ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۴۳ مطلب با موضوع «من نوشت :: سایر» ثبت شده است

رغد اسامه دیب یک دختر جوان حدود 23 ساله بوده که منابع سوری از وی به عنوان یک نیروی کادر نظامی نام برده اند. رغد در حمله اخیر موشکی اسرائیل کشته شد. برخی منابع عنوان می کنند که رغد در همان منزلی بوده است که سید رضی حضور داشته و آنها با چند نفر دیگر مشغول بررسی و طراحی امور نظامی بوده اند. یکی از افراد نزدیک به دولت سوریه عنوان میکند که رغد دارای شوهر بوده است. ماجرای پرستوها در سالهای اخیر خیلی سر و صدای زیادی داشته و استفاده از آنها در ترورها بیش از پیش پر رنگ شده است. اینکه آیا رغد در ارسال موقعیت جغرافیایی به اسرائیل نقش داشته یا نه یک سئوال بی جواب است. اگر وی در این افشای اطلاعات نقش داشته خود نیز به عنوان مهره ی سوخته قربانی شده است اما ممکن است او فقط یک خودی بوده و آن روز بدون اطلاع در آن خانه حضور داشته و با هدف قرار گرفتن ساختمان توسط موشکهای اسرائیل به عمر کوتاه خود پایان داد.

دیجی کالا بزرگترین کمپانی فروش آنلاین در ایران است. این کمپانی فراز و نشیبهای فراوانی را در طول سالهای گذشته تجربه کرده است. در سالهای شیوع کرونا برند "بامیلو" که دومین فروشگاه بزرگ آنلاین به حساب می آمد بخاطر رکورد بازار و سایر مشکلات به کار خود پایان داد اما دیجی کالا به لطف داشتن مشاوران نخبه و باهوش در سیستم مدیریتی توانست از آن طوفان سخت و خیلی موارد مشابه دیگر سالم بیرون بیاید. امروزه دیجی کالا به لطف اهرم های مختلف و زیر ساخت های عظیم به عنوان بزرگترین بازار آنلاین کشور همچنان پیشتازی می کند. اما در سالهای اخیر شاید این کمپانی مثل اوایل فعالیتش صداقت لازم را نداشته و رضایت فردی مشتری را آنچنان مد نظر قرار نمی دهد. متاسفانه این رفتار در تمامی کسب و کارهای کشور جاری است. اینکه اگر به اندازه کافی مشتری داری، مهم نیست اگر یک یا چند مشتری را از دست بدهی! این موضوع و مواردی از قبیل عدم تضمین بهترین قیمت و کیفیت پایین برخی کالاهایی که فروشنده ی به غیر از دیجی کالا دارد شاید به مرور باعث ریزش مشتریان این برند بزرگ شود. با بزرگ شدن وسعت این برند نظارت کامل روی کیفیت و قیمت کالاها نیز کاهش یافت و حاصل کار این شد که خیلی از افراد فقط به خاطر دیدن قیمتها و مقایسه آنها به این سایت سر می زنند.

تقریباً در هیچ جایگاه و ارگانی در کشور نظارت وجود ندارد. لاپوشانی، رشوه، پارتی بازی و امثال اینها تمامی کارکردهای کشور را به گند کشیده است. و یک عده سودجود و شیاد با خیال راحت مشغول چریدن هستند. باید تاسف خورد به حال مردمی که به این نقطه از فساد سیستماتیک و نهادینه شده رسیده اند. سیستم فشل در تمامی جاهای کشور گسترش یافته و نهایتاً هیچ کسی کمک نخواهد کرد مگر خودمان به خودمان....

در سالهای اخیر در برخی مواقع زمانی خبرهایی مبنی بر ساخت جنگنده و هلی کوپتر در داخل کشور به گوش رسیده است. اما آیا واقعا ایران توانسته است هلی کوپتر و جنگنده بسازد. یا آیا اصلاً توانایی ساخت در آینده نزدیک را دارد. حتی در روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر شروع ساخت هواپیمای مسافربری شنیده می شود! یا حتی خبر ساخت هواپیمای جنگنده نسل پنجم رو میدن! صنعت هواپیما سازی در واقع یک صنعت فرا تکنولوژیه و یک صنعت مولتی فکتوریاله. در این صنعت از فن آوری های آلیاژهای خاص تا فن آوری های الکترونیکی پیشرفته استفاده می شود و همچنین از سیستم های هوشمند تا صنایع نانوتکنولوژی. حال هر ایرانی در صورت واقعی بودن این خبرها خوشحال می شود و به خود می بالد اما واقعیت این است که اینها چطور ادعا دارند هواپیما میسازند وقتی که در اورهال کردن ساده ترین مدلهای هواپیما دچار مشکل هستند و حتی برای تعمیر قطعات معمولی هم دچار مشکل هستند!

عده ای این روزها نگران دریای خزر هستن! کسانی که خودشون دریاچه ارومیه را خشک کردند حالا نگران دریای خزر هستند. بابا شماها چقدر پررو هستین! شرم بر شما باد. شما که دریای خزر رو دادید رفته پس نیازی به نگران بودن نیست. اگر این جور خبرها نبود یک عده ای چطور میخواستن خودی نشون بدن و بگن ما هم هستیم؟!

در ادامه ی سیاستهای ورشکته ی صدا و سیما، در شب یلدا شاهد این بودیم که از یک فعال اینستاگرامی بچه سال به عنوان مهمان یکی از شبکه ها استفاده شده بود. این یک خودزنی و آخرین تیر خلاص بر تابوت صدا و سیمای میلی بود. صدا و سیمایی که خیلی وقت است بین مردم و خودخواهی و لجبازی خودش دومی را انتخاب کرده است. حال مردم برای گذران اوقات خود یا برای کسب اخبار یا از ماهواره استفاده می کنند یا از شبکه های اجتماعی و به زودی شاهد رخت بربستن تلویزیون و رادیوی دولتی از تمام خانه ها و مکان های دیگر خواهیم بود.

در کرانه ی بی انتهای هستی و با کمال غایت گرای انسان در فتح آسمانها این سئوال هنوز جوابی به خود نمی بیند، که آیا براستی ما انسانها غایت مخلوقات هستیم یا نه! در شرح این سئوال بقدری توضیح و تفسیر است که در جواب آن. آیا اصلا مخلوقی به غیر ما در کیهان وجو دارد و آیا آن مخلوق ها با شعور هستن! شرح و تفسیر این موضوع بسیار مشروح است و هر قدر بر شرح آن اضافه شود هیچ جواب شفافی نخواهیم یافت. اما مشاهده نوع و کیفیت زندگی و زیست انسان می تواند عیاری برای برآورد کلی این موضوع برای ما ایجاد کند. انواع بیماریها، عمر محدود و البته شاید کوتاه، عدم توان در ایجاد نظم و صلح مطلوب جهان و بسیاری دیگر از شرور طبیعی و انسان ساخت ما را در تصور یک کلیت مناسبی راهنمایی می کند. همانطور که گفته شد شاید تا سالهای بسیاری انسان نتواند جوابی برای این موضوع پیدا کند اما برآوردی از وضعیت فعلی روشن کننده کلیتی از جواب می باشد. شاید انسان تا موجودات فرازمینی رو کشف و مشاهده نکند هیچگاه جواب شفافی برای این سئوال پیدا نخواهد کرد.

