دارد ابله هایی هستن که خریدار متاع مضحک عده ای بی شرف باشند. پس امید واهی نباید داشت که این نوع از حماقت فروشی و حماقت خری تمام شود. تا احمق هست افسار هم هست. مردمی که مطالعه کردن به کتفشون هم نیست ولی چس چرخ زدن در اینستا که تلفظ اش رو هم بلد نیستن، جزو مهمات روزمره اشون هست باید بخورن. از همه جا هم بخورن. فرقی هم نداره میخواد مردم کره شمالی باشه یا مردم افغانستان یا هر جایی از این کره ی تخمی. وقتی نوجوان کشور بغل کردن تو خیابون رو از غرب یاد میگیره ولی تفکر و مطالعه به کتفشم نیست خب چه آینده ای متصوره برای این کشور؟! نمیگم بغل کردن بده اما کاش چیزهای دیگر غرب رو هم یاد میگرفتیم. اون از نسل قدیم اینم از نسل جدید! وسط اش رو هم که ما باشیم به نا رفتیم...

یک کسی که نمیدونم کی هست(البته حدس میتونم بزنم) کامنت داده که مطلبی بزار که ارزش داشته باشه و خودت هم باور داشته باشی به حرفت و از این حرفها...

من در آستانه 43 سالگی اینو میدونم که خودم باید باشم. مهم نیست که من رو کسی قبول داشته باشه یا نه...

البته این خیلی خوبه که انسان طرفدار زیاد داشته باشه و من هم سالهای زیادی رو صرف همین موضوع کرده ام(مثل همه ی آدم ها)

اما دیگر بس است. زندگی آنقدر فرصت نمی دهد به انسان که درگیر فیلم بازی کردن باشد.

دیگر حال و حوصله ای نیست و خسته ام از همه چی...

فقط یک چیزی رو میدونم اونم اینه که ما در یک دنیای بدی گرفتاریم و زندانی شدیم. دنیای فانی که پس از آن هم هیچ چیزی را هیچ کسی ندیده است و نمی تواند ثابت کند که چه چیزی هست و نیست. بقول شوپنهاور یک دنیای نامرد که حاصل طبیعی یک رویداد به شدت سختگیرانه ای در حد شکنجه هست.

دنیا در اشل کلی یک شکنجه گاه عمومی هست که هیچ انصاف و فرمول نرمالی ندارد.

هر روز بد و بدتر می شود تا بدترین اتفاق بیوفتد.

هیچ دور نیست روزی که این ذهن پر تلاطم و پر مخاطره برای همیشه خاموش شود و چیری جز یک جسم و ماده ی بی روح چیزی از ما نماند.

و شاید هم الان در یک ماتریکس بیهوده و پوچی گرفتاریم که حاصل نمیدانم کدام هیچی است.

شاید ماتریکسی که در آن هستیم نتیجه ی افکار یک موجودی در ماتریکس بزرگتر است یا هر چیز دیگری...

چه فرقی می کند که چه هستیم پس مهم هم نیست که چه خواهیم شد.

برای من هیچ فرقی نمیکند که چه کسی چه فکری در مورد من میکند. چون در پایان همه چیز یک رنگ دارد و آن تاریکی است.

همه ی ما به اصل خویش یعنی ماده ی تاریک باز خواهیم گشت و هیگ چیزی وجود نخواهد داشت.

در این کره ی زمین هر شخصی یک علایق و تفکراتی دارد. افراد مختلف با تحصیلات مختلف و سطح فرهنگهای متفاوت می توانند دیدگاه های مختلفی نسبت به زندگی و مسائل آن داشته باشند. میزان مطالعه و تفکر افراد نیز در زاویه ی دید آنها بسیار موثر است. در طول تاریخ مردم کشورهای مختلف با عقل جمعی خویش باعث تحولات زیادی بوده اند. خبر بد اینکه متاسفانه اکثر افراد به تخیل و داستان بیشتر علاقه دارند تا واقعیت. انسانها بیشتر به مسایئل خیالی و ماورائی علاقه دارند تا مسائل علمی و تجربی.... فروش سری کتابهای هری پاتر بسیار بیشتر از کتابهای علمی و روانشناسی و فلسفی است. پس اکثریت مردم دنیا به مسائل احساسی و خیالی و داستان پردازی علاقه دارند تا مسایئل واقعی و تجربی.

بهترین جمع، تفریق است...

اون حکمتی که میگن توشه، در اصل تومونه...!

آقای مسئولی که ساعت صد میلیونی دستت میکنی، خودت رو به ... نزن

آقای مسئولی که گوشی آیفون دستته، تو دم از حمایت محصول داخلی و فلان نزن

آقای مسئولی که بچه ات با رانت و لابی و پارتی داره میلیاردی وام میگره و نمیده، تو یکی ببند لطفا

آقای مسئولی که بچه ات توی آمریکا و کانادا و انگلیس و سایر کشورهای غربیه، تو هم ببند لطفا و دم از استکبار و غرب زدگی و اینا نزن

شماها هستین که وضعیت مملکت رو به این روز درآوردین...

من، روزگار سخت تو بودم... سرآمدم...

مدتی نبودم

نمیدونستم چی بگم

یعنی اصلا حسش نبود

امیدوارم خوب باشید

میدونم سخت خوب بودن در حال حاضر

ولی چاره ای نیس...

 

بالاخره تموم میشه، میدونم

نباید نگران باشیم، نباید...

بالاخره میرسه روزی که تموم بشه

میدونم، شاید من نباشم، اما تموم میشه

میدونم، میرسه روزی که تو بخندی

روزی که زمان و مکان یک شوخی باشه

روزی روشن خواهد شد تمام سیاهی ها

من هم خواهم خندید، میدونم...

خانم مهندسی که در مجمع عمومی نظام مهندسی حجاب از سر برداشته بود هم در ویدئویی عذرخواهی کرد. کاملاً هم خودجوش بوده. اصلا مدیونین فکر کنین که به زور اینکار رو کرده هااا...

جناب آقای رئیسی شما برای مدیریت بحران در زلزله و ایمن سازی منازل و اماکن عمومی در این مدت چه کار کرده اید؟ جناب آقای مخبر شما در این مدت چه کار کرده اید? آیا برای افزایش تحمل پذیری سازه ها در زلزله فعالیتی انجام داده اید؟ برای شما مقاومت سازه ها در مقابل زلزله چقدر مهم است؟؟ این سئوالات در حالی است که بسیاری از خانه ها در روستاها و حاشیه شهرها از هیچ حداقل های استاندارد و مقاومت در برابر زلزله برخوردار نیستند. این معضلات در بسیاری از حیطه ها نیز وجود دارد. در کشاورزی، در منابع طبیعی، در حفاظت محیط زیست و سایر حوزه ها. براستی چرا هیچ عزمی برای بهبود در موارد ذکر شده وجود ندارد؟!

جناب آقای رئیسی شما برای مدیریت بحران در زلزله و ایمن سازی منازل و اماکن عمومی در این مدت چه کار کرده اید؟ جناب آقای مخبر شما در این مدت چه کار کرده اید? آیا برای افزایش تحمل پذیری سازه ها در زلزله فعالیتی انجام داده اید؟ برای شما مقاومت سازه ها در مقابل زلزله چقدر مهم است؟؟ این سئوالات در حالی است که بسیاری از خانه ها در روستاها و حاشیه شهرها از هیچ حداقل های استاندارد و مقاومت در برابر زلزله برخوردار نیستند. این معضلات در بسیاری از حیطه ها نیز وجود دارد. در کشاورزی، در منابع طبیعی، در حفاظت محیط زیست و سایر حوزه ها. براستی چرا هیچ عزمی برای بهبود در موارد ذکر شده وجود ندارد؟!

مسئولین عزیز کشورمون سالهاست که با حرف های مختلف و وعده های خوشگل دارن مردم رو اوکی میکنن! میدونین که اوکی یعنی چی... خب تا کی؟ چرا اوکی کردن رو تا مرز توهین به شعور مردم بردید جلو؟ چرا کاری می کنید که هم شما و هم احیاناً برخی از مردم شرمنده شهداء بشن؟! شهدایی که جونشون رو مظلومانه دادن تا همه ما امنیت و آرامش داشته باشیم. جناب آقای ایکس یا آقای ایگرگ چرا سرتو کردی زیر برف و هیچ کاری نمیکنی؟ چرا وقتی مردم اینهمه صبوری نشون میدن شما میزاری به حساب نفهمیشون؟! اگر امثال ایکس ها و ایگرگ ها درست کار می کردند هیچ وقت تنش های اخیر رخ نمی داد چرا که قطعاً هر مشکلی در مشکلی دیگر تنیده شده است. جناب آقای رئیس جمهور شمایی که الان نمیتونی کاری کنی که اوضاع اقتصادی مردم خوب بشه چرا اولاً عذرخواهی نمیکنی و چرا بعد از اون نمیای کابینه خودتو عوض کنی؟ اگر هم احساس میکنی که واقعاً نمیتونی که من به شخصه میگم نمیتونی، خب استعفا بده برادر من. چرا کاری میکنی که مردم بی کفایتی شماها رو به نام کل نظام و دین بزنن؟ چرا عده ای از عزیزان مسئول توجهی نمیکنن که تورم کمر مردم رو شکسته و دیگه داره نفسشون رو میگیره. حداقل به خاطر آبرو و خون شهداء مظلوم کشورمون نکنید این کار رو. تا کی میخواین تقصیرها رو بندازین گردن آمریکا و فلان و بهمان و حسن و حسین؟! بابا همه چی دست خودتونه، دست خودمونه. لطفا به خاطر خدا نکنید این کارها رو. به نظرم اصلا شما اگر هیچ کاری نکنید قطعا اوضاع بهتر خواهد شد. آری، شما هیچ اقدامی نکنید به نظرم از اقدام کردنتون بهتره...

