ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بالا» ثبت شده است

وصلت غبار غم ز دل ما نمی‌برد

می صیقل است و زنگ ز مینا نمی‌برد

 

سرگشتگی به چرخ مرا تا نیاورد

نک گردباد راه به صحرا نمی‌برد

 

آخر ز دست شوخی طفلان گریختیم

جایی که اشک پی به سر ما نمی‌برد

 

شهرت بهر چه یار شد آفت به او رسید

رشکی دلم به عزلت عنقا نمی‌برد

 

زین سان که از وطن همه طبعی رمیده است

صورت عجب که رخت ز دیبا نمی‌برد

 

ایمن نمی‌شود ز شبیخون گریه‌ام

سیلاب تا پناه به دریا نمی‌برد

 

بهر عصای راه عدم ناتوان عشق

جز آرزوی آن قد و بالا نمی‌برد

 

مکتوب را زدرد دل از بس گران کنم

گر سیل نامه‌بر شود آن را نمی‌برد

 

قانون گردباد بود روزگار را

جز خار و خس زمانه به بالا نمی‌برد

 

هرگز کلیم آرزوی کام هم نکرد

ناموس فقر را ز تمنا نمی‌برد

ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم

ما از آن جا و از این جا نیستیم
ما ز بی‌جاییم و بی‌جا می رویم

لااله اندر پی الالله است
همچو لا ما هم به الا می رویم

قل تعالوا آیتیست از جذب حق
ما به جذبه حق تعالی می رویم

کشتی نوحیم در طوفان روح
لاجرم بی‌دست و بی‌پا می رویم

همچو موج از خود برآوردیم سر
باز هم در خود تماشا می رویم

راه حق تنگ است چون سم الخیاط
ما مثال رشته یکتا می رویم

هین ز همراهان و منزل یاد کن
پس بدانک هر دمی ما می رویم

خوانده‌ای انا الیه راجعون
تا بدانی که کجاها می رویم

اختر ما نیست در دور قمر
لاجرم فوق ثریا می رویم

همت عالی است در سرهای ما
از علی تا رب اعلا می رویم

رو ز خرمنگاه ما ای کورموش
گر نه کوری بین که بینا می رویم

ای سخن خاموش کن با ما میا
بین که ما از رشک بی‌ما می رویم

ای که هستی ما ره را مبند
ما به کوه قاف و عنقا می رویم

ایه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است
هر کسی صاحب زر است او از همه بالاتر است

 

دود اگر بالا نشیند کســـر شــأن شــعـله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چونکه او بالا تراست

 

ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است

 

شصت و شاهد هر دو دعوی بزرگی میکنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشــــتر است

 

آهن و فولاد از یک کوه می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است

 

کــــره اسـب ، از نجابت از پـس مــــادر رود
کــــره خــر ، از خــریت پیش پیش مــــادر است

 

کاکـل از بالا بلندی رتبــه ای پیدا نکرد
زلف ، از افتادگی قابل به مشک و عنبر است

 

پادشه مفلس که شد چون مرغ بی بال و پر است
دائماً خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است

 

سبزه پامال است در زیر درخت میوه دار
دختر هر کس نجیب افتـاد مفت شوهر است

 

صائبا !عیب خودت گو عیب مردم را مگو
هر که عیب خود بگوید، از همه بالا تر است