در روزهای اخیر به هر دلیلی که حدس های زیادی زده شده و می شود، تتلو دیپورت شد و در روزهای گذشته انواع کارشناسان نامحترم و از بازیگران آفتاب پرست تا راننده تاکسی های همه چیزدان نظرات مختلفی دادند. اینکه تتلو قربانی افراو و خط فکری آنها است یا قربانی منش جامعه ی بیمار یا هر چیز دیگر. عده ای در مورد طرفدارانش حرف زدند. فن های زیادی که حتی از فحش شنیدن از او ناراحت نمی شوند و...

القصه باید گفت آقا یا خانم اگر فن زیاد داره دلیل بر خوب بودنش نیست. باید دید شماها(مسئولین) چه کم کاری هایی داشتید در سالهای گذشته که نسل زد اینگونه تربیت شده است. فارغ از اینکه هنرمندان واقعی و شایسته در کشور مورد ظلم و اجحاف قرار می گیرند اما داستان این آدم روانی و فاسد فرق می کند. شما در آزادترین کشورهای دنیا هم هنرمندی نمیبینید که اینقدر مرزهای اخلاقی را زیر پا گذاشته باشد. جمله ی آزادی با فساد و خریت فرق می کند در مورد تتلو خیلی صادق است.

وقتی یک نظر یا عقیده بدون مطالعه و تحقیق کافی باشد می شود "آبدوغ خیاری". این نظرات و عقاید به خاطر عدم ثبات ساختاری به همان صورت که به وجود می آیند به همان صورت هم از بین می روند. اما برعکس کسانی که نظرات و عقاید خود را با تحقیق و مطالعه بدست آورده یا تقویت کرده اند به این راحتی از مواضع خود عقب نشینی نخواهند کرد. نهایتاً سعی کنیم آبدوغ خیاری نباشیم...

شناخت گونه ی انسان از نظر آناتومی و فیزیولوژی به لطف پیشرفت علم در دهه های اخیر بصورت کامل انجام گرفته است اما شناخت روان انسان علیرغم تلاش ها و تحقیقات بزرگان زیادی در دهه های اخیر همچنان در ابتدای راه خود است. تله ها و فریب های ذهنی و کلی مسائل دیگر در چالشهای درونی هر انسان و در تعامل با موقعیتهای بیرونی تخمین و برآورد نظریه ها را بسیار دشوار کرده است. در مورد تفاوت دو جنس مرد و زن هم مسائل و تفاوت نظرها بسیار است. آلوده شدن نظرات روانشناختی جنس مرد و زن و تفاوتهای آنها با حرکتهای اجتماعی و جنس گرایانه نیز مطالعات را سخت کرده است. در کشورهای جهان سوم نظر به عدم وجود کارکردهای اجتماعی و روان پروری اجتماعی در سیستم های مدرسه و دانشگاه و نیز رسانه های جمعی، این پارادوکس ها و مشکلات زیاد است. با گسترش شهرها و افزایش جمعیتهای جوامع بشری هم کمیت و هم کیفیت این روان پریشی و روان نژندی ها بیشتر شده است.

خاورمیانه، این قسمت از کره ی زمین همواره در طول سالهای اخیر مستعد و شاهده وقایع مهم و بسیاری بوده است. در سهالی اخیر شاید به اندازه ی الان تنش ها به اوج خود نرسیده بود. با حمله ی گشترده و بی سابقه ی حماس به اسرائیل، و در پی آن بمباران غزه توسط اسرائیل، الان منطقه مانند یک بمب ساعتی آماده ی انفجار است. حال مشخص نیست این انفجار کی و توسط کدام عاملی رخ خواهد داد! و آیا این انفجار باعث بروز جنگ گسترده و جهانی خواهد شد!

در طول هزاران سال انسان های مختلف پس از هوشمندی احساس نیاز به یک پناه و امید پیدا کردند. و بخاطر همین بسته به زمان و نیاز اشون متوسل به مسائل و چیزهای مختلفی شدند. شروع به ابداع و اختراع اوهامات کردند و عده ای نیز از این موضوع در مسیر اخاذی و شیادی استفاده کردند. هر چقدر انسان هوشمندتر شد و جلوتر آمد نه تنها این موضوعات کم رنگ نشده بلکه پر رنگ تر هم شدند.

اسمگذاری های مختلف بر روی موضوعات ورائی و ماورائی و سرگرم کردن انسانها بدان در طول صدها و هزاران سال وجود داشته است. هر چه زمان به جلو رفت پیچیدگی این موضوعات بیشتر شد و انسانهایی هم با تشدید این مسائل در جهت سواستفاده برآمده و تا توانستند ظلم و جنایت کردند.

صحبت در این مورد بسیار است و در این مجال و مقال نمیگنجد. لذا کلام را خلاصه میکنم و خبر بد اینکه تا انسان زنده است این مسائل و تخیلات موهوم هم هست.

در روزهای اخیر شاهد توحش متقابل غزغز و همسایه اش بودیم. هیچ فرقی نمیکنه توحش با چه مدلی باشه. کشتن انسانهای بی گناه به هر اسمی محکومه. حیف این همه امکانات که در بدن برخی هست. یکی مثل استیوهاوکینگ میشه یکی مثل این عنترها...

آقای مسئولی که ساعت صد میلیونی دستت میکنی، خودت رو به ... نزن

آقای مسئولی که گوشی آیفون دستته، تو دم از حمایت محصول داخلی و فلان نزن

آقای مسئولی که بچه ات با رانت و لابی و پارتی داره میلیاردی وام میگره و نمیده، تو یکی ببند لطفا

آقای مسئولی که بچه ات توی آمریکا و کانادا و انگلیس و سایر کشورهای غربیه، تو هم ببند لطفا و دم از استکبار و غرب زدگی و اینا نزن

شماها هستین که وضعیت مملکت رو به این روز درآوردین...

خانم مهندسی که در مجمع عمومی نظام مهندسی حجاب از سر برداشته بود هم در ویدئویی عذرخواهی کرد. کاملاً هم خودجوش بوده. اصلا مدیونین فکر کنین که به زور اینکار رو کرده هااا...