امروز 19 ژانویه 2023 مصادف با 29 دی 1401 است. جهان ما بیار پیشرفت کرده و روزی نیست که حداقل یک خبر با اهمیت بالا در مورد تکنولوژی و کشفیات جدید نشنویم. علم به حدی پیشرفت کرده که ناسا ربات پیشرفته خود را میلیونها کیلومتر دورتر در مریخ فرود می آورد و با ارسال سیگنال به آن هر کاری را که بخواهد انجام می دهد. یا می تواند هلیکوپتر یا همان کوآدکوپترش را از اینجا بر فراز مریخ به پرواز در بیاورد. آری علم بشر به حدی پیشرفت کرده است که تلسکوپی فوق پیشرفته را به میلیونها کیلومتر دورتر ارسال می کنیم و شروع به عکسبرداری توسط آن از کهکشانهای بسیار دور میکنیم. البته منظور از میکنیم، ناسا می کند. همانطور که مشخص و مبرهن است پیشرفت علمی و اجتماعی غرب عمدتاً به واسطه کنار گذاشتن افکار و ایده های مزاحم در هر موضوعی بوده است. آنها چند صد سال قبل به این نتیجه رسیدند که موانع از هر جنسی که باشند باید کنار گذاشته شوند. این نوع شیوه و دستور کار در هر موضوعی فرق می کند. مثلاً آنها اگر بخواهند در مورد موضوع دین کاوش کنند و هدفشان مثلاً پیشرفت دین و بهبود بخشیدن به وضعیت دینی مردم و جوانانشان باشد هر مانع و عاملی را از تحقیق خود حذف می کنند. به بیان ساده در هر کاری و در هر مرحله ای عوامل مخدوش کننده را حذف می کنند تا هر چه سریعتر و با کمترین هزیته اضافی به هدف خود برسند. مثلاً در مورد جذب و استخدام دانشمند یا استاد دانشگاه به دین و مذهب و رنگ پوست و قیافه و موارد مشابه هیچ امتیازی نمی دهند و برای موضوع مذکور فقط توانایی ها و تخصص های مرتبط به موضوع را از فرد جویا می شوند. این موضوع و موارد مشابه در مدیریت اصولی و در عصر حاضر در عین پیچیدگی، سادگی های خودش را دارد، اما باعث تعجب است از برخی از ما که با دیدن این همه هنر مدیریت از مدیران موفق در سطح جهان چرا هنوز حتی اراده ای به تغییر و تحول نداریم. بدیهی است قبول یک اشتباه اولین قدم در رفع آن است. دومین قدم اراده برای تغییر می باشد که متاسفانه هیچکدام از دو مورد در ما وجود ندارد. براستی ما جهان چندومی هستیم؟؟؟

دیگه حوصله ای نیست

اصلا نیست

واقعا اینسری دیگه حوصله ای نیست

سکوت

اشک و آه

همه برای ما

و هیچ برای ما

دیگه مهربونی نیست

گل هم نیست

خنده نیست

حس زندگی نیست

و دیگر حس نوشتن هم نیست

ننوشته ها را بخوان تو...

گاهی تنهایی

هیچ چیزی اثر نمیکند

مگر تنهایی، مگر سکوت

و شاید مرگ

برای من از زندگی نگو

من سالهاست که زندگی میکنم تنهایی را

برای من از سکوت بگو

سکوتی بی انتها

برای من از آزادی بگو

آزادی ابدی

آری، میخواهم آزادی را زندگی کنم

می خواهم از سکوت به خود بگویم

و تو آن سکوت بی انتهایی

و دیگر هیچ وقت سخن نخواهی گفت

و تو خود منی

و من خاموشم

بعد از مدتها اومدم تا بگم منبعد در کل کشور پنجشنبه ها تعطیل شد.

میبینین براحتی میشه کاری رو سریع انجام داد و برعکس براحتی میشه کاری رو رو انجام نداد.

در کل دلخوش به این مقدار هم نباشید. خدا رو چه دیدی شاید چهارشنبه ها هم تعطیل شد.

در کوران مسائل روز ایران، امروز سالروز درگذشت دکتر شریعتی می باشد. او فردی روشنفکر از نوع مذهبی بود. دکتر شریعتی سنت و مدرنیته را در کالبدی جدید بهم آمیخته و با زاوایای جدید و جوان پسند ارائه داد. گفته هایش نو بود و جذاب. اما گروهی و اشخاصی او را برنتافتند و علیه او جبهه گرفتند. دکتر شریعتی طوفانی بود که زود فروکش کرد و فرصتی کافی برای شناخت خود نداد. اما او همیشه زنده خواهد بود و مانا. هر چند پیرامون افکار و صحبتها و عقاید و زاویه های فکری ایشان بسیاری نقد وجود دارد. بله، انواع ایرادات و نقدها بر تفکر ایشان وارد می باشد. نقدهایی نه از جنس دین گرایی و به نفع گروه دینی افراطی بلکه نقدهایی از جنس چرایی و چگونگی وجود و ماهیت کلی تفکرات ایشان. بهرحال دکتر شریعتی و خط فکری او به عنوان یک نحله ی جاوید در بین متفکران باقی خواهد ماند

در تمامی معضلات اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی پای عدم کفایت مدیران به چشم می خورد. عدم کفایتی که ناشی از نبود تخصص مدیریتی و عدم استفاده از مدیران با تجربه و دارای علم مدیریت است. نتایج این نوع بی کفایتی ها در مواردی مانند مشکلات اقتصادی اخیر خود را نشان می دهد. سالهاست که عرصه ی معیشتی مردم جولانگاه آزمایش و خطای مسئولان مختلف شده است. طرح هایی که بدون تحلیل و تفکر اجرا می شود و نه تنها فایده ای ندارد بلکه باعث معضلاتی می شود که تبعات آن تا سالها باقی خواهد ماند. سالهاست که با روشهای مختلف مثلاً با قاچاق مبارزه می شود، اما نه تنها فایده ای نداشته بلکه در مواقعی باعث ضربات سنگینی بر پیکره اقتصاد کشور شده و معیشت مردم را هدف قرار داده است. حال سئوالی که همه از مسئولین کشور دارند این است که  آیا موقع آن نرسیده که به جای این همه آزمایش و خطا، فکری اساسی برای اصلاح اقتصاد کشور شود؟

دور نیست زمانی که اقلیم ایران تبدیل به منطقه کاملا خشک شود. آن هم به لطف عدم مدیریت منابع آب که ده ها سال است ادامه دارد و هیچ کسی دلسوز این قضیه نیست. آری مسئله ای که سالهاست شاید جزو 10 موضوع مهم کشور هم نیست به زودی ایران را در چنان مشکلی گرفتار خواهد کرد که فکرش هم آزار دهنده و سخت است. وقتی به کشورهایی مثل ما می گویند کشور جهان سوم بی علت نیست. امیدواریم تا خیلی خیلی دیر نشده فکری به حال آخرین قطرات آب شیرین در کشور تشنه ی ایران شود.

متاسفانه طبق انتظار مدارس بدون مدیریت بازگشایی شدندمدارس و دانشگاه ها در این روزها بازگشایی شدند و مثل سایر کارها بدون برنامه ریزی و بدون مدیریت. تنها چیزی که وجود ندارد مدیریت و تامین امنیت دانش آموزان و دانشجویان است. دانش آموزان این روزها بدون سرویس رفت و آمد امن در حال رفت و برگشت هستند و این موضوع بشدت امنیت آنها را تهدید میکند. کاش قبل از بازگشایی فکر اساسی میشد برای سرویسهای مدارس. البته بحث رعایت پروتکل ها هم بسیار مهم است که بعید میدانم مراکز آموزشی بتوانند به درستی این موضوع را مدیریت کنند.

