ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۲۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۱ ثبت شده است

یک یرخورد عجولانه، مثل سایر کارها و تصمیمات، باعث شد هم آن معلم که نام اش "صدف صفرزاده" است معروف شود و هم آهنگ "مجید احمدی" پربازدید شده(بنا بر آمار گوگل ترندز) و خودش نیز معروف شود. آقایان مسئول شما که می خواستید آن معلم را به این سرعت بخشیده و از موضع اشتباه خود پایین بیایید، چرا این کار را کردید؟ متاسفانه در کشور برخی کارها و تصمیمات بزرگ و حساس نیز همانند این تصمیم است که شاهده این وضعیت اقتصادی عجیب و تاسف بار هستیم.

حسین حاج فرج‌الله دبّاغ معروف به عبدالکریم سروش یکی از افراد معروف در زمینه فلسفه اسلامی است. یک اسلام پژوه و مولوی پژوه می باشد. در حال حاضر در آمریکا زندگی می کند و برای ایرانیان نسخه های اسلام روشنفکری می پیچد. در دانشگاه تهران داروسازی خوانده و در دانشگاه لندن فلسفه علم خوانده است. بسیاری او را یک روشنفکرگرای مذهبی و یک شیعه مذهب نوفکر می دانند. او تصحیح مثنوی معنوی بر اساس نسخه قونیه را نیز انجام داد و مورد تحسین قرار گرفت. سروش به زعم خود یک کاربلد اسلامگرای روشنفکر هست. هر چند بی انصافی است که هوش و ذکاوت سروش را منکر بشویم اما سروش حتی انگشت کوچک شریعتی هم نمی شود و در جایی که شرعتی در بازنوشت اسلام مخصوص خود دچار استباه شد سروش نیز در تفسیر و تاویل اسلام در پیچ و تاب فلسفه ی غربی و شرقی و در فکر نگه داشتن جانب احتیاط دچار خطای بزرگی شد و قافیه را باخت. الان هم در آمریکا نشسته و نسخه های مذهبی-اجتماعی برای مردم می پیچد.

در سالهای اخیر موضوع اقتصاد در ایران یکی از مهمترین چالش های کشور بوده است. موضوعی بسیار مهم که به نوعی یکی از مسائل رایج و در عین حال مبهم در بررسی ها و بحث های متخصصین بود است. هر کسی نظری داده و نسخه ای برای بهبود اوضاع ارائه داده است و انواع نظرات و صحبت ها در مورد نوع اقتصاد ایران و راه های به اصطلاح رونق بخشی به آن مطرح شده است. بسیاری اقتصاد ایران را بیمار خوانده اند و برخی ان را یک موجود ناقص که به انتهای راه زندگی خود رسیده اند. اما آنچه مسلم است اقتصاد به خودی خود بیمار نمی شود. این مافیاهای کثیف هست که اقتصاد ایران را بیمار کرده است. افرادی که دارای لابی های بسیار بوده و از نفوذ سیاسی و اجتماعی بالایی برخوردار هستند چرخ اقتصاد کشور را مستقیم و غیر مستقیم به دست دارند. تمامی واردات و صادرات مهم و کلیدی دست این آدمها است. یعنی به نوعی این افراد یا خود آقایانی که پست و سمت دارند، هستند یا بستگان آنها. و آنچه مسلم است هیچ عزم جدی برای اصلاح این اقتصاد مفلوک و در حال احتضار وجود ندارد. همینطور نتایج عدم استفاده از افراد متخصص در امورمختلف کشورداری به وضوح قابل مشاهده است. متاسفانه در سالهای اخیر ملاک قطعی و اصلی برای داشتن پستهای مهم در کشور لابی و رابطه بوده است. از طرفی نرخ مهاجرت نخبه ها به بالاترین حد خود رسیده است. علاج بسیار ساده است اما اولین شرط درمان قبول بیماری است.

هیوم یکی از بزرگانی بود که برهان نظم را به چالش کشید.

هیوم بنیان نظم را به نوعی متزلزل کرد. برهان نظم می گوید جهان ما منظم است و چون هر نظمی ناظم ی دارد پس نتیجه می گیرد که جهان دارای ناظم است. اما هیوم این نوع تفکر را به چالش کشید.

هیون بدون دانستن نظریه فرگشت برهان نظم را به چالش کشید.

آیا جهانی که ما در آن زندگی می کنیم منظم است؟! خب طرفداران نظم می گویند بله هست و مثالهای مختلفی می زنند. یکی از مهترین مثالها عملکرد و پیچیدگی چشم انسان هست. عملکرد و کارکرد دقیق و پیچیده چشم، این ادعای طرفداران نظم را به نوعی تایید می کند. اما مخالفان برهان نظم هم استدلال های خودشان را دارند. مثلا می گویند اگر نظمی در جهات هست چرا مثلاً در برخی نقاط کره زمین خشکسالیه و هیچ آبی برای حیات نیست ولی در جاهای دیگر آنقدر باران می باید که سیل تشکیل می شود و خسارات زیادی به بار می آورد. از این قبیل مثالها زیاد است. هم مثالهایی از نوع تایید برهان نظم و هم مثالهایی که نشان می دهد جهان آنچنان هم منظم نیست. هم مثالهایی که به نفع طرفداران برهان نظم است و هم مثالهایی که به نفع مخالفان برهان نظم است.

گذاره "جهان هستی منظم است" از نظر هیوم بی معنا است. برای روشن شدن موضوع یک مثالی می زنیم. ساعت یکی از بهترین مثالها برای دستگاه منظم است که کارکرد تمام اجزاء هماهنگ است و خروجی این سیستم یک نتیجه واحد است. خب حالا سئوالی که هست اینه: جهان هستی آیا منظم است یا نه! آیا کائنات هدفی دارد؟ آیا هدف از هستی و کائنات فقط زندگی ما انسانها بوده است؟! اگر آفرینش فقط برای ما انسانها بوده است خب چرا بایستی تمام انسانها در بین این همه کرات فقط در زمین گرد آمده اند؟ زمین ی با اندازه مشخص و امکانات محدود...

همچنین معیارهای مناسبی برای اثبات نظم وجود ندارد. مثلا وجود بیماریها و انسانهای ناقص الخلقه و حوادث طبیعی هم برهان نظم را به چالش میکشد. البته برخی از مذهبیون برای این موضوع جواب زیر را می دهند: حوادث و اتفاقات طبیعی نتیجه دخالت انسان در طبیعت است و مقصر خود انسان است. خب در اینجا براحتی می توان این جواب را به چالش کشید. چون خدا می توانست جوری طراحی کند که حتی در صورت دست بردن بشر در طبیعت باز هم سیستم طبیعت بهم نریزد.

اینجا به مناسبت زلزله اخیر ترکیه-سوریه می خواهم از این موضوع برای مثال استفاده کنم. آیا این موضوع نمی تواند به ضرر برهان نظم باشد؟ آیا نمیشد که زمین ماگما و گسل نداشت؟! آیا کارکردهای لایه های زیرین کره زمین نمی توانست به نحوی باشد که آسیبی به انسانها وارد نکند؟

ابوالقاسم طالبی، فیلمساز «قلاده‌های طلا» در برنامه «هفت» به تمسخر سینماگران زن می‌پردازد و عبارات زننده‌ای را در مورد بانوان سینماگر به کار می برد. این روزها که چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر با اما‌واگرهای خودش در حال برپایی است، نه‌فقط برخی اتفاقات و اظهارنظرها و نوشته‌های تعدادی از مسئولان سینمایی بر آتش اختلاف‌های درونی سینما می‌دمد؛ بلکه برنامه به آنتن بازگشته «هفت» نیز با رویکرد و محتوایی که عرضه می‌کند، باعث عمیق‌ترشدن این شکاف‌ها شده است.