جناب آقای رئیسی شما برای مدیریت بحران در زلزله و ایمن سازی منازل و اماکن عمومی در این مدت چه کار کرده اید؟ جناب آقای مخبر شما در این مدت چه کار کرده اید? آیا برای افزایش تحمل پذیری سازه ها در زلزله فعالیتی انجام داده اید؟ برای شما مقاومت سازه ها در مقابل زلزله چقدر مهم است؟؟ این سئوالات در حالی است که بسیاری از خانه ها در روستاها و حاشیه شهرها از هیچ حداقل های استاندارد و مقاومت در برابر زلزله برخوردار نیستند. این معضلات در بسیاری از حیطه ها نیز وجود دارد. در کشاورزی، در منابع طبیعی، در حفاظت محیط زیست و سایر حوزه ها. براستی چرا هیچ عزمی برای بهبود در موارد ذکر شده وجود ندارد؟!

جناب آقای رئیسی شما برای مدیریت بحران در زلزله و ایمن سازی منازل و اماکن عمومی در این مدت چه کار کرده اید؟ جناب آقای مخبر شما در این مدت چه کار کرده اید? آیا برای افزایش تحمل پذیری سازه ها در زلزله فعالیتی انجام داده اید؟ برای شما مقاومت سازه ها در مقابل زلزله چقدر مهم است؟؟ این سئوالات در حالی است که بسیاری از خانه ها در روستاها و حاشیه شهرها از هیچ حداقل های استاندارد و مقاومت در برابر زلزله برخوردار نیستند. این معضلات در بسیاری از حیطه ها نیز وجود دارد. در کشاورزی، در منابع طبیعی، در حفاظت محیط زیست و سایر حوزه ها. براستی چرا هیچ عزمی برای بهبود در موارد ذکر شده وجود ندارد؟!

بعد از مدتها اومدم تا بگم منبعد در کل کشور پنجشنبه ها تعطیل شد.

میبینین براحتی میشه کاری رو سریع انجام داد و برعکس براحتی میشه کاری رو رو انجام نداد.

در کل دلخوش به این مقدار هم نباشید. خدا رو چه دیدی شاید چهارشنبه ها هم تعطیل شد.

در کوران مسائل روز ایران، امروز سالروز درگذشت دکتر شریعتی می باشد. او فردی روشنفکر از نوع مذهبی بود. دکتر شریعتی سنت و مدرنیته را در کالبدی جدید بهم آمیخته و با زاوایای جدید و جوان پسند ارائه داد. گفته هایش نو بود و جذاب. اما گروهی و اشخاصی او را برنتافتند و علیه او جبهه گرفتند. دکتر شریعتی طوفانی بود که زود فروکش کرد و فرصتی کافی برای شناخت خود نداد. اما او همیشه زنده خواهد بود و مانا. هر چند پیرامون افکار و صحبتها و عقاید و زاویه های فکری ایشان بسیاری نقد وجود دارد. بله، انواع ایرادات و نقدها بر تفکر ایشان وارد می باشد. نقدهایی نه از جنس دین گرایی و به نفع گروه دینی افراطی بلکه نقدهایی از جنس چرایی و چگونگی وجود و ماهیت کلی تفکرات ایشان. بهرحال دکتر شریعتی و خط فکری او به عنوان یک نحله ی جاوید در بین متفکران باقی خواهد ماند

در تمامی معضلات اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی پای عدم کفایت مدیران به چشم می خورد. عدم کفایتی که ناشی از نبود تخصص مدیریتی و عدم استفاده از مدیران با تجربه و دارای علم مدیریت است. نتایج این نوع بی کفایتی ها در مواردی مانند مشکلات اقتصادی اخیر خود را نشان می دهد. سالهاست که عرصه ی معیشتی مردم جولانگاه آزمایش و خطای مسئولان مختلف شده است. طرح هایی که بدون تحلیل و تفکر اجرا می شود و نه تنها فایده ای ندارد بلکه باعث معضلاتی می شود که تبعات آن تا سالها باقی خواهد ماند. سالهاست که با روشهای مختلف مثلاً با قاچاق مبارزه می شود، اما نه تنها فایده ای نداشته بلکه در مواقعی باعث ضربات سنگینی بر پیکره اقتصاد کشور شده و معیشت مردم را هدف قرار داده است. حال سئوالی که همه از مسئولین کشور دارند این است که  آیا موقع آن نرسیده که به جای این همه آزمایش و خطا، فکری اساسی برای اصلاح اقتصاد کشور شود؟

دور نیست زمانی که اقلیم ایران تبدیل به منطقه کاملا خشک شود. آن هم به لطف عدم مدیریت منابع آب که ده ها سال است ادامه دارد و هیچ کسی دلسوز این قضیه نیست. آری مسئله ای که سالهاست شاید جزو 10 موضوع مهم کشور هم نیست به زودی ایران را در چنان مشکلی گرفتار خواهد کرد که فکرش هم آزار دهنده و سخت است. وقتی به کشورهایی مثل ما می گویند کشور جهان سوم بی علت نیست. امیدواریم تا خیلی خیلی دیر نشده فکری به حال آخرین قطرات آب شیرین در کشور تشنه ی ایران شود.

متاسفانه طبق انتظار مدارس بدون مدیریت بازگشایی شدندمدارس و دانشگاه ها در این روزها بازگشایی شدند و مثل سایر کارها بدون برنامه ریزی و بدون مدیریت. تنها چیزی که وجود ندارد مدیریت و تامین امنیت دانش آموزان و دانشجویان است. دانش آموزان این روزها بدون سرویس رفت و آمد امن در حال رفت و برگشت هستند و این موضوع بشدت امنیت آنها را تهدید میکند. کاش قبل از بازگشایی فکر اساسی میشد برای سرویسهای مدارس. البته بحث رعایت پروتکل ها هم بسیار مهم است که بعید میدانم مراکز آموزشی بتوانند به درستی این موضوع را مدیریت کنند.