سال جدید هم از راه رسید. متاسفانه بدتر از قبل. شاید بگوئید بدبین هستم، ولی حقیقت این است. شوپنهاور میگفت هر روز روز بدتری است. اما او این جمله را در حالت عادی می گفت. الان که... متاسفانه ما راه اصلی را یا پیدا نکرده ایم یا درک نکرده ایم. پیدا کردن و درک کردن راه حل اصلی حل مشکلات بسیار مهم است. دلسوزی و اهتمام به حل مسئله نیز بسیار مهم می باشد. در برخی اوقات عزمی برای حل مساله وجود ندارد. استفاده از افراد لایق و دلسوز باید مدنظر باشد، نه افراد چاپلوس و ریاکار. این مورد مهم رو شاید همه ما بدانیم، اما مهم عمل به آن است. متاسفانه اولویت بندی نادرست هم یکی از مشکلات مهم بر سر راه تعالی است. اولویتهای اشتباه و گمراه کننده می تواند آدمی را به پرتگاه نیستی سوق دهد. غرور بیجا و نادرست هم یکی از آفتهای ویرانگر بشر است. هیچ کسی به کمک انسان نخواهد آمد مگر خود او. هیچ کسی به کمک هیچ قومی نخواهد آمد مگر خود آنها. بایستی انسان خود دست به کار شود. حتی در ادیان هم به تلاش و پیگیری تاکید شده است.

در حالی روزهای پاییزی سال 1400 در ایران را میگذرانیم که همه درگیر روزمرگی و مسائل جاری سیاسی و اقتصادی هستیم. هیولای بزرگ بی آبی در این میان بسرعت در ایران شروع به خزیدن کرده است. بیشتر از هر زمانی این هیولا در حال رشد و تکثیر خود است. بنده خودم بارها از سالهای قبل در مورد خطر بزرگ بی آبی و کم آبی در ایران هشدار داده بودم. تعجب میکنم از اینکه چطور سیاستمداران و دولتمردان کشور ککشون هم نمیگزه؟! چطور مشکل و معضل به این بزرگی را نمیبینند و در مورد اش چاره نمیکنند؟! در حالی تحصن مردم چندین شهر از کم آبی را شاهدیم که هیچ نهادی و ارگانی هنوز هم این خطر را درک نکرده است. یا درک نکرده یا برایش مهم نیست. روندی که در حال رخ دادن است، خیانتی است که نه برای امروزیان بلکه برای تمام نسلهای بعدی به جا خواهد ماند. خیانتی که از هر خیانت دیگری شاد بالاتر باشد. در ده ها سال گذشته بدترین سیاستهای موجود در عرصه های مختلف تاثیرگذار در موضوع آب را شاهد بودیم. از خودکفایی های بی اساس و ساده انگارانه در حوزه کشاورزی تا مدیریتهای غلط در سیستم های آب و فاضلاب. از عدم مدیریت در حوضه سد تا عدم استفاده از سیستم های روز تامین آب شرب. در این سالها با بالاترین میزان هدررفت آب در ایران مواجه بودیم. نتیجه این بی کفایتی ها و بی لیاقتی های مدیریتی و نظارتی می شود این که می بینید. آیا پیش بینی ناسا به حقیقت نزدیک است؟ آیا پیش بینی ناسا حتی زودتر از موعد به حقیقت خواهد پیوست؟! آیا جنگ آب در بین استانها و شهرها شکل خواهد گرفت؟ و کلی سئوال بی جواب دیگر...

در حالی که تا چند وقت پیش مردم سر واکسن با ما دعوا میکردن و گاهی خون و خونریزی راه می افتاد در مراکز واکسیناسیون ما، الان ما باید التماس کنیم! که آقا بیا واکسن بزن! خداییش ما ایرانی ها فازمون چیه آخه!!!! تو رو خدا بیاییم عهد ببندیم کمتر خودمون رو توی دنیا بخندونیم و زیر سئوال ببریم...

در کوران تاخت و تاز کرونا و در حالی که ایران یکی از سیاه ترین کشورهای دنیا از نظر ابتلا به کرونا و مورتالیتی حاصل از آن است، تغییر قدرت در پست ریاست جمهوری انجام گرفت. قدرتی که شاید به هیچ وجه در حد و اندازه های لازم نیست. بهرحال این کار انجام شد. کاری که در جلوی چشمان نا امید بسیاری انجام گرفت و تا الان که هیچ تغییری به وجود نیاورده. بهرحال صبر ایرانی ها زیاد است و فعلاً صبر میکنیم. ببینید نه موفقیت یک شبه اتفاق می افتد و نه شکست. تمام این موارد و افعال حاصل کنشهای مختلف در طی زمان است. با ماشا... و ایشاا... هم چیزی نمیشه. از این دست نمونه ها در حیطه های مختلف و در کشورهای مختلف زیاد است. اینکه آینده مردم یک کشور را به موارد اینچنینی و یک مشت خرافات گره بزنیم یک جنایت است. برای بهبود اقتصاد یک کشور مانند سایر مقوله ها بایستی از متخصصین بی ادعا و وطن پرست استفاده کرد. باید طرحی نو درانداخت و این طرح نو با ابزار کهنه و با افکار کهنه امکانپذیر نیست. برای طرح نو باید افکار نو و ابزار نو داشت. باید سلیقه های کج یا خودشان را بهبود ببخشند یا از بین بروند. از بین رفتن یک امر بیولوژیکی و لازمه و گاهی بایستی طبیعت در مورد برخی افراد بصورت سریع و خشن رفتار کند. کاری که متاسفانه طبیعت انجام نخواهد داد و این ناقض مسئله ی جبر می تواند باشد. آری این اختیار انسان است که آینده ی او را می سازد. و حال شاید کمی بخت! مردمان کشوری که سالها در توهم و خود بزرگ بینی بزرگ شوند و زندگی کنند، عاقبت به پوچی و زوال خواهند رسید. گاهی حتی بزرگترین جامعه شناسان هم در برخی فرمولهای روابط اجتماعات پیچیده ای مانند ایران در حیرت می مانند. شاید ما در دوران گذر هستیم. دورانی که برای پیشرفت و دگرگونی اساسی هر جامعه ای نیاز است. و اگر اینگونه باشد ما به واقع نسل سوخته و بدبختی خواهیم بود و شاید هم نسل خوش شانس که این نوع استحاله ای فرهنگی اجتماعی و حتی سیاسی را باعث شده و تجربه می کند. هرچه هست مشخص و عیان است با این خیمه شب بازی ها و سیاه بازی ها کار به جایی نخواهیم برد و بایستی برای آسایش و رفاه آیندگان نیز که شده به خود بیاییم که زمان در حال گذر است و خیلی دیر شده است.

گاهی میخواهی چیزی نگویی، گاهی دوست داری نگاه هم نکنی، گاهی هم میخواهی اصلا نباشی. گاهی میخواهی حتی خودت هم نباشی تا رها شوی از بند خویش! میخواهی اما نمیشود! این خستگی و این حس را مدتی است که همیشه دارم. این بهانه های بی انتها و این حرف های بی عنوان همیشه بوده. اینقدر بی عنوان که سرشار از حرف است. مثل سکوتی که پر از فریاد. من یاد گرفته داد و فریاد در این ورطه فریاد بی ثمر است و سخن بی اثر. در این دیار نفرین شده هیچ کاری و هیچ تلاشی فایده ندارد. باید گذاشت و گذشت. باید رفت و دور شد. من میخواهم از خود دور شوم. برسم به دوردستهای غریبی. به آنجا که خود نیز نباشم. میخوام نباشم تا رها شوم از هستی. رها شوم از خویش. مگر سهم من از دنیا یک سکوت نیست؟ من سهمم را میخواهم. یک سکوت و یک رهایی. سکوتی بی انتها که رها شوم از خویش...

جهان در گذر است و تحولات مختلفی روی می دهند. امام شوربختانه تفکر و تعقل مقوله ایست که غالب انسانها به آن توجهی نمی کنند. مردم دنیا مسخ شده اند. تعقل جای خود را به توحش داده و درصد بالایی از مردم دنیا وحشی هستند. بله چون توحش صرفاً آن معنی ی نیست که عموم فکر می کنند. التماس تفکر...

از قدیم گفتن که "عقل نباشه بدن در عذابه"

حالا ما ایرونیا عمدتاً بدنمون در عذابه. یعنی بعضی مواقع فکر میکنم اصلاً سادیسم داریم!

یکی از ایرادات دیگمون اینه که همه چیز رو باهم قاطی میکنیم. طرف حین نماز به فکر بیزینسه. حین بیزینس به فکر پروژه. حین پروژه به فکر...

امروزم روزیه که مناظره های تلویزیونی نامزدها پخش میشه. پریودی که هر 4 سال ساله انجام میگیره. بدون درد و خونریزی. اینه خیلی مهمه چون نوار بهداشتی گرونه خب. چون مواد اولیه نوار بهداشتی ها و پوشک های بچه از خارج میاد!

بعضی مواقع عقل هم  باشه باز بدن در عذابه... بله در عذابه...

پارادوکسهایی که وجود داره و ناگزیر هستیم از تجربه ی انها. این پارادوکس ها از جبرهای زندگیه. هر چند این جبرها نمیتونه جلوی اعتراف به وجود اختیار رو بگیره اما به نظر من جبر و اختیار در هم تنیده شده است و در این بین هاله ای از ابهام وجود داره.