برنامه «هفت» که در زمان سردبیری و اجرای فریدون جیرانی یکی از جدی‌ترین و البته پربیننده‌ترین‌های تلویزیون در زمینه برنامه‌های سینمایی بود، پس از جدایی جیرانی همواره مسیر رو به افولی داشته است و هیچ‌یک از متولیان پس از جیرانی نتوانستند موفقیت او را تجربه کنند تا جایی که درنهایت «هفت» از آنتن شبکه سه تلویزیون حذف شد؛ اما چالش‌های پیش‌روی این دوره از جشنواره فیلم فجر که بخش مهمی از آن به حضورنیافتن چهره‌های مطرح سینمایی در این رویداد برمی‌گشت، باعث شد که مسئولان جشنواره و تلویزیون به امید اینکه شاید بتوان با نام «هفت» تا اندازه‌ای این تنور را داغ کرد، بار دیگر پرونده این برنامه سینمایی را باز کنند، ولی این بار در شبکه نمایش، نه سه. همچنین اعلام شد که اجرای برنامه را بهروز افخمی برعهده خواهد داشت؛ سینماگری که خود نیز در جشنواره در مقام تهیه‌کننده، فیلم دارد.

به هر ترتیب، با آغاز جشنواره در 12 بهمن ماه و روی آنتن رفتن «هفت» جدید برخلاف آنچه متولیان امر انتظار داشتند، خبری از واکنش‌های جدی و مثبت اهالی سینما و رسانه نبود و نه‌فقط جشنواره نتوانست خودش از بحران پیش‌بینی‌شده جان سالم به در ببرد، «هفت» هم کمکی به آن نکرد و در قامت یک برنامه سینمایی هم نتوانست در جای قابل دفاعی بایستد.

این چالش‌ که دامن «هفت» را گرفته بود، با راه‌ندادن میلاد دخانچی که ابتدا اسمش به‌عنوان یکی از منتقدان حاضر در برنامه اعلام شده بود، شکل جدیدی به خود گرفت و واکنش‌های مجازی دخانچی نیز مزید بر علت شد. البته این حاشیه هم نتوانست نام «هفت» را بار دیگر بر زبان‌ها بیندازد و برنامه‌ای که روزگاری در نیمه شب هم علاقه‌مندان و دست‌اندرکاران سینما را در حد بضاعت تلویزیون، جذب می‌کرد، همچنان در فاصله قابل اعتنایی با روزگار اوج خود قرار داشت.

ما این روند همچنان ادامه داشت تا اینکه یکشنبه‌شب 16 بهمن ماه و در نیمه برپایی چهل‌و‌یکمین جشنوار فیلم فجر، افخمی و «هفت» میزبان ابوالقاسم طالبی فیلم‌ساز شدند و او در بخشی از صحبت‌هایش به جنبشی که چندی پیش در سینمای ایران راه افتاد و در آن تعدادی از زنان نسبت به جایگاه‌شان در سینما و تعرض‌هایی که به آنها شده است، پرداختند، اشاره کرد.

افخمی در مقام مجری بر این موضع است که زنان در حالی این اتهامات را مطرح می‌کنند که راهی برای اثبات ادعایشان ندارند و سندی هم دال بر ادعای خود عرضه نمی‌کنند و گویی برای مطرح‌کردن دوباره خودشان در سینما به‌عنوان افرادی که دوره‌شان گذشته است، وارد این موضوع شده‌اند. در سوی دیگر طالبی نیز می‌گوید «برخی از زنان سلبریتی یائسه‌شدن را تقصیر جمهوری اسلامی می‌دانند». و با خنده افخمی مواجه می‌شود. طالبی با چراغ سبز افخمی ادامه می‌دهد «تا که اینها از 50 سال بالا می‌روند، روسری‌شان را برداشته و فحش به جمهوری اسلامی می‌دهند. آقا! این یک چیز طبیعی است و برای همه هم هست. شما در جمهوری اسلامی هم نبودی در آمریکا هم بودی این اتفاق برایت می‌افتاد. چرا فحش به جمهوری اسلامی می‌دهی. تا دیروز جوان‌تر بودی رو بورس‌تر بودی. هر کسی یک دورانی دارد...».

 

پی نوشت:

همانطور که می بینیم یک ننه قمری براحتی میاد توهین میکنه به نیمی از قشر بازیگر کشور و یک ننه قمر دیگه هم پوزخند میزنه! البته اگر درست نگاه کنیم این دو تا نرینه به تمام زنان و دختران کشور توهین کردند. بهر حال تلویزیون و رادیو خیلی وقته که از حداقل های اخلاقی و حرفه ای دور شده است و خب وقتی تعداد قابل توجه توجهی از مجریان و مهمانان دعوتی از طیف آدمهای بی شخصیت و بی شعور جامعه هستند، انتظاری جز این نمیشه داشت از صدا و سیمای میلی...

اول: 22 می 1960 - شیلی

 بزرگی 9.5

بزرگترین زلزله‌ای که در تاریخ  اتفاق افتاده، زلزله 9.5 ریشتری 1960 در جنوب شیلی است که ساعت 7 و 11 دقیقه بعدازظهر یک روز یکشنبه، حدود 1655 کشته، هزاران زخمی و دو میلیون بی‌خانمان بر جای گذاشت.

بندر پورتو سائودرا در سونامی پس از این زلزله نابود شد و آسیبی بالغ بر 550 میلیون دلار در پی داشت.

گفته می‌شود این زمین‌لرزه در عمق 33 کیلومتری زمین روی داد و علاوه بر وقوع سونامی و خسارات فراوان آن، باعث رانش زمین به شکل گسترده شد.

یک روز بعد آتشفشان Puyehue در ناحیه دریاچه شیلی خاکستر و مواد مذاب را تا ارتفاع 6000 متری پرتاب کرد و به مدت یک هفته در آسمان منطقه خاکستری بود.

 

دوم: 28 مارس 1964 - پرنس ویلیام صدا، آلاسکا

بزرگی 9.2

خلیج آلاسکا

26 مارس 1964، 7 فروردین 1343،  ساعت 5 و 36 دقیقه بعدازظهر، زلزله‌ای به بزرگی 9.2 ریشتر در آلاسکا به وقوع پیوست.

این زلزله در عمق 23 کیلومتری زمین به وقوع پیوست و  باوجود خسارات فراوان تنها 139 کشته برجای گذاشت.

این زمین‌لرزه سونامی با موج‌هایی به ارتفاع 67 متردر پی داشت که  311 میلیون دلار خسارت در پی داشت.

 

سوم: 26 دسامبر 2004 - خارج از ساحل غربی سوماترا شمالی

بزرگی 9.1

مرگبارترین سونامی در تاریخ که در 14 کشور در سراسر آسیا و شرق آفریقا احساس شد، مربوط به زمین‌لرزه 9.1 جزیره سوامترا اندونزی بود.

یکی از مرگ‌بارترین زلزله‌های تاریخ در نزدیکی جزیره سوماترای اندونزی به وقوع پیوست. زلزله‌ صبح روز 26 دسامبر 2004، 6 دی 1383 رخ داد.

این زلزله در عمق 30 کیلومتری زمین روی داد که علاوه بر ویرانی‌های خود، سونامی وحشتناکی را ایجاد کرد که باعث ایجاد خسارت به 14 کشور شد.

ارتفاع امواج ایجادشده در پی این سونامی به 50 متر هم می‌رسید. 

زلزله باعث کشته شدن نزدیک به 230 هزار نفر و بی‌خانمان شدن نزدیک به یک‌میلیون و 700 هزار نفر شد.