در حالی روزهای پاییزی سال 1400 در ایران را میگذرانیم که همه درگیر روزمرگی و مسائل جاری سیاسی و اقتصادی هستیم. هیولای بزرگ بی آبی در این میان بسرعت در ایران شروع به خزیدن کرده است. بیشتر از هر زمانی این هیولا در حال رشد و تکثیر خود است. بنده خودم بارها از سالهای قبل در مورد خطر بزرگ بی آبی و کم آبی در ایران هشدار داده بودم. تعجب میکنم از اینکه چطور سیاستمداران و دولتمردان کشور ککشون هم نمیگزه؟! چطور مشکل و معضل به این بزرگی را نمیبینند و در مورد اش چاره نمیکنند؟! در حالی تحصن مردم چندین شهر از کم آبی را شاهدیم که هیچ نهادی و ارگانی هنوز هم این خطر را درک نکرده است. یا درک نکرده یا برایش مهم نیست. روندی که در حال رخ دادن است، خیانتی است که نه برای امروزیان بلکه برای تمام نسلهای بعدی به جا خواهد ماند. خیانتی که از هر خیانت دیگری شاد بالاتر باشد. در ده ها سال گذشته بدترین سیاستهای موجود در عرصه های مختلف تاثیرگذار در موضوع آب را شاهد بودیم. از خودکفایی های بی اساس و ساده انگارانه در حوزه کشاورزی تا مدیریتهای غلط در سیستم های آب و فاضلاب. از عدم مدیریت در حوضه سد تا عدم استفاده از سیستم های روز تامین آب شرب. در این سالها با بالاترین میزان هدررفت آب در ایران مواجه بودیم. نتیجه این بی کفایتی ها و بی لیاقتی های مدیریتی و نظارتی می شود این که می بینید. آیا پیش بینی ناسا به حقیقت نزدیک است؟ آیا پیش بینی ناسا حتی زودتر از موعد به حقیقت خواهد پیوست؟! آیا جنگ آب در بین استانها و شهرها شکل خواهد گرفت؟ و کلی سئوال بی جواب دیگر...

در کوران تاخت و تاز کرونا و در حالی که ایران یکی از سیاه ترین کشورهای دنیا از نظر ابتلا به کرونا و مورتالیتی حاصل از آن است، تغییر قدرت در پست ریاست جمهوری انجام گرفت. قدرتی که شاید به هیچ وجه در حد و اندازه های لازم نیست. بهرحال این کار انجام شد. کاری که در جلوی چشمان نا امید بسیاری انجام گرفت و تا الان که هیچ تغییری به وجود نیاورده. بهرحال صبر ایرانی ها زیاد است و فعلاً صبر میکنیم. ببینید نه موفقیت یک شبه اتفاق می افتد و نه شکست. تمام این موارد و افعال حاصل کنشهای مختلف در طی زمان است. با ماشا... و ایشاا... هم چیزی نمیشه. از این دست نمونه ها در حیطه های مختلف و در کشورهای مختلف زیاد است. اینکه آینده مردم یک کشور را به موارد اینچنینی و یک مشت خرافات گره بزنیم یک جنایت است. برای بهبود اقتصاد یک کشور مانند سایر مقوله ها بایستی از متخصصین بی ادعا و وطن پرست استفاده کرد. باید طرحی نو درانداخت و این طرح نو با ابزار کهنه و با افکار کهنه امکانپذیر نیست. برای طرح نو باید افکار نو و ابزار نو داشت. باید سلیقه های کج یا خودشان را بهبود ببخشند یا از بین بروند. از بین رفتن یک امر بیولوژیکی و لازمه و گاهی بایستی طبیعت در مورد برخی افراد بصورت سریع و خشن رفتار کند. کاری که متاسفانه طبیعت انجام نخواهد داد و این ناقض مسئله ی جبر می تواند باشد. آری این اختیار انسان است که آینده ی او را می سازد. و حال شاید کمی بخت! مردمان کشوری که سالها در توهم و خود بزرگ بینی بزرگ شوند و زندگی کنند، عاقبت به پوچی و زوال خواهند رسید. گاهی حتی بزرگترین جامعه شناسان هم در برخی فرمولهای روابط اجتماعات پیچیده ای مانند ایران در حیرت می مانند. شاید ما در دوران گذر هستیم. دورانی که برای پیشرفت و دگرگونی اساسی هر جامعه ای نیاز است. و اگر اینگونه باشد ما به واقع نسل سوخته و بدبختی خواهیم بود و شاید هم نسل خوش شانس که این نوع استحاله ای فرهنگی اجتماعی و حتی سیاسی را باعث شده و تجربه می کند. هرچه هست مشخص و عیان است با این خیمه شب بازی ها و سیاه بازی ها کار به جایی نخواهیم برد و بایستی برای آسایش و رفاه آیندگان نیز که شده به خود بیاییم که زمان در حال گذر است و خیلی دیر شده است.

جهان در گذر است و تحولات مختلفی روی می دهند. امام شوربختانه تفکر و تعقل مقوله ایست که غالب انسانها به آن توجهی نمی کنند. مردم دنیا مسخ شده اند. تعقل جای خود را به توحش داده و درصد بالایی از مردم دنیا وحشی هستند. بله چون توحش صرفاً آن معنی ی نیست که عموم فکر می کنند. التماس تفکر...

هنوز بهار تمام نشده ولی خاموشی های برق را شاهد هستیم. مطلبی که با کمال ناباوری در سال 1400 رخ می دهد. فارغ از اینکه قرار بود از انرژی اتمی برق تولید کنیم، کشور ما دارای پتانسیل های فراوانی برای تولید برق ارزان قیمت و پاک می باشد. یکی از این روشها تولید برق از انرژی خورشیدی است که متاسفانه در سالهای قبل هیچ برنامه ای برای این موضوع پیش بینی نشده است. باید از وزیر نیرو و رئیس جمهور محترم بپرسیم شما تا الان چیکار میکردید؟ چرا باید ماه های قبل هیچ فکری نکرده و الان بگویید که کمبود برق داریم. چرا باید در هر برهه ای مردم یک دغدغه ی بزرگ داشته باشند؟ آیا نباید وزیر نیرو را به مجلس احضار کنند. آیا نباید رئیس جمهور را احضار کنند برای پاسخ! چرا هیچ نماینده ی مجلسی حرفی نمی زند؟! چرا هیچ پرسشی نمی شود از وزرا و رئیس جمهور؟! حال این نمونه ی کوچکی است از ایندست مسائل. مواردی مانند به هدر دادن منابع آبی تجدید ناپذیر کشور رو کجای دلمان بگذاریم؟! منابعی که بسان الماس هستند و دیگر یا جایگزین نمی شوند یا شاید هزاران سال طول بکشد تا تجدید شوند! و در پایان یک سئوال خیلی مهم، چرا ما داریم به دست خودمان کشور خود را نابود می کنیم؟ 