حداقل اگه عقل باشه بدن زیاد در عذاب نیست و نمیتونه باشه اما متاسفانه نیست. عقل نیست.

مردمی هستیم که دم در تعارف میکنیم و پشت هم میزنیم.

حالا کی میخوایم آدم بشیم خدا داند...

 

هنوز بهار تمام نشده ولی خاموشی های برق را شاهد هستیم. مطلبی که با کمال ناباوری در سال 1400 رخ می دهد. فارغ از اینکه قرار بود از انرژی اتمی برق تولید کنیم، کشور ما دارای پتانسیل های فراوانی برای تولید برق ارزان قیمت و پاک می باشد. یکی از این روشها تولید برق از انرژی خورشیدی است که متاسفانه در سالهای قبل هیچ برنامه ای برای این موضوع پیش بینی نشده است. باید از وزیر نیرو و رئیس جمهور محترم بپرسیم شما تا الان چیکار میکردید؟ چرا باید ماه های قبل هیچ فکری نکرده و الان بگویید که کمبود برق داریم. چرا باید در هر برهه ای مردم یک دغدغه ی بزرگ داشته باشند؟ آیا نباید وزیر نیرو را به مجلس احضار کنند. آیا نباید رئیس جمهور را احضار کنند برای پاسخ! چرا هیچ نماینده ی مجلسی حرفی نمی زند؟! چرا هیچ پرسشی نمی شود از وزرا و رئیس جمهور؟! حال این نمونه ی کوچکی است از ایندست مسائل. مواردی مانند به هدر دادن منابع آبی تجدید ناپذیر کشور رو کجای دلمان بگذاریم؟! منابعی که بسان الماس هستند و دیگر یا جایگزین نمی شوند یا شاید هزاران سال طول بکشد تا تجدید شوند! و در پایان یک سئوال خیلی مهم، چرا ما داریم به دست خودمان کشور خود را نابود می کنیم؟ 

انتخاب را شاید بتوان مهمترین رکن زندگی بشر نامید. انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب محل زندگی و... یا انتخاب رئیس جمهور... انتخاب را میتوان برگ برنده یا برگ بازنده هر کسی نامید چنانچه در برخی موارد فقط یکبار می توان انتخاب کرد و حاصل این انتخاب می تواند سالها با فرد باشد و بر روی تمام جوانب زندگی شخص تاثیر گذارد. حال ضمن فاکتور گرفتن از چالش ها یا سئوالات با جواب و بدون جواب پیرامون چرایی انتخاب و نقدهای وارده یا غیروارده به پروسه انتخاب نامزدها و سایر موارد باید از خود بپرسیم فرد منتخب تا حدی می تواند تصمیمات کلان گرفته و اجرا نماید. بحث پیرامون نوع دولتها یا حکومتها بسیار است. حزب ها و جناح های سیاسی صرف نظر از نوع و کارکرد آنها در هر کشور و حکومتی، الان در برهه کنونی شاید دیگر ظرفیت پاسخگویی به سلایق حتی درون حزبی خود را ندارند. بدینصورت شاید گفت مرگ و زوال حزب ها در دنیا فرا رسیده است. چنانچه عقل سلیم حکم می کند منافع اجتماعی و کلان باید خیلی بیشتر از منافع شخصی و حزبی کارکرد داشته باشد. اما متاسفانه  بایستی این نکته ظریف اما کلفت را مد نظر قرار داد که علیرغم تمامی ادعاهای ما، همچنان جهان سومی هستیم و تمامی کارکردها و معادلات زندگی شخصی و کاری و برخوردها و تعاملات اجتماعی مردم ما بر اساس زیرساخت ها و اموزه های جهان سومی عمدتاً حاکم بر ما، شکل می گیرد. 

"انتظار" یکی از آن کلماتی است که معانی بی شماری دارد. برای افراد مختلف معانی مختلف ی دارد. بنده خودم گاهی به این نتیجه می رسم که انتظار، عین درماندگی و اتلاف وقت است. هیچ کسی به غیر از خود فرد نمی تواند کاری برایش انجام دهد. یکی از فراوان ترین انتظارها در روی کره ی زمین، انتظار درک می باشد. بعضی مواقع از خودم میپرسم اصلاً فارغ از امکان داشتن درک، آیا درک کردن کسی درست است؟! چرا باید انتظار داشته باشیم بقیه ما را درک کنند؟ انتظار داشتن همان به انتظار نشستن است. شاید این انتظار جواب بدهد و شاید نه. بیشتر که فکر کنید متوجه ارتباط برخی رویدادها و مطالب در هستی خواهید شد. و من می خواهم که فکر کنید. اصالت وجودی مواردی مانند انتظار درک و همراهی با مفاهیمی مانند خیر و شر را اندیشیده اید؟ اگر نوع بشر می توانست همدیگر را درک کند آنگاه مفاهیم خیر و شر معنی داشت؟ تقدم و تاخر این معانی و رویدادها هم در نوع خود چالشی بزرگ است. آیا وجود خیر و شر باعث عدم تفاهم و درک شده است یا بالعکس. اما چقدر خوب میشد روزی فردی می آمد و فردی بود که متوجه میشدی تو را درک میکند! فردی یا موجودی. شاید جمع نقیضین است. گاهی فکر میکنم اساس هستی بر محال بودن جمع نقیضین استوار است. اساسی که تکرر و توالی عجیبی دارد. تکرر و توالی بی انتها. و فکر میکنم چرا باید بی انتها باشد! آیا می توان گفت هدف تمامی این توالی ها نقض کننده ها استوار بودن خیر و شر است. لطفاً به این مسئله توجه کنید: چرا اساساً برخی مسائل بزرگ و سنگین در فلسفه ی هستی اصلاً وجود دارد؟ آیا امکان دارد که از اساس تمامی اینها توهمات یا اصلاً نه توجهات ما باشد؟ توهمات یا توجهات هر چه باشد مسائلی وجود دارد. و هیچ کسی نمی تواند بگوید هیچ مسئله ای نیست. یعنی به ذات اصلاً مسئله یا چالش در کائنات یا نباید وجود داشته باشد یا مدام این مسائل تفسیر شوند. اگر اصل را بر این بگذاریم که تنها پارادوکس هستی ماییم و همه چیز به درستی پیش می رود پس تنها چالش ما هستیم. و نمی توان گفت ما هیچ پادوکسی نداریم. یعنی یک ناهنجاری وجود دارد. اگر چالشی نبود، یا ما وجود نداشتیم یا بدین صورت و بدین کیفیت نبودیم. حال یک سئوال: بیاییم جوری دیگر فکر کنیم، ما کامل هستیم و بی عیب. یعنی ما بهترین در بین موجودات. حال اگر ما کامل ترین هستیم چرا حتی در درک خود نیز عاجزیم؟ مگر جمع نقیضین نیست کامل بودن و عاجر بودن. در ادماه به این پرسش می رسیم که ما بهترین نیستیم. شاید خواننده بگوید این که شد سفسطه و مغالطه! خیر، واژه هایی مانند اینها برای فرار ساخته شده اند و برای نپرسیدن. فردی که از این کلمات استفاده میکند میلی برای گشایش عقلی و نظری ندارد. با چنین فردی نباید بحث کرد. ببینید مسائل روشن است. نیاز یعنی نقص. کوچکترین پژواکی در هستی تا بزرگترین آن، نشان هایی از حرکت و در بطن خود اثراتی از انرژی دارد. هر حرکتی حتی یک پژواک کوچک سخن از نیاز می دهد. سخن از انتظار. پس طبیعی و معلوم است نیازمند منتظر است و منتظر نیاز دارد. کسی که نیاز ندارد منتظر نیست. پیرو این مسائل می شود فهمید که در ساختار وسیع، اصلاً وجود هستی با اصالت وجودی و نیز مسائلی مانند هارمونی یا نظم و نیز بی نظمی و مواردی مانند اینها جمع نقیضین است. یعنی اساس شکل گیری چنین مفهومی(نظم) در نوع عالی و بدون نقص خودش، قاعدتاً عدم وجود یک اصالت(وجود) است. هر جا جوهری بود هم نظم است هم بی نظمی. وقتی میگوئیم که کسی منتظر است به این معنی نیست که او تنها است یا تنها نیست. باید بدانیم که منتظر نیازمند است. حال نه تنها ساخت یک اصالت فیزیکی و جوهر، بلکه ساخت یک ایده و فکر هم شالوده ی نقصان و نیاز است. تمامی مفاهیم ی مانند وجود، هستی، اصالت، جوهر، فکر، ایده، الهام و امثال اینها در ذات خود نشانی از هست بودن را دارد. نشانی از جوهر. یعنی باید باشند تا بدانند که هستی. یعنی باید چیزهایی مانند جوهر، وجود، فکر، ایده و امثال انها باشند تا بتوان گفت کسی آنها را به وجود آورده. حال سوال اینجاست چرا ما باید بدانیم؟ دانستن ما چه سودی دارد! پس وقتی یک انسان حرف از هستی این هست ها می زند یعنی درکی از یک نیاز را لمس کرده. چه برای خود و چه برای مخاطب خود. اگر منتظری برای درک آنها جوهرها و ایده ها وجود نداشت چطور ما میتوانستیم آنها را بفهمیم و درک کنیم؟ پس جوهر و اثر جوهری مساوی نیاز است. مساوی هستی.