 

چهارم: 4 نوامبر 1952 - کامچاتکا

بزرگی 9

زمین‌لرزه‌ای به بزرگی 9 ریشتر در مقیاس امواج درونی زمین ریشتر در 4 نوامبر 1952، 13 آبان 1331، ساعت  4 بعدازظهر کامچاتکا را لرزاند.

زلزله اصلی در 130 کیلومتری کامچاتکا و در عمق 45 کیلومتری زمین روی‌داد اما سونامی پس از زلزله، بسیار مرگ‌بارتر از خود زلزله بود.

موج‌هایی که این سونامی ایجاد کرد تا ارتفاع 18 متر هم رسید.

در آن زمان «کامچاتکا» فقط 6 هزار نفر جمعیت داشت که نزدیک به نیمی از این جمعیت، یعنی 2336 نفر براثر این زلزله کشته شدند.

 

پنجم: 13 اوت 1868 - آریکا، پرو (اکنون بخشی از شیلی است)

بزرگی 9

نیروی سونامی ایجاد شده در پی این زمین‌لرزه حتی در سواحل هاوایی نیز احساس شد و شهری در منطقه «آرکیپا»(Arequipa) در آمریکای جنوبی را نابود کرد.

دست‌کم  25000 نفر در این منطقه جان خود را از دست دادند.

چهار ساعت پس از شوک اول ناشی از زلزله، امواجی به اندازه 16 متر سواحل شیلی را درنوردیدند.

 

ششم: 26 ژانویه 1700 - ساحل شمالی اقیانوس آرام آمریکا

بزرگی 9 (برآورد شده)

تنها مورد از زمین‌لرزه‌های مربوط به آمریکای شمالی در نزدیکی جزیره ونکوور رخ داد که نشان می‌دهد جامعه بزرگ خلیج «پیکانا» توسط یک موج بزرگ پاک شده است.

این زلزله در اقیانوس آرام و نزدیکی سواحل غربی مشترک آمریکا و کانادا رخ داد.

در ارتباط با آمار خسارت جانی و مالی این فاجعه آمار دقیقی نیست اما گزارش‌هایی در این مورد وجود دارد که دهکده‌های ژاپن و مناطق مسکونی در غرب آمریکا کاملا زیر آب رفتند.

 

هفتم: 27 فوریه 2010 - خاموش Bio-Bio، شیلی

بزرگی 8.8

در 27 فوریه 2010، 8 اسفند 88، زلزله‌ای به بزرگی 8.8 ریشتر شهر «کنسپسیون» شیلی را لرزاند. این زلزله در عمق 35 کیلومتری زمین رخ داد و باعث ایجاد سونامی شد.

 سونامی ناشی از این زلزله آن‌قدر شدید بود که مقامات 53 کشور مجبور به اعلام‌خطر بروز سونامی شدند.

 زلزله باوجود استحکامات خوب ساختمانی در شیلی، حدود 700 کشته برجای گذاشت.

 

هشتم: 13 ژانویه 1906 - ساحل اکوادور

بزرگی 8.8

در پی این زلزله 8.8 ریشتری که در حدود 107 سال پیش در مرز کلمبیا و اکوادور اتفاق افتاد، حدود 1500 نفر کشته و حدود 5000 نفر زخمی شدند و سونامی بزرگی سراسر اقیانوس آرام را در نوردید.


نهم: 1 نوامبر 1755 - لیسبون

بزرگی 8.7

این زمین‌لرزه  تقریبا کل لیسبون را تخریب کرد و  یک چهارم جمعیت این شهر را از بین برد؛ در پی این زلزله  که در شمال آفریقا، فرانسه و شمال ایتالیا نیز احساس شد سونامی و آتش سوزی رخ داد.

«ولتر» شاعر معروف یک شعر در مورد زلزله نوشت و آن را فاجعه دانست .

 

دهم:  15 اوت 1950 - آسام تبت

بزرگی 8.6

زلزله آسام-تبت در 15 اوت 1950،  24 مرداد 1329، با قدرتی در حدود 8.7 ریشتر در عمق 15 کیلومتری زمین روی داد.

این زلزله که مرکز آن در رشته‌کوه‌های هیمالیا بود، باوجود کوهستانی بودن و کم‌جمعیت بودن منطقه، حدود 4800 کشته برجای گذاشت.

انسان‌ها از دیرباز به علت آسیب پذیرتر بودن در شب، مستعد افزایش اضطراب در طول شب هستند. از طرفی زلزله هم در هر زمان و به خصوص در شب، می‌تواند وحشتناک باشد. اما اینطور به نظر می‌رسد که اکثر زلزله‌هایی که از ان‌ها باخبر می‌شویم، در شب اتفاق می‌افتد. اما آیا به راستی بیشتر زلزله‌ها در شب اتفاق می‌افتند؟

از نظر علم زمین شناسی، پدیده‌ی زلزله تابعی مشخص از نسبت گرانشی انرژی ذخیره شده در سطح گسل موجود در یک منطقه‌ی زمینی به مقاومت آن صفحه است. تغییر در زمان وقوع زلزله زمانی اتفاق می‌افتد که تغییر در فشار وارده بر میدان تنش یا مقاومت سطح گسل ایجاد شود. حال این که چه مواردی دقیقا ممکن است در زمان اتفاق افتادن این پدیده‌ها موثر باشد، مختلف است و برای آن‌ها نمی‌توان علل خاصی را مطرح کرد.

از جمله این اتفاقات تاثیر گذار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

– وقوع زلزله‌های دیگر در صفحات مشترک زمینی

– تغییرات سطح آب زیر زمینی

– حرکت توده‌ی مایع ماگمایی در اعماق زمین

– نیروی گرانش ماه بین خورشید و سایر سیارات دیگر که به جو کره‌ی زمین نزدیک هستند

– طوفان‌های مغناطیسی ایجاد شده به هر علتی

– لکه‌های خورشیدی قدیم و جدید

– تغییرات دمایی در جو کره‌ی زمین

– انفجارات هسته‌ای

از بین تمامی این موارد، زلزله‌های اطراف یک منطقه، اثری بیشتر و مشهودتر نسبت به سایر عوامل دیگر در وقوع زلزله دارد که علت آن گسست و شکست و یا حرکت صفحه‌های زمینی است. پدیده‌ی زمین لرزه  در شب و وقوع آن در روی یک گسل خاص از یک طرف سبب تخلیه تنش‌ها و انرژی‌های صفحات زمین و همچنین اصطکاک‌های آن‌ها و از طرفی دیگر منجر به کاهش خشکی و مقاومت سطح گسل شده و در نتیجه نقش اساسی و مهمی در تأخیر و یا به جلو انداختن زمان وقوع زلزله‌های بعدی حتی برای ساعاتی بعد، خواهند داشت.

در علت وقوع زلزله در شب باید گفت تغییرات تنش ایجاد شده از سایر پدیده‌های تاثیر گذار بر لرزش صفحات، نسبت به تنش‌های زلزله در کل ناچیز بوده و در این میان بیشتر نقش تحریک کننده را دارند که در علم زمین شناسی به آن پیش لرزه می‌گویند که در اکثر اوقات ما حتی آن‌ها را اصلا حس هم نمی‌کنیم و فقط مراکز زلزله نگاری و دستگاه‌های حساسشان متوجه وقوع آن‌ها می‌شوند و ثبت می‌کنند.

همه‌ی این پیش لرزه‌ها حامل علائم و نشان‌هایی هستند از وضع کلی زمین به صورت جزئی و کلی در همه‌ی موارد مربوط به آن و علم زمین شناسی و شاید به شکلی خاص تر، از وقوع پدید‌های دیگر و بزرگ تری، چون زلزله در آینده خبر می‌دهند.