انتخاب را شاید بتوان مهمترین رکن زندگی بشر نامید. انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب محل زندگی و... یا انتخاب رئیس جمهور... انتخاب را میتوان برگ برنده یا برگ بازنده هر کسی نامید چنانچه در برخی موارد فقط یکبار می توان انتخاب کرد و حاصل این انتخاب می تواند سالها با فرد باشد و بر روی تمام جوانب زندگی شخص تاثیر گذارد. حال ضمن فاکتور گرفتن از چالش ها یا سئوالات با جواب و بدون جواب پیرامون چرایی انتخاب و نقدهای وارده یا غیروارده به پروسه انتخاب نامزدها و سایر موارد باید از خود بپرسیم فرد منتخب تا حدی می تواند تصمیمات کلان گرفته و اجرا نماید. بحث پیرامون نوع دولتها یا حکومتها بسیار است. حزب ها و جناح های سیاسی صرف نظر از نوع و کارکرد آنها در هر کشور و حکومتی، الان در برهه کنونی شاید دیگر ظرفیت پاسخگویی به سلایق حتی درون حزبی خود را ندارند. بدینصورت شاید گفت مرگ و زوال حزب ها در دنیا فرا رسیده است. چنانچه عقل سلیم حکم می کند منافع اجتماعی و کلان باید خیلی بیشتر از منافع شخصی و حزبی کارکرد داشته باشد. اما متاسفانه  بایستی این نکته ظریف اما کلفت را مد نظر قرار داد که علیرغم تمامی ادعاهای ما، همچنان جهان سومی هستیم و تمامی کارکردها و معادلات زندگی شخصی و کاری و برخوردها و تعاملات اجتماعی مردم ما بر اساس زیرساخت ها و اموزه های جهان سومی عمدتاً حاکم بر ما، شکل می گیرد. 

"انتظار" یکی از آن کلماتی است که معانی بی شماری دارد. برای افراد مختلف معانی مختلف ی دارد. بنده خودم گاهی به این نتیجه می رسم که انتظار، عین درماندگی و اتلاف وقت است. هیچ کسی به غیر از خود فرد نمی تواند کاری برایش انجام دهد. یکی از فراوان ترین انتظارها در روی کره ی زمین، انتظار درک می باشد. بعضی مواقع از خودم میپرسم اصلاً فارغ از امکان داشتن درک، آیا درک کردن کسی درست است؟! چرا باید انتظار داشته باشیم بقیه ما را درک کنند؟ انتظار داشتن همان به انتظار نشستن است. شاید این انتظار جواب بدهد و شاید نه. بیشتر که فکر کنید متوجه ارتباط برخی رویدادها و مطالب در هستی خواهید شد. و من می خواهم که فکر کنید. اصالت وجودی مواردی مانند انتظار درک و همراهی با مفاهیمی مانند خیر و شر را اندیشیده اید؟ اگر نوع بشر می توانست همدیگر را درک کند آنگاه مفاهیم خیر و شر معنی داشت؟ تقدم و تاخر این معانی و رویدادها هم در نوع خود چالشی بزرگ است. آیا وجود خیر و شر باعث عدم تفاهم و درک شده است یا بالعکس. اما چقدر خوب میشد روزی فردی می آمد و فردی بود که متوجه میشدی تو را درک میکند! فردی یا موجودی. شاید جمع نقیضین است. گاهی فکر میکنم اساس هستی بر محال بودن جمع نقیضین استوار است. اساسی که تکرر و توالی عجیبی دارد. تکرر و توالی بی انتها. و فکر میکنم چرا باید بی انتها باشد! آیا می توان گفت هدف تمامی این توالی ها نقض کننده ها استوار بودن خیر و شر است. لطفاً به این مسئله توجه کنید: چرا اساساً برخی مسائل بزرگ و سنگین در فلسفه ی هستی اصلاً وجود دارد؟ آیا امکان دارد که از اساس تمامی اینها توهمات یا اصلاً نه توجهات ما باشد؟ توهمات یا توجهات هر چه باشد مسائلی وجود دارد. و هیچ کسی نمی تواند بگوید هیچ مسئله ای نیست. یعنی به ذات اصلاً مسئله یا چالش در کائنات یا نباید وجود داشته باشد یا مدام این مسائل تفسیر شوند. اگر اصل را بر این بگذاریم که تنها پارادوکس هستی ماییم و همه چیز به درستی پیش می رود پس تنها چالش ما هستیم. و نمی توان گفت ما هیچ پادوکسی نداریم. یعنی یک ناهنجاری وجود دارد. اگر چالشی نبود، یا ما وجود نداشتیم یا بدین صورت و بدین کیفیت نبودیم. حال یک سئوال: بیاییم جوری دیگر فکر کنیم، ما کامل هستیم و بی عیب. یعنی ما بهترین در بین موجودات. حال اگر ما کامل ترین هستیم چرا حتی در درک خود نیز عاجزیم؟ مگر جمع نقیضین نیست کامل بودن و عاجر بودن. در ادماه به این پرسش می رسیم که ما بهترین نیستیم. شاید خواننده بگوید این که شد سفسطه و مغالطه! خیر، واژه هایی مانند اینها برای فرار ساخته شده اند و برای نپرسیدن. فردی که از این کلمات استفاده میکند میلی برای گشایش عقلی و نظری ندارد. با چنین فردی نباید بحث کرد. ببینید مسائل روشن است. نیاز یعنی نقص. کوچکترین پژواکی در هستی تا بزرگترین آن، نشان هایی از حرکت و در بطن خود اثراتی از انرژی دارد. هر حرکتی حتی یک پژواک کوچک سخن از نیاز می دهد. سخن از انتظار. پس طبیعی و معلوم است نیازمند منتظر است و منتظر نیاز دارد. کسی که نیاز ندارد منتظر نیست. پیرو این مسائل می شود فهمید که در ساختار وسیع، اصلاً وجود هستی با اصالت وجودی و نیز مسائلی مانند هارمونی یا نظم و نیز بی نظمی و مواردی مانند اینها جمع نقیضین است. یعنی اساس شکل گیری چنین مفهومی(نظم) در نوع عالی و بدون نقص خودش، قاعدتاً عدم وجود یک اصالت(وجود) است. هر جا جوهری بود هم نظم است هم بی نظمی. وقتی میگوئیم که کسی منتظر است به این معنی نیست که او تنها است یا تنها نیست. باید بدانیم که منتظر نیازمند است. حال نه تنها ساخت یک اصالت فیزیکی و جوهر، بلکه ساخت یک ایده و فکر هم شالوده ی نقصان و نیاز است. تمامی مفاهیم ی مانند وجود، هستی، اصالت، جوهر، فکر، ایده، الهام و امثال اینها در ذات خود نشانی از هست بودن را دارد. نشانی از جوهر. یعنی باید باشند تا بدانند که هستی. یعنی باید چیزهایی مانند جوهر، وجود، فکر، ایده و امثال انها باشند تا بتوان گفت کسی آنها را به وجود آورده. حال سوال اینجاست چرا ما باید بدانیم؟ دانستن ما چه سودی دارد! پس وقتی یک انسان حرف از هستی این هست ها می زند یعنی درکی از یک نیاز را لمس کرده. چه برای خود و چه برای مخاطب خود. اگر منتظری برای درک آنها جوهرها و ایده ها وجود نداشت چطور ما میتوانستیم آنها را بفهمیم و درک کنیم؟ پس جوهر و اثر جوهری مساوی نیاز است. مساوی هستی.