دوگانه ی تعصب و تعقل از ازل تا ابد یکی از چالش های اساسی و عمیق بشری بوده و خواهد بود. و به نظر بنده بسان خیلی از چالش های ذهنی دیگر بشری مانند عشق و عقل هیچ وقت به نتایج روشن و مشخصی نخواهد رسید. اینها چالشهایی هستند که تمامی حیطه های بشری را شامل می شوند. تمامی صاحبان نظر در اعصار مختلف بر سر اثبات نظرات و حرفهای خود تلاش کرده اند. شاید بپرسید چرا بنده در ابتدا از واژه ی "دوگانه" نام بردم! به نظر بنده جمع این نوع متضادهایی که عینی و حتمی هستند، غیر ممکن است. چنانچه در تعصب راهی برای تعقل نیست و در تعقل راهی برای تعصب. مخاطب باید در شروع راه تعصب باید تعقل را به کناری زده تا بتواند در ادامه راه موفق باشد و بالعکس. یک متعصب عاقل یک متعصب مرده است و یک عاقل متعصب نیز همچنین. در برخی حیطه های ذهنی-عملی به هیچ عنوان انتخاب دوتایی و اشتراکی وجود ندارد. بنده قصد شکافتن این موضوع را ندارم و فقط خواستم یک شروعی را برای ادامه تفکر منطقی مطرح کنم.

آیا انحصار کار خوبی است؟ اینکه دروازه واردات را ببندیم به بهانه حمایت از تولید داخل خوب است؟ آیا نباید نظارتی بر کیفیت و قیمت تولیدات داخلی داشت؟ متاسفانه از زمانی که واردات رسمی لوازم خانگی تقریباً قطع شده است تولید کننده های داخلی هر نوع کالایی به هر کیفیتی را با هر قیمتی به فروش می رسانند و هیچ ارگانی هم نظارت نمیکند! بلایی که سالها است در مورد خودرو سر مردم آمده است الان در مورد لوازم خانگی تکرار می شود. متاسفانه ما هر کاری انجام می دهیم بدون حساب و کتاب است. انصافاً کسی مخالف تولیدات داخلی باکیفیت و خوش قیمت نیست. حتی در صورتی که لوازم داخلی با کیفیت با قیمت متناسب باشد فکر نمیکنم کسی کالای خارجی بخرد. اما این روش بسیار اشتباه است متاسفانه و قطعاً موفق نخواهد بود.

در مورد آرام جان چه گویم که ناگفتن شاید بهتر باشد. آرام جان احتمالاً تنها موضوعی در دنیا باشد که اظهارنظر کردن در مورد آن نه تخصصی میخواهد و نه تبهری، اما بشدت سخت است حرف زدن در مورد آن. آرام جان یا هر اسمی که بتوان روی آن گذاشت... شاید عده ای به آن بگویند آرامش. در این دنیای شلوغ و پرهیاهو گاهی فقط دلمان می خواهد سکوت کنیم و در جای دنج و ساکتی آرام تفکر کنیم. تفکر در بایدها و نبایدها، در گذشته ی خود، در هستی و وجود و... در جبر و اختیار و خیلی مفاهیم کوچک و بزرگ دیگر. اما چه سود که این تفکر نه تنها گره ی از کار باز نمیکند بلکه شاید موضوع را پیچیده تر کند. انسان محصور در کالبد هستی و زمان با این اتاق هم آرام نخواهد شد. اجرای مناسک خاص به هر شکلی نیز بایستی بررسی شوند! که آیا تاثیری بر روی این چالشهای بشری دارند یا نه. تاثیرات در اسارت زمان هستند. رنگ می بازند. دوام ندارند. زمان همه چیز را نابود میکند. شاید مقصر اصلی در مقوله زمان جاذبه باشد. نمیدانم... واقعاً نمیدانم. جاذبه همه ما رو تسخیر کرده و به فنا میبرد. چرا ما اینجائیم؟ در بستر جاذبه و زمان؟! من که شخصاً خسته ام از این جبر. جبری که خوش بین ترین مدعیان و فن های اختیار نیز در پایان راه به آن اعتراف خواهند کرد. فکر اینکه اگر تمدنی به غیر از ما باشد و آنها هم در بستز زمان و مکان باشد نیز آدم را دیوانه می کند. تفکر و عدم آن هر دو نکوهیده هستند. آیا حالت سومی وجود دارد؟ آیا کسی می تواند پارادوکسهای خلقت و زمان و حتی مکان را جواب دهد؟ مگر بدون جواب می شود موردی را پذیرفت؟! اگر امکانش باشد پس بایستی ادعاهای مقابل را نیز بدون جواب پذیرفت! سالهاست انسانها درگیر پارادوکس ها هستند و هیچ کسی نتوانسته انها را حل کند. حتی توضیح آنها دشوار است. پس با چه آرام گیریم؟! آیا خرق عادت و حرکت بر خلاف رودخانه می تواند چاره ساز باشد؟ یا چاره سوز است؟گاهی خواب می تواند جواب باشد. اگر در خواب باز چالشی درست نشود. حتی در خواب هم از سنبل های لعنتی این جبر راحت نیستیم. شاید علت اصلی عدم وجود آرام جان همان پارادوکسها باشد. اما عده ای مدعی رسیدن به آرام جان هستند! همانهایی که شاید در بزنگاه اولین نفر در صف فراری ها باشند. فراری هایی که قادر نیستند به خود راست بگویند. و به خود هم دروغ می گویند...

اهمیت فرهنگ و تمدن بر هیچ کسی در جهان پوشیده نیست. فرهنگ و تمدن نه به یک شبه ایجاد می شود و نه به یک شبه از بین می رود. کشورهای مختلف در قرنهای گذشته شاهد رویدادهای مختلف فرهنگی و سیاسی در تاریخ خود بوده اند. رویدادهایی که خواسته یا ناخواسته بر فراز و فرودهای فرهنگی و تمدن آنها تاثیر داشته است. چنانچه خواست مردم شاید یک چیزی باشد و خواست حکومت چیز دیگر. نیز شاید خواست سایر کشورها و ابرقدرتها چیز دیگری. معادلات سیاسی در جهان و در عصر کنونی بسیار پیچیده تر از آن است بتوان تحلیل های درستی بر آن عرضه داشت. شاید بتوان گفت این معادلات سیاسی است که در سطح دنیا آینده فرهنگ و تمدن کشورها را تعیین می کند. این چند قطبی های سیاسی و یارگیری های منطقه ای و جهانی است که آینده تحولات دنیا را مشخص خواهد کرد. چنانچه برگ های برنده کشورهایی مانند آمریکا، روسیه و چین نیز بسیار مهم خواهد بود. پتانسیل های چربش سیاسی اقتصادی این کشورها در سالهای آینده و در دهه های آتی مشخص خواهد کرد که ابرقدرت آینده آیا باز هم آمریکا خواهد بود یا اینکه دهه ها سلطه ی آمریکا بر این کره ی خاکی به رسید. هر چند به نظر بنده هیچ فرقی نمیکند که زورگو کیست! وقتی زور مذموم است...

هنوز خون سرهای بریده شده ی داعشی های دگم خشک نشده صدای توپ و خمپاره های آذربایجانی ها و ارمنی ها بلند شد... آیا این هم بخشی از برنامه ی خاورمیانه ای بلند مدت انگلیس است. آیا این به روند صلح اعراب با اسرائیل ربط دارد؟آیا این جنگ پای ایران را هم به میان خواهد کشید؟ کسی نمی داند واقعا... باید صبر کرد تا گذر زمان مشخص کند.

این روزها بازار خودرو در میان سایر بازارها شرایط شرایط وخیم تری دارد. چرا باید برای خودروهای آشغال داخلی اینهمه پول بدیم؟ جالبه که مسئولین هم توپ رو میندازن توی زمین همدیگه ! اصطلاح کی بود کی بود من نبودم و از این دست مسخره بازی ها. بابا بخدا مردم ایران حقشون این نیست. آخه چرا ما باید پول بنز رو بدیم به 206 تیپ 5 ! چرا باید پول پورش رو بدیم به ساندرو یا دنا پلاس ! آدم فکر میکنه دیوونه میشه. هیچ مسئولی هم جوابگو نیست ! این روزها در تاریخ ثبت خواهند شد. روزهایی که بدترین مکافات برای جنایت نکرده را باید پس بدهیم...