جاذبه گرانشی بین ماه و زمین چه تاثیری بر وقوع زلزله دارد؟

یکی از این پدیده‌هایی که نقش تحریک کننده در وقوع زلزله‌ها دارد اثر جاذبه‌ی گرانشی بین ماه و خورشید است. نقش جاذبه ماه و خورشید در وقوع زلزله از گذشته تا به حال، مورد علاقه‌ی همه‌ی محققین علوم زمین شناسی و توپوگرافی است.

لرزه‌شناسان دریافته‌اند که وقتی ماه به زمین نزدیک‌تر می‌شود و همچنین زمانی که ماه کامل است، تعداد زمین‌لرزه‌ها به طور پیوسته افزایش می‌یابد. دانشمندان همچنین دریافته‌اند که زمین‌لرزه‌های بزرگ زمانی که نزدیکی ماه به زمین با ماه کامل و ماه نو منطبق باشد از نظر تعداد بیشتر رخ می‌دهند.

همچنین نشان داده شده است که بیشتر داده‌های کاتالوگ زلزله‌های جهانی هنگامی که به طور سیستماتیک مورد بررسی قرار می‌گیرند، تغییرات لرزه‌خیزی را با زمان محلی در طول ۲۴ ساعت نشان می‌دهند و مشاهده می‌کنند که وقوع زلزله در طول شب بیشتر از روز است.

تعداد زلزله در طول روز کاهش می‌یابد و در بعدازظهر به حداقل می‌رسد (بین ساعت ۱۵ تا ۱۶) و سپس به طور پیوسته تا نیمه شب افزایش می‌یابد.

کاهش تعداد زلزله در طول روز، کاهش در عرض‌های جغرافیایی دور از استوا و اثر بزرگ‌تری برای زلزله‌های کوچک‌تر دیده می‌شود که به نسبت برای زلزله‌های با بزرگی بالاتر تا ۵.۰ کاهش می‌یابد.

دانشمندان تلاش کردند تا داده‌های زلزله را از کاتالوگ‌های استاندارد به مدت ۳۶ سال با دوره‌های مختلف ماه مرتب کنند تا بررسی کنند که آیا الگو‌های ثابتی از این تمرین ظاهر می‌شود یا خیر.

ماه نزدیکترین جرم سیاره‌ای به زمین است که بزرگترین نیروی گرانشی را نیز بر روی زمین ایجاد می‌کند. مشخص شد که زمین لرزه‌هایی که در ماه رخ می‌دهند عمدتاً توسط موقعیت زمین کنترل می‌شوند، به ویژه زمانی که ماه در نزدیکی زمین قرار دارد.

محققان تلاش کرده‌اند تا داده‌های زلزله به‌دست‌آمده از مجموعه‌های بزرگی از کاتالوگ‌های استاندارد زلزله را با تناوب‌های مختلف ماه مرتب کنند تا بررسی کنند که آیا الگو‌های ثابتی ظاهر می‌شود یا خیر.

هنگامی که زمین لرزه‌های جهان مطابق با ماه جدید تا ماه کامل هستند، نیمه دوم هر سه بخش تعداد زلزله‌های فزاینده‌ای را تا ماه کامل ارائه می‌دهند. در نیمه اول، خورشید و ماه هر دو نسبت به زمین در یک ربع قرار دارند و در نیمه دوم در دو ربع مختلف قرار دارند و اثر خالص این است که هر دو نوعی کشش مخالف را ارائه می‌دهند و در نتیجه با حرکت ماه از ربع اول به موقعیت ماه کامل، که در آن ماه با خورشید و زمین در جهت مخالف هم تراز می‌شود، تعداد زمین لرزه‌ها افزایش می‌یابد.

در طول انتقال از ماه کامل به ماه جدید، تعداد زمین لرزه‌ها به تدریج کاهش می‌یابد تا ماه به ربع سوم برسد. این افزایش در شمارش زلزله از موقعیت وسط (ربع اول و سوم تا ماه کامل) حدود ۵-۶ درصد است.

این افزایش تا قدر ۶.۰ در مقیاس ریشتر و برای رویداد‌های متمرکز کم عمق تا ۱۰ کیلومتر و تا عمق ۳۵ کیلومتری ضعیف مشاهده شد. مجدداً این افزایش برای همه دامنه‌های عرض جغرافیایی و بیشتر محدوده‌های طول جغرافیایی مشاهده می‌شود.

آیا زلزله‌ها در ایران بیشتر در شب اتفاق می‌افتد؟

اگر به آمار و ارقام دقت کنیم می‌بینیم که بیشترین تعداد وقوع زمین لرزه‌ها در فصل بهار و در اوایل و اواخر ماه اتفاق افتاده اند. در زمان‌های قدیم تر، مردم اعتقاداتی سفت و سخت در این زمینه داشتند تا جایی که بعضی از اقوام باستانی ایرانی در دوره‌های متفاوت نیمه‌ی هر ماه را تعطیل می‌کردند، چون بر اساس علوم زمان خویش معتقد بودند که اتفاقات صور فلکی و ادغام تاثیر آن‌ها بین نیروی خورشید و ماه در این زمان از ماه مخصوصا در ماه‌های بهاری، اتفاق می‌افتد.

زمان اوج وقوع زلزله و حرکات صفحات زمینی در فصول بهار و پاییز یعنی زمان اعتدال و بعد از ظهر بین ساعات غروب آفتاب در هنگام عصر اتفاق می‌افتد. این پدیده فقط مختص به اعتدال بهاری نیست. فاصله‌ی بین تابستان و زمستان یا همان انقلاب زمستانی، وقوع زلزله را به ساعاتی در شب می‌کشاند و این بدان معنی است که در هنگام ساعات اولیه‌ی شب تا نیمه‌ی های شب اتفاق می‌افتد.

رابطه‌ی فیزیکی بین ماه و زمین این گونه است که همدیگر را دراثر نیروی جاذبه، جذب می‌کنند و از این رو به دور مرکز یکدیگر، همیشه در حال چرخش هستند.

می‌دانید که زمین در واقع به دور خودش می‌چرخد و این چرخش نیروی فیزیکی شتاب و فشار خارج از مرکز زمین را ایجاد می‌کند که همین مسئله باعث می‌شود تا همواره ماه و زمین نیروی فشار بر هم وارد کنند.

در نهایت این نیروی گریز از مرکزی که زمین و ماه ایجاد می‌کنند، به اصطلاحی ساده تر، جذر و مد را در نقطه‌ی مرکزی هسته‌ی کره زمین و رابطه‌ی ماگما با آن را که تاثیر گذار بر اقیانوس ها، اتمسفر و جو زمین و همچنین پوسته‌ی جامد زمین که همان صفحات زمین هستند تاثیر می‌گذارد و اثرات مختلفی، چون زلزله را حاصل می‌شود.

دانشمندان علم زلزله شناسی می‌گویند که اثر گرانشی بین کشش ماه و خورشید به هم، در وقوع پدیده‌های زیستی همچون زلزله وابسته به امتداد گسلی است که منطقه در آن واقع شده است.

در بررسی اطلاعاتی که از داده‌های زلزله نگاری ایران به دست آمده، مشخص شد که بیشترین تعداد زمین لرزه‌ها و پیش لرزه‌ها در ایران، درست در اول و آخر هر ماه اتفاق افتاده است. در واقع اول و آخر هر ماه تعداد زلزله‌ها بیشتر از وسط ماه بوده است. بیشترین آمار تشکیل دهنده آمار لرزش‌ها را زلزله‌های رخ داده در اول و آخر هر ماه تشکیل می‌دهند.

کشور ایران، از نظر علم زمین شناسی و لرزه نگاری بر روی گسل‌های پیوسته قرار گرفته است. حال اگر به لرزش‌ها در صفحات جغرافیایی ایران نگاه کنیم حدس این که صفحه‌ی ایران در نقطه‌ی گسل، پتانسیل بالایی برای زلزله خیزی را برای ماه به ارمغان آورده است، سخت نیست.