دوگانه ی تعصب و تعقل از ازل تا ابد یکی از چالش های اساسی و عمیق بشری بوده و خواهد بود. و به نظر بنده بسان خیلی از چالش های ذهنی دیگر بشری مانند عشق و عقل هیچ وقت به نتایج روشن و مشخصی نخواهد رسید. اینها چالشهایی هستند که تمامی حیطه های بشری را شامل می شوند. تمامی صاحبان نظر در اعصار مختلف بر سر اثبات نظرات و حرفهای خود تلاش کرده اند. شاید بپرسید چرا بنده در ابتدا از واژه ی "دوگانه" نام بردم! به نظر بنده جمع این نوع متضادهایی که عینی و حتمی هستند، غیر ممکن است. چنانچه در تعصب راهی برای تعقل نیست و در تعقل راهی برای تعصب. مخاطب باید در شروع راه تعصب باید تعقل را به کناری زده تا بتواند در ادامه راه موفق باشد و بالعکس. یک متعصب عاقل یک متعصب مرده است و یک عاقل متعصب نیز همچنین. در برخی حیطه های ذهنی-عملی به هیچ عنوان انتخاب دوتایی و اشتراکی وجود ندارد. بنده قصد شکافتن این موضوع را ندارم و فقط خواستم یک شروعی را برای ادامه تفکر منطقی مطرح کنم.

آیا انحصار کار خوبی است؟ اینکه دروازه واردات را ببندیم به بهانه حمایت از تولید داخل خوب است؟ آیا نباید نظارتی بر کیفیت و قیمت تولیدات داخلی داشت؟ متاسفانه از زمانی که واردات رسمی لوازم خانگی تقریباً قطع شده است تولید کننده های داخلی هر نوع کالایی به هر کیفیتی را با هر قیمتی به فروش می رسانند و هیچ ارگانی هم نظارت نمیکند! بلایی که سالها است در مورد خودرو سر مردم آمده است الان در مورد لوازم خانگی تکرار می شود. متاسفانه ما هر کاری انجام می دهیم بدون حساب و کتاب است. انصافاً کسی مخالف تولیدات داخلی باکیفیت و خوش قیمت نیست. حتی در صورتی که لوازم داخلی با کیفیت با قیمت متناسب باشد فکر نمیکنم کسی کالای خارجی بخرد. اما این روش بسیار اشتباه است متاسفانه و قطعاً موفق نخواهد بود.

اهمیت فرهنگ و تمدن بر هیچ کسی در جهان پوشیده نیست. فرهنگ و تمدن نه به یک شبه ایجاد می شود و نه به یک شبه از بین می رود. کشورهای مختلف در قرنهای گذشته شاهد رویدادهای مختلف فرهنگی و سیاسی در تاریخ خود بوده اند. رویدادهایی که خواسته یا ناخواسته بر فراز و فرودهای فرهنگی و تمدن آنها تاثیر داشته است. چنانچه خواست مردم شاید یک چیزی باشد و خواست حکومت چیز دیگر. نیز شاید خواست سایر کشورها و ابرقدرتها چیز دیگری. معادلات سیاسی در جهان و در عصر کنونی بسیار پیچیده تر از آن است بتوان تحلیل های درستی بر آن عرضه داشت. شاید بتوان گفت این معادلات سیاسی است که در سطح دنیا آینده فرهنگ و تمدن کشورها را تعیین می کند. این چند قطبی های سیاسی و یارگیری های منطقه ای و جهانی است که آینده تحولات دنیا را مشخص خواهد کرد. چنانچه برگ های برنده کشورهایی مانند آمریکا، روسیه و چین نیز بسیار مهم خواهد بود. پتانسیل های چربش سیاسی اقتصادی این کشورها در سالهای آینده و در دهه های آتی مشخص خواهد کرد که ابرقدرت آینده آیا باز هم آمریکا خواهد بود یا اینکه دهه ها سلطه ی آمریکا بر این کره ی خاکی به رسید. هر چند به نظر بنده هیچ فرقی نمیکند که زورگو کیست! وقتی زور مذموم است...

هنوز خون سرهای بریده شده ی داعشی های دگم خشک نشده صدای توپ و خمپاره های آذربایجانی ها و ارمنی ها بلند شد... آیا این هم بخشی از برنامه ی خاورمیانه ای بلند مدت انگلیس است. آیا این به روند صلح اعراب با اسرائیل ربط دارد؟آیا این جنگ پای ایران را هم به میان خواهد کشید؟ کسی نمی داند واقعا... باید صبر کرد تا گذر زمان مشخص کند.

بعد از شنیدن خبر ساخت بیمارستان 1000 تختخوابی در طی 10 روز در کشور چین برای بیماران کروناویروسی، دیروز شنیدم در آمریکا اون یک نفری که کرونا گرفته بود رو بستری کردن تو اتاق ایزوله و یک رُباط رو گذاشتن بالای سرش و پزشکها و پرستارها از اتاق فرمان دارن بهش خدمات میدن! چند روز قبل هم خوندم که یک پسر نوجوان در آمریکا وقتی میره ناسا به عنوان اردوی علمی اونجا با تلسکوپ یک نمیدونم سحابی یا ستاره جدید کشف میکنه!دیشب دیدم این مهران غفوریان نیشش رو باز کرده و داره برنامه اجرا میکنه. برنامه اعجوبه اس چیه، پسره حدود 12سالش بود و فکر کنین چیکار میکرد؟ با آکاستیو یک هواپیما درس کرد و کلی تشویقش کردن و جایزه دادن بهش...!!!

دیگه حرفی ندارم...

امروز دعا میکنیم خدایا باران ببارد، فردا دعا میکنیم خدایا باران نباراد... و خدا هم...