چند وجهی عشق، هستی، زمان و انسان را می توان از معدود مجهولات پربحث و کم بحث نام برد. در اعصار مختلف فارغ از نوع آن، اقشار مختلف انسان ها از عقاید، مذاهب، مسالک و طایفه های مختلف از باخدایان تا بی خدایان از آگنوستیک ها تا مادی گرایان تا سایر انواع سلایق همگی در ندانستن در عین دانستن متفق بوده اند. از فیلسوفهای یونانی تا مذهبی های متعصب. پای عشق که به میان می آید ناخدای هر کشتی باخدا شده و باخدایان خشکی ناخدا می شود. از افلاکی ها تا خاکی ها  متحیر و حیران. اما براستی ما درست می فهمیم؟! شاید این گوری که بر سر آن گریه و زاری میکنیم میت ی ندارد. شاید بی قانون ترین تفکرات را عاشق و معشوق دارند. آیا می توان گفت که ما اشتباه می کنیم! شاید این افکار و چالشهای عالی چالش ها و افکاری پست باشند! مگر نه اینکه حواس ما بشدت دچار انکسار هستند! قبول و باور بر انکسار و شکست این عقاید شاید شروعی باشد بر پایان توهمات بشر.

در تصادف چه باید کرد؟ چطور باید سازش کرد؟ کروکی چیست؟ و...

سریع بریم سر اصل مطلب. بصورت خلاصه در تصادف باید طرفین کنار خیابان یا جاده پارک کنند و جلوی عبور وسایل نقلیه رو نگیرن.

در صورت سازش سر مقصر بودن یا زیادن دیده بودن و نیز سر مبلغ میتونید مدارکتون رو رد و بدل کنید. مقصر بیمه و کارت ماشین رو میده و زیان دیده کارت ماشین رو. در صورت عدم توافق سر مبلغ میتونید طی کنید تا به بیمه رفته و مبلغ پیشنهادی بیمه را ملاک قرار دهید. یعنی اگر مقصر قبول کرد نقدی بده اگر نه از بیمه بگیرید. در نمایندگی بیمه عکس هر دو ماشین گرفته می شود و بعد از تهیه کپی از مدارک هر دو طرف به همراه عکس چاپ شده اقدام به تکمیل فرم خواهد شد. داشتن شماه حساب و شبای حساب لازم است. بعد از تکمیل مدارک مرحله بعدی مراجعه به کارشناس مستقر در بیمه است تا تعیین مبلغ نماید در این مرحله غالباً حضور مقصر الزامی نیست.

نکته مهم: حتماً قبل از مراجعه از ریز خسارتها لیست بردارید تا چیزی از قلم نیوفتد. در مرحله تکمیل مدارک حواستون باشم مشخصات فرد مقصر رو یادداشت کنید یا عکس بگیرید تا در صورت لزوم مانند اقدام به شکایت برای جبران اٌفت خودرو بتوانید مشخصات فرد رو بدهید.

اما خلاصه ای از بحث شکایت برای جبران  اٌفت ماشین: اگر احساس میکنید که این مبلغ بالای دو میلیون تومان است اینکار را بکنید وگرنه بیخیال شوید. چون باید اول به پیشخوان دفاتر قضایی مراجعه و با تهیه کد سنا بایستی در صف طویل ثبت شکوائیه منتظر باشید. برداشتن مدارک ماشین یادتان نرود. مثل کارت ماشین. در این مرحله حدود 150 تا 200 هزار تومان باید پیاده شده و منتظر اس ام اس باشید تا خبر مراجعه به سامان و شعبه حل اختلاف برایتان بیاید. در مراجعه به شعبه حل اختلاف هم بایستی کارت بانکی خود را بردارید چون در این مرحله حدود 300 تا 400 هزار تومان باید پیاده شوید. با واریز مبلغ بایستی مابقی مراحل مانند مراجعه به کارشناس راهور و... را طی کنید. یک پروسه ی طولانی و هزینه بر!

نتیجه: در ایران مجرم بودن راحت تر و کم هزینه تره انگار! یعنی اگر شاکی پول نداشته باشه رسماً نمیتونه شکایت کنه!

فراز و فرودهایی که اقتصاد ایران در این روزها به خود می بیند شاید در تاریخ کشور بی سابقه باشد. این تنش ها حتی در سطح دنیا هم کم سابقه است. مردمی که دست به هر کاری می زنند تا از این دریای طوفانی جان سالم به در ببرند. عده ای سود کلان کرده و عده ای با خاک یکسان می شوند. آیا سکه و دلار می تواند منبع درآمدی باشد؟ چرا بازار بورس به یک باره جولانگاه عده ای ناآگاه شد. کسانی که الفبای بورس را نمی دانند هجوم بردند برای خرید سهام. نقش دولت چیست؟ آیا دولت خودخواسته مسبب این چالش ها شد؟! چرا دولت به جای تاثیر مثبت بر اقتصاد خودزنی می کند؟ آیا این آخرین تکاپوهای دولت است؟ آیا دولت از بهبود اوضاع اقتصادی کشور ناامید شده است؟ چرا دولتها در سال پایانی و مخصوصاً ماه های پایانی میل و رغبتی برای کار ندارند. بارها در منابع مختلف مباحث اقتصادی و جامعه شناختی اقتصاد و نیز روانشناختی دولتها و نیز ملت مطرح شده و نظرات زیادی داده شده است. چرا ما مردمی هستیم که حافظه ی تاریخی ضعیفی داریم؟! این سئوالها و سئوالهای بسیاری در ذهن تعدادی از افراد وجود دارد. من در این پست قصد باز کردن و شکافتن مباحث را ندارم. همچنین قصد ندارم جواب این سئوالات را بدهم. چرا که بحث در مورد این مباحث تخصص های مختلفی از علوم را نیاز دارد. فقط خواستم بگم که چرا اینگونه است. چرا ما به فکر نیستیم. چرا درس نمیگیریم از شکستهایمان. چرا هر کاری را در زمان و مکان خودش انجام نمی دهیم. در کلاس درس به فکر معشوقیم و در کنار معشوق به فکر کلاس درس. در محل کار به فکر خانواده و در خانه به فکر محل کار... آیا روان ما مشکل دارد یا آموزه هایمان؟ مردم مقصرند یا مسئولین؟

عشق شاید تنهاترین واژه ای باشد که هم بامعنی است و هم بی معنی. هم هست و هم نیست. عشق واژه ای است که نه معنی می شود و نه توصیف. شاید عشق مجهول ترین مسئله بعد از مسئله مرگ باشد. در مورد عشق سخن بسیار گفته شده است. از افراد مشهور و نابغه تا مرد عادی در مورد عشق حرفها گرفته اند. اما آیا ما عشق را بدرستی می شناسیم. این واژه ی پیچیده و عجیب همواره مورد مناقشه انسانهای فرهیخته در طول قرنها بوده است. عشق می تواند مختص به هر چیزی باشد. عشق به یک جسم تا عشق به یک گیاه یا حیوان و یا انسان.

فروید در مورد عشق ابدی و واقعی می گوید:

عشق ابدی و واقعی و نیز خالی از هر گونه تنفر و ریا تنها در رابطه ی بین معتاد و ماده ی مخدرش وجود دارد.

در جایی دیگر می گوید:

هیچگاه به اندازه ی وقتی که عاشق می شویم آسیب پذیر نخواهیم بود و هیچگاه به اندازه ی زمانی که معشوقمان را از دست می دهیم بی دفاع، درمانده و غمگین نخواهیم شد.

 

حدود 6 ماه از شیوع کرونا میگذره. با در نظر گرفتن گرمای هوا در خیلی از کشورها، نرخ بروز هنوز بالاست. این روند جای بسیار نگرانی است. چون در فصل پاییز و زمستان ویروس می تواند باعث شیوع انفجاری و فاجعه انسانی شود. متاسفانه سازمانهای جهانی و خود کشورها هم عزم و همکاری خوبی برای مقابله با این ویروس منحوس در سطح جهانی را نداشتند و ندارند و این موضوع نیز بر حجم نگرانی ها می افزاید. شایعه های زیادی نیز در حال گسترش است. از آزمایشگاهی بودن ویروس تا ایجاد موتانهای عمدی برای تاثیرات شدید روی ژنهای خاص. بهرحال هرچه هست این ویروس توانست کل معادلات در کشورهای جهان بهم بخورد. اما آنچه که مهم است عملکرد کشورها در نحوه برخورد با این بیماری است. چنانچه برخی کشورها توانسته اند بصورت موقتی هم که شده به شدت جلوی گسترش ویروس را بگیرند. قطعاً هزینه پیشگیری و محدود کردن گسترش بیماری بسیار کمتر از هزینه های بعدیش برای درمان و... می باشد. متاسفانه ولی باید کسی بفهمه این موضوع رو که متاسفانه نمیفهمه کسی. اگر چاره ای اندیشیده نشود در فصل پاییز و زمستان فاجعه انسانی رخ خواهد داد.

در این پست تعدادی از تجربیاتم رو گفتم. امروز میخوام یک روش خیلی خوب رو هم بگم. اونهایی که بصورت مکرر آفت میزنن یا حتی اونهایی که سندرم بهجت دارند(بصورت تظاهرات ضایعات آفت مانند دهانی و حتی ژنیتال یا حتی ضایعات التهابی در نقاط مختلف مانند دهان، گلو و...)، می توانند از این توصیه بهره خوبی ببرند.