اکثر زمین لرزه‌های مختلف رخ داده، در بین ساعات طلوع و غروب خورشید بوده است که ما از این رو در میابیم که این عامل بسیار مهم و تاثیرگذار است. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهند که بنابر ساعات وقوع زلزله حداکثر و حداقل نیروی گرانشی ایجاد شده در اثر کشش بین ماه و خورشید، عمدتاً زلزله‌ها ۲ ساعت قبل و یا ۲ ساعت بعد از حداکثر یا حداقل مقدار کشش گرانش بین ماه و خورشید اتفاق می‌افتند.

در پی زلزله بزرگ امروز در مرز ترکیه و سوریه، یاد پست چند روز پیش با نامه "برهان شر" افتادم. اساساً در این مقولات نظریه ها بسیار است. انواع نظرات در طیف های مختلف از خداناباوران تا دینداران. آنچه شاید مشخص تر از هر چیزی باشد داشتن اراده ی انسان برای استفاده از علم و دانش است. نمونه ی عینی این موضوع عملکرد کشور ژاپن در مقابل با زلزله است. پس همانطور که بصورت خلاصه اشاره کردم در صورت پذیرفتن موضوع شر نه به عنوان یک بلا از سوی هستی، بایستی نقش اراده در پاسخ به این شر طبیعی را پر رنگ دانست. آیا شر های دیگر نیز مشخصات زلزله را دارند؟ یا نه هر شر ی می تواند مفروضات مختلف و مفصل خود را داشته باشد؟ براستی آیا شر بصورت طبیعی در جهان هستی وجود دارد؟ توان و اختیار ما در میزان دفع آن شرها چقدر است؟ و هدف از شر های طبیعی در جهان و کائنات چیست؟

زمان (یوتی‌سی) ۶ فوریه ۲۰۲۳، ۰۱:۱۷:۳۵
رویداد ISC ۶۲۵۶۱۳۰۳۳
USGS-ANSS کام‌کت
  کام‌کت
تاریخ محلی ۶ فوریه ۲۰۲۳
زمان محلی ۰۴:۱۷ به وقت ترکیه (UTC+3)
  ۰۱:۱۷ به وقت گرینویچ (UTC+۳)
مدت استمرار ۷۵ ثانیه
بزرگی ۷٫۸ Mww
  ۷٫۵ Mww
عمق ۱۷٫۹ کیلومتر (۱۱ مایل)
۱۰٫۰ کیلومتر (۶ مایل)
مرکز زلزله ۳۷٫۱۷۴°شمالی ۳۷٫۰۳۲°شرقی
نوع گسل
نواحی تحت تأثیر ترکیه، سوریه
بیشینه شدت IX (شدید و وحشت‌آور)
پس‌لرزه‌ها بیش از ۱۰۰۰
۱۳ بار با قدرت Mw۵٫۰ یا بزرگتر
قوی‌ترین: Mw ۶٫۷ در ۰۱:۲۸ (UTC)، ۶ فوریه ۲۰۲۳
تلفات
  مجموعاً (تا ۳۰ بهمن): دست‌کم ۴۷٬۰۳۰ کشته و ۱۲۲٬۵۰۰ زخمی
  • در ترکیه دست‌کم ۴۰٬۶۴۰ کشته و ۱۰۸٬۰۰۰ زخمی
  • در سوریه دست‌کم ۶٬۳۹۰ کشته ۱۴٬۵۰۰ زخمی
  •  

در ۶ فوریه ۲۰۲۳، در ساعت ۰۴:۱۷ به وقت محلی (04:17 TRT)، زمین لرزه‌ای قوی جنوب ترکیه را در غرب شهر غازی عینتاب لرزاند و خسارات گسترده‌ای را در سراسر ترکیه و سوریه ایجاد کرد. این زلزله با مقیاس شدت مرکالی اصلاح‌شده IX (خشن) و بزرگی ۷٫۸ ریشتر، قوی‌ترین زمین‌لرزه در منطقه بعد از زمین‌لرزه ۱۹۳۹ ارزنجان بوده‌است. در این زلزله دست‌کم ۱٬۳۶۳ نفر کشته و بیش از ۶٬۳۷۳ نفر دیگر زخمی شدند.

سازمان زمین‌شناسی ایالات متحده آمریکا این زمین لرزه را با بزرگی ۷/۸ (مگاوات) اندازه‌گیری کرد. مرکز این زمین لرزه در غرب غازی عینتاب در استان غازی عینتاب و در نزدیکی مرز با سوریه بود. این زمین لرزه پس لرزه ای به بزرگی Mww 6.7 داشت. سازمان زمین‌شناسی ایالات متحده ابعاد گسیختگی را ۱۹۰ کیلومتر طول و ۲۵ کیلومتر عرض تخمین زد.

مکان اولیه زمین لرزه آن را در مجاورت یک اتصال سه‌گانه بین صفحات آناتولی، عربستان و آفریقا قرار می‌دهد. مکانیسم و مکان زلزله با زلزله ای که در ناحیه گسل شرق آناتولی یا منطقه گسل تبدیل دریای مرده رخ داده‌است، مطابقت دارد. گسل آناتولی شرقی با بیرون راندن ترکیه به سمت غرب به دریای اژه سازگار است، در حالی که تبدیل دریای مرده حرکت به سمت شمال شبه جزیره عربستان نسبت به صفحات آفریقا و اوراسیا را در خود جای می‌دهد.

منطقه ای که زمین لرزه غازی عینتاب در آن رخ داده‌است از نظر لرزه‌شناسی نسبتاً منطقه آرامی است. از سال ۱۹۷۰ تاکنون، تنها سه زمین لرزه با بزرگی ۶ ریشتر به شعاع ۲۵۰ کیلومتری زمین لرزه غازی عینتاب رخ داده‌است. بزرگ‌ترین این زمین لرزه‌ها، زمین‌لرزه الازیغ (۶٫۷ ریشتر)، در شمال شرقی زمین لرزه غازی عینتاب در ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ روی داده‌است. همه این زلزله‌ها در طول یا در مجاورت گسل آناتولی شرقی قرار داشته‌اند. علیرغم سکون نسبی لرزه‌ای ناحیه مرکزی در غازی عینتاب، جنوب ترکیه و شمال سوریه در گذشته زلزله‌های قابل توجه و مخربی را تجربه کرده‌اند. حلب در سوریه چندین بار در طول تاریخ توسط زمین لرزه‌های بزرگ ویران شده‌است، اگرچه مکان و بزرگی دقیق این زمین لرزه‌ها فقط قابل تخمین است. زمین لرزه‌های حلب توسط زلزله‌ای به بزرگی ۷٫۱ ریشتر در سال ۱۱۳۸ و زلزله‌ای به بزرگی ۷ ریشتر در سال ۱۸۲۲ رخ داده‌اند. برآورد تلفات زلزله ۱۸۲۲ بین ۲۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ بود.

رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه در توییتر نوشت: «تیم‌های جستجو و نجات فوراً به منطقه آسیب‌دیده اعزام شدند». وزیر کشور سلیمان سویلو از ساکنان خواست از ورود به ساختمان‌های آسیب دیده خودداری کنند. دولت ملی برای درخواست کمک‌های بین‌المللی «سطح چهار هشدار» را اعلام کرد.

کلاه‌سفیدها (سازمان دفاع مدنی سوری) وضعیت را «فاجعه بار» توصیف کردند و از ساکنان خواستند ساختمان‌ها را ترک کنند و در فضای باز باقی بمانند. رسانه‌های سوریه از فروریختن تعداد زیادی ساختمان در شمال استان حلب و همچنین چندین ساختمان در شهر حماة خبر دادند. در دمشق، بسیاری از مردم از خانه‌های خود به خیابان‌ها آمده‌اند. مرکز ملی زلزله سوریه گفت این زلزله «بزرگ‌ترین زمین لرزه ثبت شده» در تاریخ عملیاتی آن است.