بله شاید بهتر باشد واژه ی "خاور آتش" را به جای خاورمیانه میانه به کار برد. خاوری که هیچگاه میانه نبوده و نخواهد بود. حداقل تا وقتی انگلیس، روسیه و آمریکا هستن. شاید معادلات سیاسی سنگین تر از آنی باشد که امثال من و شما بتوانند تفسیرش کنند اما مطمناً بعد از دهه ها زندگی در فضای مسخ شده خاور آتش بتوان این نظر اجمالی و مایوس کننده را داد. اما آیا انسان محکوم به جبر است؟ جوابش اگر نه نباشد، بلی هم نخواهد بود. در تاریخ درسهای زیادی وجود دارد. درسهایی که برای نیاموختن هستند! انسان ذیشعور گاهی بیشعورتر از دون شعورترین موجودات کیهانی میتونه باشه. باعث بسی تاسف است در عصری هستیم که انسان ادعایش گوش فلک را پاره کرده ولی بویی از حتی انسانیت نبرده! غم انگیزترین خنده میتواند خنده به موضعی باشد که جالبترین موضوع نسل بشر است! این موضوع تاسف بار این است که هدف قاتل و مقتول یکی است! مگر می شود هدف یکی باشد؟ آیا این برداشت اشتباهی از راههای رسیدن به خداست؟ اینها سوالهایی است که شاید به تعداد انسانهای روی زمین جواب داشته باشد ولی هیچ گاه جوابی یگانه نه درست، نداشته و نخواهد داشت. آنچه مسلم است در درمانده ترین حالت بشر(تا الان) می توان نسخه ی زیر را پیچید. این جمله صاحبان زیادی دارد. بهرحال فارغ از اینکه چه کسی گفته، اگر انسان سرکش آن را بداند و به کار گیرد می تواند چند صباحی را زندگی کند وگرنه تا ابدیت در بهترین حالت فقط زنده خواهد بود.

"مرگ سیاه سرنوشت شوم ملت زبونیست که تن به هر ذلتی می دهد تا زنده بماند"

دقت کردین شاید تنها ضرب المثل یا سخنی که در نوع بشر(انسان = جانور دو پا) فارغ از هر ملیت و مذهب و نژادی صدق میکند اینه؟!

چند ماهی میشه که دیجی کالا تضمین بهترین قیمت را از گارنتی هاش برداشته. این سیاست به نظر می آید به دنبال پلیس مارکتینگ اتخاذ شده و دیجی کالا ناگزیر از این کار بوده و البته بدش هم نمیومده برداره. البته به نظر می رسد عبور تقریبی از بحران گرانی دلار(و بدنیال آن تاثیر بر فروش کالاها بخصوص کالاهای لوکس-البته فقط در ایران-) یک دلیل بسیار مهم بر اتخاذ همچین تصمیمی باشد. بهرحال وقتی رقیبی جدی نباشد و مارکت های درجه یک جهانی مانند آمازون و علی بابا هم در ایران به نوعی فعال نباشند، باید هم دیجی کالا این نوع سیاستهایی رو انتخاب بکنه.

آقا این اندروید باکس خیلی چرت بوده ما نمیدونستیم angry بیشتر مسخره باکسه تا اندروید باکس no

البته من برند شیاوومی رو خریدم و متاسفانه پشیمونم. اصلاً اون چیزی نیس که انتظارش رو داشتم. نه میشه کست و میرور کرد نه میشه فایل APK نصب کرد. سیستم عاملش هم اندروید تی ویه و بسیار محدود.

کلا نظر من اینه که لپ تاپ یا سیستم رو به تلویزیون وصل کنین و لذت ببرین.

نِتِ عالی متعالی...

سایه ی نِتِ اتان مُستدام...

صحبت کردن در باره ی "دیجی کالا" بسیار سخت است! یا باید همزمان کارشناس رشته های آتی-تی، فروش اینترنتی، روانشناسی فروش و... باشی، یا باید سالها مشتری و طرفدارش بوده و یا اینکه در آنجا کار کرده باشی.

بنده سالهاست(شاید نزدیک به 10 سال) که مشتری پروپاقرص دیجی کالا هستم و تا الان حدود 200 بار خرید کرده ام(چه برای خودم و چه برای دیگران)، و در هر بار خرید بصورت متوسط 5 قلم کالا خریداری کرده ام.

در طی این سالها این کمپانی بزرگ پوست اندازی های زیادی را انجام داده است. برخی از این پوست اندازی ها و تحول ها اختیاری بوده اند و برخی اجباری و به جبر وضعیت بازار و ضرورت رقابت با رقبایی که شاید بزرگ نبودند اما خطرناک به حساب می آمدند. رقبایی مثل بامیلو.

من اینجا در مورد این که این کمپانی مال چه کسی است و چه مقدار فروش دارد و از این دسته اطلاعات نمیخواهم بنویسم. چون این موارد در وب سایتهای قابل دسترسی است. فقط این مقدار بگویم که شروع کار با شراکت دو برادر انجام گرفت و از دوربینهای عکاسی و چند موبایل ساده شروع کردند.

دیجی کالا در دو سال اخیر با شروع دوره ی تنش اقتصادی و کاهش شدید قدرت خرید مردم، علیرغم تنشهای زیاد و اخراج تعداد قابل توجهی از پرسنل خود، با تدبیر مدیران خود بدرستی توانست شاید علیرغم میل باطنی خودشان و همینطور میل باطنی خریداران قدیمی و باوفایشان دست به یکسری تغییرات زده و خود را حفظ کند! چنانچه شاید تعداد زیادی از خریداران قدیمی و باوفای خود را در این راه از دست داد، اما چیزی که به دست آورد بزرگ بود. این چیزها بصورت کلی شامل حفظ جایگاه دیجی کالا به عنوان بزرگترین فروشگاه اینترنتی ایران بود، به طوری که بزرگترین رقیب خود را از میدان به در کرده و به کلی از هستی ساقط اش کردند. این رقیب کسی نبود جز کمپانی "بامیلو".

دیجی کالا با ترفندهای مختلف و ریز و درشت و با روانشناسی خوب توانست خود را در این اقیانوس پرتلاطم حفظ کند. مسائلی که در سالهای گذشته چه در برهه ی قبل از تنش اقتصادی چه بعد از آن باعث حفظ دیجی کالا شد به صورت کلی به شرح زیر است:

1- سرمایه گذاری روی تولید محتوا به صورتهای گوناگون(از به کارگیری دوبلور معروف و خوش صدا تا ایجاد وبسایت دیجی کالا مگ و تولید ویدئوهای بررسی و آموزشی)

2- ایجاد بخش سوپرمارکت و سایر بخشهایی که شاید سود بسیار جزئی دارند(در حال حاضر)

3- ایجاد پلیس مارکت(واسطه گری فروش)

4- و...

هرچند گفتم با این کارها شاید در خوش بینانه ترین حالت حدود 10% از مشتری های قدیمی و وفادار خود را از دست داد(که از نظر من مهم است) ولی در عوض مشتری های خرید اولی زیادی هر چند در غالب فرش های با مبالغ کم و در چهارچوب فروشهای سوپرمارکتی به دست آورد.

نهایتاً این غول ساکت، همچنان به راه خود ادامه می دهد و بدون سروصدای زیاد و بصورت چراغ خاموش همچنان بزرگترین فروشگاه اینترنتی ایران است و به جرات می توان گفت 70% فروش اینترنتی ایران دست دیجی کالا است.