استفاده از مکمل های زینک(انواع مختلف تحت عناوین مختلف) می تواند در کاهش محسوس دفعات و شدت بروز آفت بسیار اثرگذار باشد.

دیدین چطور یه ویروس دنیا رو به فنا داد؟! دیدین چیکار کرد؟! حالا بشینین ببینین چی میشه. تازه اول بدبختیای انسانه... ببینین چطور گرفتاریهای بعدی در 10 سال آینده به طرز وحشناکی دنیا رو به اف خواهد داد... از این ویروس هم شاید هیچ وقت نشنوید و نفهمید، که آخرش چی بود...

نمی دانم، که این یک پایان است یا شروع!

شاید هم شروعی برای یک پایان...

خواستیم سامان بگیرم

غافل از اینکه بی سامانیم

خواستیم سری در بیاریم

غافل از اینکه سرّی است

خواستیم بخواهیم

خواستیم

اما نشد

نا به سامان شدیم

بی زار رم از خودم

روزهای لعنتی

ثانیه های افسون شده

در این پست و این پست عنوان کردم که در آینده(چند هفته آینده) اتفاقات خوبی نمیبینم. اتفاقی که رخ داد و هنوز هم ادامه دارد... روندی که با شیوع کروناویروس ادامه دارد...

 

گاهی نمیشه که نمیشه

گاهی خودش میشه

همه چی برعکسه

حتی آینه ها

حتی آدما

حتی دنیا

هممون سرکاریم

داریم بازی میخوریم

و خودمونیم نمیفهمیم

چقدر بده بدونی که نمیدونی!

و ندونی که آخرش چی میشه!

و اولش چی بوده!

بعد از شنیدن خبر ساخت بیمارستان 1000 تختخوابی در طی 10 روز در کشور چین برای بیماران کروناویروسی، دیروز شنیدم در آمریکا اون یک نفری که کرونا گرفته بود رو بستری کردن تو اتاق ایزوله و یک رُباط رو گذاشتن بالای سرش و پزشکها و پرستارها از اتاق فرمان دارن بهش خدمات میدن! چند روز قبل هم خوندم که یک پسر نوجوان در آمریکا وقتی میره ناسا به عنوان اردوی علمی اونجا با تلسکوپ یک نمیدونم سحابی یا ستاره جدید کشف میکنه!دیشب دیدم این مهران غفوریان نیشش رو باز کرده و داره برنامه اجرا میکنه. برنامه اعجوبه اس چیه، پسره حدود 12سالش بود و فکر کنین چیکار میکرد؟ با آکاستیو یک هواپیما درس کرد و کلی تشویقش کردن و جایزه دادن بهش...!!!

دیگه حرفی ندارم...

گذر زمان است که می آفریند

گذر زمان است که می فهماند

گذر زمان است که می سازد

گذر زمان است که ثابت میکند

گذر زمان است که می کشد

گذر زمان است که می ماند

خیلی از اونایی که الان تو قبر خوابیدن هم معتقد بودن یه روز خوب میاد...

اُشو: خطرناکترین خوردنی دنیا، گولِ ظاهر آدماست و بی خطرترین خوردنی دنیا، شیر منه!

پروفسور سمیعی در کتاب خاطراتش میگزه: یه بار استاد ساعت 7 صبح شنبه کلاس گذاشته بود. کارگر دانشگاه از کنار درِ کلاس رد شد و گفت: آخه کدوم شوش خولی الان کلاس میزاره! اونجا بود که فهمیدم شعور به مدرک ربطی نداره...

در فرانسه عطری به قیمت 200 هزار یورو تولید می شود. علت گرانی این عطر به این دلیل است که کارشناسان با مشتری صحبت کرده و بر اساس بیوگرافی شخص از کودکی تا بزرگسالی، عطر منطبق با شخصیت اون مشتری ساخته می شود! یه ایرانی رفته اونجا، از زندگیش تعریف کرده، حضرات شوشیدن تو شیشه و دادن دستش...

تعریف افسردگی: جنگ بین مغزی که میخواد بمیره و بدنی که میخواد زنده بمونه...

از بعضیا انتظار شعور داشتن، خودش یه نوع بیشعوری حساب میشه...

تمام عمرمون شده تظاهر به زنده بودن... 

نکن طلوع

بگذار بماند سیاهی این شب

نیا، تا سنگین بماند این هوا

بگذار این شب، آخرین باشد

آخرین اشک...

برادران رایت: در اکثر کشورهای دنیا هر کسی سوار هواپیما بشود نهایت ترسش هواپیماربایی است، ولی در ایران هواپیماربا اصلاً ..یه نمی کند سوار هواپیما بشود! devil

روزی گاندی میوه فروشی میزنه، مرتاضی رند با پسرش میره میوه فروشی گاندی، پسره شروع میکنه به خوردن موزها! گاندی میگه چیکار میکنی بی...؟!  مرتاض رند میگه گاندی نارحت نباش این پسر من ...خول است.  گاندی هم که خودش رندی مادر کافر بود، می گوید: شکر خورده، اگه ...خول است، پس چرا پیاز نمیخورد؟! laughdevil

پول دیه حدود 300 میلیونه، که اگه بزاری تو بانک برجی 5 میلیون میدن! حساب کردم من همین الانم از مُرده ی خودم چند میلیون عقبم... indecision

گاندی در کتاب خاطراتش میگه: یبار به یه دختر ایرانی چت میکردم، اسم پروفایلش sag har بودsurprise، گفتم بچه کجایی سگ هار؟ هرچی از دهنش در اومد بارم کرد! نگو اسمش ساغر بوده laugh خوب لعنتی مثل آدم بنویس اسمتو... devil

کاش کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه بسازن...

در این دایره ی لعنتی

در قفس زندگی

محصور شده ایم

در زمان سخت و سرد

در کره ی مسخ شده

محصور شده ایم

در رویای رسیدن

در سراب زندگی

محصور شده ایم

در خلوت خود

در حسرت زندگی

محصور شده ایم

در سوال آغاز

در جواب پایان

محصور شده ایم

امروز دعا میکنیم خدایا باران ببارد، فردا دعا میکنیم خدایا باران نباراد... و خدا هم...

سیل استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان را درنوردید. اوضاع اصلاً خوب نیست، مخصوصاٌ در سیستان و بلوچستان... هنوز تا اتمام سال خیلی مانده...

آنچه که مسلم است هنوز آستانه ی هشدار در منطقه پایین نیامده و هنوز احتمال بروز یک  یا چند حادثه ی بزرگ وجود دارد. چیزی که مشخص نیست به چه شکل خواهد بود...

نکن طلوع

بگذار بماند سیاهی این شب

نیا، تا سیاه بماند این هوا

انگار هماهنگ ترین رنگ دنیاست

تکرار کن این سیاهی را

اشکهایم اگر یاری کند

کافیست

یکبار برای همیشه

مهر مفکن برین سرای سپنج

که این جهان پاک بازیی نیرنج

نیک او را فسانه واری شو

بر او را کمرت سخت بتنج

امروز جمعه است. 20 دی ماه 1398. هفته ای که امروز آخرین روز آن است در ایران بگونه ای طی شد که اتفاقات سیاه، خونین و فراوانی در آن رخ داد. اتفاقاتی که بیشتر شبیه یک فیلم سینمایی آخرالزمانی بود تا واقعیت! هفته ای که با ترور سپهبد شهید سلیمانی آغاز شد و بهت و حیرت همگانی را آفرید و در ادامه شاهد تشییع بسیار بزرگ در شهرهای مختلف بودیم که ده ها نفر از مردم عزیزمان در کرمان در جریان تشییع فوت کردند. اما این پایان ماجرا نبود و در ادامه با حمله ی موشکی سپاه به پایگاه آمریکایی در عراق را شاهد بودیم. حمله ای که شروع جنگی تمام عیار را در اذهان همه متصور کرد. جنگی که شاید شروعی بر جنگ جهانی سوم می توانست باشد. در ادامه بعد از ساعاتی خبر هولناک دیگری را مردم ایران شاهد بودند و آن هم سقوط هواپیمای بوئینگ اوکراینی پس از برخاستن از فرودگاه مهرآباد بود که بدنیال آن تمامی سرنشینان در دم جان سپردند. بهت و حیرت همگان را مبهوت کرده بود، حتی مردمان سایر کشورهای جهان را... خبر سقوط اتوبوسی در جاده شمال و مرگ تعدادی دیگر از هموطنان بار دیگر همگان را در عزا فرو برد. آیا امروز پایانی خواهد بود بر روزهای تیره ی ایران؟ آیا این جمعه آخرین روز غمگین ترین هفته ی ایرانی ها خواهد بود یا نه؟! هفته ای که آنقدر شوم بود که شاید نظیر آن را تا به حال کسی ندیده بود! هفته ای نحسی که انسانهای زیادی از بین ما رفتند. از نخبه های کشور و از عزیزانمون. شاید بتوان امسال را بدترین سال ایرانی ها نامید! سالی که هنوز تمام نشده! سالی شومی که هنوز تمام نشده... سال سیاه... سالی که هنوز کار دارد با ما... براستی چرا ما در جبر زمان و مکان داریم بازی داده می شویم؟!!! این هفته شوم چالش بسیار بزرگی بود برای طرفداران سرسخت اختیار محض! هفته ای که نشان داد این جبر است که می تواند هفته ای را شوم و سیاه سازد برای یک کشور، نه اختیار... انسان هایی که قصد پر کشیدن داشتند اما نه این پر کشیدن...