تاکنون حداقل ۱۳۸۴ نفر در ترکیه و سوریه کشته شدند. در ترکیه، حداقل 912 نفر در ۷ استان جان باختند و ۴۴۰ نفر دیگر مجروح شدند. از جمله ۱۷ نفر در منطقه شانلی‌اورفه، ۷ نفر در استان عثمانیه، ۲۳ نفر در استان ملطیه، و ۶ نفر در استان دیاربکر. برخی از افرادی که در زیر آوار گیر افتاده بودند، درخواست کمک خود را به صورت زنده در رسانه‌های اجتماعی پخش کردند.

وزارت بهداشت سوریه ۲۳۷ مرگ ناشی از زلزله را در مناطق تحت کنترل دولت ثبت کرد. ۵۱۶ نفر نیز مجروح شدند. در روستای اتمد، روستایی در سوریه، ۱۱ نفر جان باختند و بسیاری از اهالی زیر آوار مدفون شدند. امجد راس، رئیس انجمن پزشکی سوری آمریکایی، گفت که اتاق‌های اورژانس مملو از مجروحان است.

بسیاری از ساختمان‌ها در آدیامان و دیاربکر ویران شدند. در دیاربکر، یک مرکز خرید فرو ریخت. والی عثمانیه گفت که ۳۴ ساختمان در این استان فرو ریخته‌است. حدود ۱۳۰ ساختمان نیز در استان ملطیه فرو ریختند. یک مسجد تاریخی معروف متعلق به قرن سیزدهم میلادی نیز در این استان تا حدی فروریخته است. قلعه غازی عینتاب، ساخته شده توسط هیتی‌ها نیز ویران شد. در اثر این زلزله آتش‌سوزی‌هایی نیز در سراسر منطقه رخ داده‌است.

رئیس سازمان امور مالیاتی در واکنش به سوال خبرنگار ایلنا، او را تهدید کرد که اگر مستندات سوالش را ارائه نکند، دادستان علیه وی اعلام جرم می‌کند، گویا مصونیت از پاسخگویی به مذاق وزارت اقتصاد و معاونت‌های این وزارتخانه خوش آمده و نه تنها درباره مولدسازی بلکه درباره بدیهی و ابتدایی ترین سوالات هم حق عدم پاسخ‌گویی و تهدید به مجازات طرف پرسشگر و رسانه را برای خود محفوظ می‌دانند. امروز مصداق عینی این رفتار حق به جانب، در نشست خبری «داوود منظور» رییس سازمان امور مالیاتی و معاون وزیر اقتصاد دیده شد. داوود منظور دیروز در نشست خبری مدعی شد عقاب‌های فرارهای مالیاتی را شکار کرده و دیگر گنجشک‌ها که جای خود را دارند، سوال خبرنگار ایلنا از وی این بوده که چطور از قرارگاه خاتم الانبیاء که از سال 96 تا به امروز مالیات نپرداخته هنوز مالیات دریافت نکرده است؟ که وی این سوال را با تهدید خبرنگار ایلنا پاسخ داد و گفت: مستندات این سوال باید ارائه شود و پس از پایان نشست خبرنگار باید بابت این سوال به نماینده دادستانی مستقر در سازمان پاسخ دهد و در صورت عدم ارائه مستندات دادستان درباره شما اعلام جرم می‌کند.

منبع: سایت توسعه ایرانی

 

توضیح و پی نوشت:

وقتی گفته می شود یک مسئول باید از نظر تمامی جوانب لیاقت و شایستگی داشته باشد منظور چیست؟ آیا منظور فقط داشتن یک مدرک دانشگاهی از دانشگاه یالقوزآباد سفلی به اضافه اندکی پارتی و مقداری لابی می باشد؟یک مسئول برای مردم مثل یک والد برای بچه می ماند. بچه از والد یاد می گیرد. بچه از والد الگو برمی دارد. چرا باید یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی که خونهای زیادی از خون شهداء تا خون آدمهای معروف و دانشمندان هسته ای پای آن ریخته شده است اینچنین بی صبر و بی ادب و عصبانی باشد؟ اگر این سئوال خبرنگار واقعیت ندارد این مسئول چرا باید عصبانی شود؟ عصبانی شدن بماند، که تهدید هم می کند.

جناب آقای رئیسی شما برای مدیریت بحران در زلزله و ایمن سازی منازل و اماکن عمومی در این مدت چه کار کرده اید؟ جناب آقای مخبر شما در این مدت چه کار کرده اید? آیا برای افزایش تحمل پذیری سازه ها در زلزله فعالیتی انجام داده اید؟ برای شما مقاومت سازه ها در مقابل زلزله چقدر مهم است؟؟ این سئوالات در حالی است که بسیاری از خانه ها در روستاها و حاشیه شهرها از هیچ حداقل های استاندارد و مقاومت در برابر زلزله برخوردار نیستند. این معضلات در بسیاری از حیطه ها نیز وجود دارد. در کشاورزی، در منابع طبیعی، در حفاظت محیط زیست و سایر حوزه ها. براستی چرا هیچ عزمی برای بهبود در موارد ذکر شده وجود ندارد؟!

حَشّاشین یک فرقهٔ نزاریه از شیعیان اسماعیلیه بودند و بنیان‌گذار آن شخصی بنام حسن صباح به کمک گروه سلیمیان بود که در تاریخ و کتب از آنها یاد نشده است . آنها بین سال‌های ۱۰۹۰ تا ۱۲۷۵ پس از میلاد مسیح در کوهستان‌های ایران و سوریه زندگی می‌کردند. در طول آن زمان، آن‌ها ابتدا با قتل پنهانی رهبران مسلمان و بعداً مسیحیانی که دشمنان دولت آن‌ها محسوب می‌شدند، در سرتاسر خاورمیانه سیاست سختگیرانه‌ای برای جعل و تزویر اعمال داشتند. واژه امروزی Assassination در انگلیسی به مفهوم ترور از روش آنها برای حذف مخالفینشان سرچشمه گرفته‌است. نزاریان در اواخر قرن یازدهم پس از بحران جانشینی در خلافت فاطمیان بین نزار بن المستنصر و برادر ناتنی وی، خلیفه احمد مستعلی شکل گرفت. از مورخان معاصر می‌توان در میان اعراب به ابن قلانسی و عزالدین بن اثیر و در میان ایرانیان به عطاملک جوینی اشاره کرد. دو نفر اول از حشّاشین به عنوان باطنیان یاد می‌کردند، عنوانی که به‌طور گسترده توسط خود اسماعیلیان پذیرفته شده‌است

نام

حشاشین در زبان فارسی قدیم به معنی داروفروشان بوده‌است و چون در منطقه الموت گیاهان دارویی به وفور یافت می‌شد آنان صادر کننده دارو بوده‌اند و به آنها حشاشین گفته می‌شد. حشاشین (به انگلیسی: Assassin) نامی است که صلیبیون و اروپائیان قرون وسطایی به باطنی‌ها در دوران الموت، که گستره حکمرانی‌شان، ایران و سوریه را به مرکزیت قلعه الموت شامل می‌شد، استفاده می‌شود. نام حشاشین توسط صلیبیون از سوریه به اروپا منتقل شده و در شکل‌های گوناگون ادبیات غربی جنگ‌های صلیبی، در متون عبری و یونانی به کار رفته‌است. حشاشین در واقع (افراد معتقد و پایبند به دین) نام داشتند که غربی‌ها آن را سهواً به مشتقی از واژه حشیش نسبت دادند.