 

در پستی جداگانه معایب و مزایای خرید از دیجی کالا را در حال حاضر خواهم گفت، و همینطور جواب این سئوال که آیا خرید اینترنتی خوب است یا نه؟! و نیز جواب این سئوال که آیا از دیجی کالا خرید بکنیم یا خیر؟! را خواهم داد...

شاید تعدادی از شما که الان این مطلب را می خوانید تا به حال در بیمارستان بستری شده باشید و اگر هم نشدید امیدوارم هیچ وقت بستری نشوید. ولی این موردی نیست که بشود پیش بینی کرد. حداقل برای اطرافیان آدم هم که شده پیش می آید. هدفم از این پست ارائه اطلاعاتی است که ممکن است به درد شما بخورد. فارغ از اینکه در کدام شهر هستید و بیمارستان مورد نظر آموزشی(دولتی) است یا خصوصی، این موارد تقریباً در بین همه بیمارستانها مشترک است. برای بستری شدن دو روش وجود دارد. یکی نوع اول که از قبل مشخص است و قابل پیش بینی، که در این روش شما فرصت دارید تصمیم بگیرید که بسته به حضور پزشک خود در بیمارستانهای مختلف، در چه بیمارستانی پذیرش شوید. و بعداً بروید دنبال تامین دفترچه درمان، معرفی نامه بیمه تکمیلی و تهیه پول و... ولی وای به روزی که بصورت غیرمنتظره و اورژانسی مجبور شوید در یک بیمارستان بستری شوید. اینجاست که بدون آمادگی مجبور خواهید شد تن به خیلی کارها مثل تسویه حساب بیمارستان از همان بدو ورود از جیب نازنین کرده و بعداً از بیمه تکمیلی پول عزیز خود را بگیرید، که آن هم داستانی مفصل برای خود دارد. اگر به صورت اورژانسی دستور بستری گرفتید(از هر کسی و هر جایی)، به پزشک خود بگویید که ذکر کند: اورژانسی. مثلاً فلان آقا یا خانم به خاطر جراحی فلان قسمت بصورت اورژانسی بستری شوند. در اینصورت حتی اگر در بیمارستان خصوصی هم بستری شوید در وهله ی اول هیچ پولی از شما دریافت نمی شود. اگر هم صندوق بیمارستان درخواست وجه کرد بگویید الان هیچی همراهم نیست. با این ترفند می توانید در روز بعد یا روزهای آینده اقدام به گرفتن معرفی نامه از بیمه تکمیلی خود بکنید. البته اگر تا تاریخ ترخیص به روز تعطیلی نخورید. ضمناً همیشه دفترچه درمان پایه ی خود را نگاه کنید تا حداقل چند برگ داشته باشد تا در مواقع ضروری غافلگیر نشوید(دفاتر تعویض در صورتی تعویض می کنند که حداکثر دو برگه از دفترچه مانده باشد). البته ذکر این نکته لازم است که در مواقعی بیمارستانها می توانند بصورت آنلاین تاییدیه بیمه تکمیلی را بگیرند. که در این صورت شانس آورده اید و دیگر لازم نیست سراغ گرفتن معرفی نامه بیمه تکمیلی بروید.

یک مورد دیگر اینکه اگر مدرکی مانند نتیجه سونوگرافی یا نتیجه آزمایش را به بخش بستری بدهید تا در پرونده بیمار بگذارند دیگر ممکن است از دست بروند! یعنی در روز ترخیص پرونده سریع به بخش بایگانی خواهد رفت و دیگر در آوردن آنها از بایگانی بسیار دشوار خواهد بود. و اگر شما این مدارک را مثلاً برای بیمه تکمیلی لازم داشته باشید به مشکل خواهید خورد. پس می توانید از نتایج کپی تهیه کرده و کپی ها را به بخش تحویل دهید. 

خوشه های کیهانی

در تصاویری که از کهکشان راه شیری دیده ایم زمین بسختی قابل مشاهده است. با دیدن آن تصاویر یک سوال و افکاری در ذهنم شکل گرفت که با شما در میان می گذارم، البته این ها صرفا حاصل تخیلات من است و هیچ مبنای علمی ممکن است نداشته باشد. سوال اینست که آیا واقعا امکان دارد همانند یک غبار باشیم؟ و بنظر خودم جواب به احتمال فراوان مثبت است و ما و هر آنچه بر روی زمین است از شهرها، کشورها، کوهها، جنگل ها و دریاها و... واقعا بر روی یک غبار هستیم. بنابراین احتمالا به همین دلیل است که دیده نمی شویم. انیشتن بسیار بدرستی نظریه نسبیت را مطرح نمود، زیرا بزرگی و کوچکی هم امری کاملا نسبی است. از نقطه نظر و دید منِ انسان، کره زمین بسیار بسیار بزرگ است همانطور که مثلا یک مبل برای یک مورچه بسیار بسیار بزرگ است. بنابراین هیچ دلیلی ندارد که ما در کیهان دقیقا بسان همان مورچه نباشیم که البته این خیلی خوشبینانه است اگر حتی خودمان را اندازه یک مورچه در نظر بگیریم که اینطور نیست در برابر کیهان ما بسیار بسیار کوچکتر از یک مورچه هستیم.حال فرض را بر این بگیریم که موجودات دیگری در کیهان هستند، در همین نزدیکی ما، اما آنقدر آنها بزرگند که ما نمی توانیم آنها را ببینم و ما آنقدر کوچکیم که آنها نمی توانند ما را ببینند. از اینرو هیچ بعید نیست که ما نسبت به موجوداتی دیگر بسیار بسیار بزرگ باشیم بطوریکه نه ما بتوانیم آنها را ببینیم و نه آنها ما را، همانطور که در بدن ما میلیاردها نورون و سلول و... وجود دارند، آنها احتمالا از وجود ما خبر ندارند در حالیکه در بدن ما هستند، اما ما از آنها مطلع هستیم اما آنقدر کوچک هستند که نمی توانیم به آنها دسترسی داشته باشیم. برخی از نظریه پردازان احتمال داده اند شاید ما هم بخشی از وجود یک موجود بزرگ باشیم و از آن مطلع نباشیم و آن موجود از وجود ما مطلع باشد اما نتواند به ما دسترسی داشته باشد. همانطور که در پهنه کیهان یک غبار هستیم، چه بسا در یک غبار معلق و شناور در داخل اتاقی که نشسته اید، حیات وجود داشته باشد، زندگی ها در جریان باشد، اما ما نمی توانیم آنها را بدلیل کوچکی ببینیم. همه چیز نسبی است اینرا بیاد داشته باشید...