این گونه که من کار جهان می بینم

عالم همه رایگان بر آن می بینم

سبحان الله به ره چه در می نگرم

نا کامی خویشتن در آن می بینم

*****

بر درخت جبر تا کی برجهی

اختیار خویش را یک سو نهی

همچو آن ابلیس و ذریات او

با خدا در جنگ و اندر گفتگو

در پست قبلی پیش بینی از نحوه جواب احتمالی نظامی آمریکا انجام دادم. با توجه به اینکه در موقع منتشر کردن آن پست تعداد تلفات آمریکا مشخص نبود، نشد پیش بینی درستی انجام بدم. در انتهای مطلب نیز عنوان کردم که همه چی بستگی به تعداد تلفات آمریکایی ها دارد. اما دیشب حدود ساعت 8 شب ترامپ اعلام کرد که تلفاتی نداشتند. این فعلاً بدین معنا است که آتس بسی شکننده برقرار خواهد بود. موضوعات اخیر آتشی زیر خاکستر خواهد ماند تا فرصتی دیگر... به جرات می توان گفت هیچ وقت بدین صورت دورنمای خاورمیانه در هاله ای از ابهام نبوده است. پیش بینی تحولات آینده بسیار دشوار است. مهره های تعیین کننده بسیاری دخیل هست در آینده این خاور! خاوری که در دوره های مختلف تاریخ مبداء تحولات مهمی بوده و هدف گزاری بسیاری از دولت ها برای پیشبرد اهدافشان بر روی این منطقه و کشورهای آن بوده است...

این شاید بالاترین سطح آماده باش نظامی ایران و آمریکا باشد. یک صف آرایی تمام عیار. پاسخ آمریکا قطعاً غیرقابل پیش بینی است. ولی بنده می توانم پیش بینی کنم که در 5 روز آینده اهدافی شامل تاسیسات اتمی و پایگاه های نظامی هدف قرار خواهند گرفت. البته حجم تلفات آمریکا که هنوز مشخص نیست تعیین کننده خواهد بود.

بزرگترین چالش در ذهن من که سالهاست جوابی برای آن پیدا نکردم این است که آیا ممکنه یکسری رفتارها و خلقیات بصورت وراژتی دربیاید! مثل داستان تباه جبر و اختیار! آیا کسی می تواند جواب دهد؟ اگر جواب نه است، پس چرا شاهد اینهمه بیشعوری و تباهی هستیم در دنیا؟! چرا اصلاح اینقدر سخت است؟ فردی سالها در طول عمر خود سعی میکند عادتی را ترک کند و نمی تواند! ودر نهایت به .ا می رود...

این داستان پرتکرار و نحس بشر است! مانند زندگی و مرگ... مانند خواب و بیداری...

متنفرم از کلیشه ها...

متنفرم از عادت...

متنفر از هرچی تکراره...

شاید به جرات بتوان گفت اصلی ترین عامل به .ا رفتن بشر همین کارهای شوم است.

 

در این پست بنده پیش بینی کرده بودم که دور نیست شعله ور شدن آتش در خاورمیانه. بلی، الان چند روزی نگذشت که این خاور تبدیل به بمب ساعتی شده است. قطعاً ایران انتقام خواهد گرفت. شکل و شیوه ی آن اما مورد بحث است. گزینه هایی مثل هدف قرار دادن پایگاه های آمریکا در منطقه، هدف قرار دادن ناوهای آمریکا(البته در صورت حضورشون در خلیج فارس)، هدف قرار دادن نقاطی از اسرائیل، بستن تنگه هرمز و... وحتی ممکن است بیش از یک هدف را دنبال کند. چیزی که مشخص است 90 درصد، حمله زیر 10 روز انجام شده و از ساعت 1 تا 4 بامداد خواهد بود.

بله شاید بهتر باشد واژه ی "خاور آتش" را به جای خاورمیانه میانه به کار برد. خاوری که هیچگاه میانه نبوده و نخواهد بود. حداقل تا وقتی انگلیس، روسیه و آمریکا هستن. شاید معادلات سیاسی سنگین تر از آنی باشد که امثال من و شما بتوانند تفسیرش کنند اما مطمناً بعد از دهه ها زندگی در فضای مسخ شده خاور آتش بتوان این نظر اجمالی و مایوس کننده را داد. اما آیا انسان محکوم به جبر است؟ جوابش اگر نه نباشد، بلی هم نخواهد بود. در تاریخ درسهای زیادی وجود دارد. درسهایی که برای نیاموختن هستند! انسان ذیشعور گاهی بیشعورتر از دون شعورترین موجودات کیهانی میتونه باشه. باعث بسی تاسف است در عصری هستیم که انسان ادعایش گوش فلک را پاره کرده ولی بویی از حتی انسانیت نبرده! غم انگیزترین خنده میتواند خنده به موضعی باشد که جالبترین موضوع نسل بشر است! این موضوع تاسف بار این است که هدف قاتل و مقتول یکی است! مگر می شود هدف یکی باشد؟ آیا این برداشت اشتباهی از راههای رسیدن به خداست؟ اینها سوالهایی است که شاید به تعداد انسانهای روی زمین جواب داشته باشد ولی هیچ گاه جوابی یگانه نه درست، نداشته و نخواهد داشت. آنچه مسلم است در درمانده ترین حالت بشر(تا الان) می توان نسخه ی زیر را پیچید. این جمله صاحبان زیادی دارد. بهرحال فارغ از اینکه چه کسی گفته، اگر انسان سرکش آن را بداند و به کار گیرد می تواند چند صباحی را زندگی کند وگرنه تا ابدیت در بهترین حالت فقط زنده خواهد بود.

"مرگ سیاه سرنوشت شوم ملت زبونیست که تن به هر ذلتی می دهد تا زنده بماند"

دقت کردین شاید تنها ضرب المثل یا سخنی که در نوع بشر(انسان = جانور دو پا) فارغ از هر ملیت و مذهب و نژادی صدق میکند اینه؟!

چند ماهی میشه که دیجی کالا تضمین بهترین قیمت را از گارنتی هاش برداشته. این سیاست به نظر می آید به دنبال پلیس مارکتینگ اتخاذ شده و دیجی کالا ناگزیر از این کار بوده و البته بدش هم نمیومده برداره. البته به نظر می رسد عبور تقریبی از بحران گرانی دلار(و بدنیال آن تاثیر بر فروش کالاها بخصوص کالاهای لوکس-البته فقط در ایران-) یک دلیل بسیار مهم بر اتخاذ همچین تصمیمی باشد. بهرحال وقتی رقیبی جدی نباشد و مارکت های درجه یک جهانی مانند آمازون و علی بابا هم در ایران به نوعی فعال نباشند، باید هم دیجی کالا این نوع سیاستهایی رو انتخاب بکنه.

آقا این اندروید باکس خیلی چرت بوده ما نمیدونستیم angry بیشتر مسخره باکسه تا اندروید باکس no

البته من برند شیاوومی رو خریدم و متاسفانه پشیمونم. اصلاً اون چیزی نیس که انتظارش رو داشتم. نه میشه کست و میرور کرد نه میشه فایل APK نصب کرد. سیستم عاملش هم اندروید تی ویه و بسیار محدود.

کلا نظر من اینه که لپ تاپ یا سیستم رو به تلویزیون وصل کنین و لذت ببرین.

در آستانه ی شبی بلند

نشسته ام در انتظار

در سیاهی چشمانت...

مرداد بود

و من

ثانیه های گرم

جایی که مال من نبود

جایی که صدای زوزه ی تاریکی بلند بود

در حنجره ی تاریخ اش

و اشعه ی کور کننده تباهی

سالهای پر از سکوت

خواب طولانی

و تنهایی

اکنون اما اینجا

در امتداد مبهم

در اقیانوس خاموشی

در فریاد هیچ

در فریاد بغض هنجره ی خود

در اقیانوس هیچ

در یاد تو

و اینجا دوباره مرداد

متاسفانه هنوز هم خبری از فکر اساسی برای زلزله بزرگ تهران اندیشیده نشده! حتی شهرهای تبریز و مشهد هم در زمره شهرهای بحرانی در زمینه هستند. فرصت زیاد نیست و باید سریع به فکر بود. اگر زلزله بالای 7 بیاید فاجعه رخ خواهد داد.

کاری که بنزین آشغالِ بی شعور با ریه هایِ مظلوم و بی دفاع مردم میکنه رو تو با قلب من کردی... sadbroken heart