باطنی‌ها یک گروه شیعی مهم بودند، در اروپا سده میانه به اسم «اساسین» معروف شدند. ممکن است این نظریه به وجود بیاید که واژه حشاشین از واژه اساسین گرفته شده باشد در صورتیکه در زمان حسن صباح مسلمانان هنوز با فرنگی‌ها آن گونه مناسباتی نداشتند که از آنان اصطلاحاتی اقتباس نمایند بنابراین حشاشین از واژه اساسین گرفته نشده بلکه واژه اخیر از طرف فرنگی‌ها اقتباس گردیده‌است و حشاشین بر خلاف باور عامه و برخی از صاحبنظران به معنی کسانیکه حشیش می‌کشیدند و بعد از آن دست به اعمالی چون قتل می‌زدند نیست، این نامگذاری از اصطلاح حشاش که خود مشتق از واژه حشیش به معنای داروساز (گیاه شناسان) ریشه گرفته‌است که در قرون چهارم و پنجم خورشیدی در کشورهای اسلامی و به‌خصوص در ایران دارو فروشان را بنام حشاشین می‌خواندند و در بعضی از شهرهای بزرگ ایران بازاری به نام بازار حشاشین (دارو فروشان) وجود داشت. جنگجویان صلیبی و وقایع نگاران غربی آنها، که در دهه‌های آغازین قرن ۱۲ م در خاور نزدیک با اعضای این فرقه مذهبی برخورد کرده بودند، این اصطلاح را رواج دادند. اروپایی‌های سده میانه که از دین اسلام و اعتقادات و اعمال دینی مسلمانان اطلاعی نداشتند، یک سلسله داستان‌های به هم پیوسته را نیز دربارهٔ کارهای مرموز و سری حشاشین و رهبر آنها، حسن صباح (که پیرمرد کوهستان می‌نامیدند) شایعه ساختند. با گذشت زمان، افسانه حشاشین در روایت مارکوپولو به اوج خود رسید؛ و واژه حشاشین که ریشه آن فراموش شده بود، به عنوان واژه‌ای معمولی به معنی «آدم‌کش» وارد زبان انگلیسی شد. در واقع حشاشی (Assassin) در زبان انگلیسی به کسی گفته می‌شود که با اهداف و عقاید خاصی که از نظر خود مثبت است به قتل فردی، یا افرادی مخصوص در جامعه می‌پردازد. نحوه انجام عملیات فدائیان بدین گونه بود که نقشه ترور یا عملیات مربوط در خفا اما اجرای آن در ملأ عام و گاهی به‌صورت مخفیانه، و جان فشانی به قصد احتیاط در اطلاعات چاشنی کارشان بود.

پراکندگی قدرت، اصل مهم ترور اشخاص بود قبل از ترور، شخص خنجری را به همراه یادداشتی بالای سر طرف قرار می‌داد و او متوجه می‌شد که مورد دشمنی اسماعیلیان قرار گرفته‌است. ترور در جایی که قدرت در دست یک فرمانده قرار داشت، شکل می‌گرفت. ضعف فرد می‌توانست هر اقدام اجتماعی را به هم بریزد و آن را خنثی کند. صباح در این کار به روشی روی آورد که غلات، خوارج، شیعه، صلیبیان و خود سلجوقیان نیز آن را به کار می‌بردند. اما این سیاست را به شکلی اغراق‌آمیز به اسماعیلیه ایران و شام نسبت دادند و به همین خاطر هر قتلی که در سرزمین‌های مرکزی اسلام رخ می‌داد به فدائیان اسماعیلی نسبت داده‌می‌شد. عدادی از سنیان به دلیل ترسی که داشتند در زیر لباس‌های خود جوشن می‌پوشیدند. این قتل‌ها باعث شد سنی‌مذهبان تعدادی از افراد مشکوک شهر را جمع کنند و از بین آن‌ها تعدادی را به قتل برسانند و چنین افرادی که خود این قتل‌عام‌ها را ترتیب می‌دادند، مورد هدف اسماعیلیان قرار می‌گرفتند و کشته می‌شدند.

سه یار دبستانی

در داستان سه یار دبستانی، که ادوارد فیتزجرالد بر دیباچه ترجمه انگلیسی رباعیات خیام آورده‌است، خیام، خواجه نظام الملک و حسن صباح، ارتباط داده شده‌اند. ادعا بر این است که این سه شخصیت، یاران دبستانی بودند که هم قسم شدند که هرکدام زودتر به مقام و منصبی رسیدند، دیگران را یاری دهند. از این سه، نظام الملک نخست منصب یافت و به وزارت سلجوقی رسید. وی عهد خویش را نگه داشت و برای خیام مشاهره‌ای منظم برقرار کرد و به حسن صباح مقام عالی در دستگاه حکومت واگذاشت. اما دیری نپایید که میان صباح و نظام الملک اختلاف افتاد و خواجه سرانجام توانست با خدعه و فریب، حسن را در چشم سلطان سلجوقی خار کند. حسن سوگند یاد کرد که انتقام بگیرد؛ لذا راهی مصر شد و در آنجا بر اسرار مذهب اسماعیلی آگاه شد، و بعداً شاه مصر بخاطر ترسی که از حسن داشت به او اموالی داد تا آنجا را ترک کند و سران آن زمانِ فرقه اسماعیلی به او یارانی کار کشته دادند. سپس وی به همراه یاران خویش به ایران بازگشت و فرقه‌ای تشکیل داد که با قتل‌ها و آدم‌کشی‌های خود دولت سلجوقی را به هراس انداخت. دفتری می‌گوید این یکی از افسانه‌هایی است که در ارتباط با اسماعیلیان نزاری در مشرق زمین شیوع یافت. با توجه به منابع تاریخی این داستان بی اساس است، زیرا که تاریخ تولد و مرگ خیام، خواجه نظام الملک و حسن صباح به گونه‌ایست که آن‌ها نمی‌توانستند در مدرسه با یکدیگر هم عهد اخوت ببندند.

در فرهنگ عامه و افسانه‌ها

داستان مارکوپولو

به گفته مارکوپولو به دستور رهبر حشاشین به گروهی از جوانان مواده مخدر می‌خوراندند و در حالت بیهوشی با چشمانی بسته آنان را به باغی بسیار زیبا منتقل می‌کردند که در آن جوی‌های شیر و عسل جاری بود و دختران زیباروی در آن به دلبری مشغول بودند. پس از گذشت چندین روز از سکونت جوانان در این بهشت ساختگی دوباره به آنان داروی مخدر خورانده و به نزد رهبر گروه می‌بردند. در این هنگام رهبر از آنان می‌پرسید که: "کجا بودید؟" جوانان همگی پاسخ می‌دادند: "در بهشت!" سپس رهبر حشاشین به آنان می‌گفت که به خواست من بود که شما وارد بهشت شدید و اگر می‌خواهید دوباره به آنجا بروید باید آنچه را که من امر می‌کنم به جای آورید. در این هنگام جوانان برای ورود دوباره به بهشت حاضر به هر گونه جان‌فشانی برای رهبر خود بودند.[۱۴] اما این داستان‌ها خالی از دروغ و ابهام نیست. اساس یک ارتش بر مبنای نظم و انضباط است. شراب و زن‌های زیبا و حشیش چنان انضباط ارتش را از بین می‌برد که هیچ سربازی از افسر اطاعت نمی‌کند و هیچ افسری در پی اداره کردن سربازهای خود نیست. چنین ارتشی یک سال هم دوام نمی‌آورد اما ارتش باطنی حسن صباح دویست و پنجاه سال با اعراب مبارزه کرد. تمامی داستان‌های مربوط به بهشت مصنوعی دروغی بیش نیست که توسط مخالفان حسن صباح از جمله خلفای عباسی منتشر شده‌اند. بی‌محابا بودن آن‌ها باعث شد در رابطه با عمل آن‌ها در تاریخ افسانه‌سازی شود. به خاطر وحشت عمومی عده‌ای از اسماعیلیان را با اسامی مثل باطنیه «مردان باطن، معنی باطنی متون» ملاحده «کفار» و در سوریه حشاشیه «استفاده‌کننده از حشیش» خطاب می‌کردند. صلیبی‌ها از این نام، واژه (به انگلیسی: Assassin) را ساختند که به معنی آدم‌کش است؛ این اسم برای اسماعیلیان نزاری به کار می‌رفت و پس از آن برای کسانی که مرتکب قتل‌های عمومی می‌شدند؛ همچنین باعث سوتفاهمات بسیاری شد، مثلاً می‌گفتند فداییان حشیش را مصرف می‌کنند تا بهشت را در جلو چشم خود مشاهده کنند و برای رسیدن به آن دست به قتل بزنند، یا با استفاده از آن عقل خود را از دست می‌دادند، در حالی‌که این عمل نیازمند صبر و شکیبایی بود. هیچ‌کدام از این‌ها مدرک موثقی ندارد و چنین نشان می‌دهد که این قضایا بخاطر کینه‌ای که نسبت به اسماعیلیان داشتند شکل گرفته‌بود یا براساس حادثه‌ای محلی که حال فراموش گشته‌است. هانری کوربن معتقد است افسانه‌هایی که در مورد فدائیان شکل گرفته بخاطر خیال‌پردازی‌های صلیبیان و مارکوپولو است. در قرن ۱۹ میلادی، جوزف فون هامر اعمالی را به اسماعیلیان نسبت داد که اروپائیان به فراماسون‌ها نسبت می‌دادند؛ در نتیجه در سال ۱۸۱۸ میلادی، «کتاب تاریخ آدمکشان» نوشته‌شد و در سال ۱۸۳۸ میلادی، س. دساسی نیز «کتاب شرح دیانت دروزیان» را نوشت و سعی کرده واژه آدمکشان (Assassin) را مشتق شده از واژه حشاشین بداند. به‌نظر هانری این مسائل ناشی از تعصبی است که عده‌ای گرفتار آن هستند و قصد دارند اقلیت‌های دینی و فلسفی را به بدترین موارد اخلاقی متهم کنند و این چنین است که خاورشناسان باعث تبلیغات تند ضد اسماعیلی شده‌اند.

اعمال فدائیان

رسول جعفریان بیان می‌کند که فدائیان به دستور سلطان خرمدین سلیمی دو نفر از خلفای عباسی، به نام المسترشد بالله و فرزندش الراشد را ترور کردند و در زمان حسن صباح نیز ۴۸ نفر را با دشنه‌های خود در برابر دیگران به قتل رساندند تا جلوه بیشتری داشته باشد؛ فخر رازی نیز از جمله افرادی بود که پس از تهدید توسط فداییان دیگر عملی علیه آن‌ها انجام نداد. کار فدائیان اصول خاص خود را داشت آن‌ها پس از آموزش‌های مختلف و البته به قتل رساندن یک نفر آماده هر عملیاتی بودند؛ کار فدائیان نتیجه‌ای بیشتر از جنگ‌های طولانی مدت و لشکرکشی‌های سلجوقیان داشت. اسماعیلیان عقیده داشتند کشتن یک انسانِ معتبر بهتر است تا کشتن صدها نفر در میدان جنگ، این عمل اسماعیلیان نه تنها برای اهداف خودشان شکل می‌گرفت بلکه برای کمک به متحدین سیاسی خودشان نیز به کار می‌رفت. همهٔ اسماعیلیان یکدیگر را دوست و برادر خطاب می‌کردند و همه آماده بودند که به خاطر کار اجتماعی دست به مبارزه عمومی بزنند. گاهی نیز تعدادی از اسماعیلیان به عنوان خدمتکار به مردان بزرگ نزدیک می‌شدند و در شرایط مناسب آن‌ها را به قتل می‌رساندند.

لیست ترورها

مؤذن ساوجی

جناح الدوله سلجوقی حاکم حمص در ۱۱۰۳ میلادی

سعید ابن بدیع و پسرش

احمد بن ابراهیم نیشابوری

ابوالفضل ابن خشاب

افضل شاهنشاه وزیر فاطمی

منصور الآمر باحکام‌الله دهمین خلیفه فاطمی در ۱۱۳۰ م ترور شد

خواجه نظام الملک

مودود سردار مسلمان جنگهای صلیبی که در ۱۱۱۳م ترور شد.

ذهاک ابن جندل

ریمون دوم، کنت طرابلس در سال ۱۱۵۲ م

الراشد بالله خلیفه بغداد در ۱۱۳۸ میلادی ترور شد

داود سلجوقی فرزند سلطان محمود دوم در ۱۱۴۳م در تبریز ترور شد

خلیفه المسترشد بالله در ۱۱۳۵ میلادی ترور شد

لیست تهدید شدگان

سلطان سنجر

امام فخر رازی

اساسینز کرید (مجموعه بازی)

'حشاشیون، دین دار یا عقیدهٔ قاتل و به تعبیر محاورهای فرقه حشاشین (به انگلیسی: Assassin's Creed) عنوان یک مجموعه بازی ویدئویی به سبک اکشن-ماجراجویی و مخفی‌کاری است که توسط پاتریس دیسلیت، جید ریموند و کوری می خلق شده‌است و به وسیلهٔ شرکت یوبی‌سافت توسعه و عرضه می‌شود. اولین نسخه در این سری اساسینز کرید بود که در ۱۴ نوامبر ۲۰۰۷ برای کنسول‌های پلی‌استیشن ۳ و اکس‌باکس ۳۶۰ منتشر شد.

 

خداوندى که در وحدت قدیم است از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت، نه محدث زین همه تنها
 
چه گوئى از چه او عالم پدید آورد از لولو
که نه مادت بد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا
 
همى گوئى که بر معلول خود علت بود سابق
چنان چون بر عدد واحد، و یا بر کل خود اجزا
 
به معلولى چو یک حکم است و یک وصف آن دو عالم را
چرا چون علت سابق توانا باشد و دانا؟
 
هر آنچ امروز نتواند به فعل آوردن از قوت
نیاز و عجز اگر نبود ورا چه دى و چه فردا
 
همى گوئى زمانى بود از معلول تا علت
پس از ناچیز محض آورد موجودات را پیدا
 
زمانى کز فلک زاید فلک نابوده چون باشد
زمان و چیز ناموجود و ناموجود بى مبدا
 
اگر هیچیز را چیزى نهى قایم به ذات خود
پس آمد نفس وحدت را مضاد و مثل در آلا
 
و گر زین صورت هیچیز حرف و صوت مى خواهى
مسلم شد که بى معلول نبود علت اسما
 
تقدم هست یزدان را چو بر اعداد وحدان را
زمان حاصل مکان باطل حدث لازم قدم بر جا
 
مکن هرگز بدو فعلى اضافت گر خرد دارى
بجز ابداع یک مبدع کلمح العین او ادنا
 
مگو فعلش بدان گونه که ذاتش منفعل گردد
چنان کز کمترین قصدى به گاه فعل ذات ما
 
مجوى از وحدت محضش برون از ذات او چیزى
که او عام است و ماهیات خاص اندر همه احیا
 
گر از هر بینشش بیرون کنى وصفى برو مفزا
دو باشد بى خلاف آنگه نه فرد و واحد و یکتا
 
اگر چه بى عدد اشیا همى بینى در این عالم
ز خاک و باد و آب و آتش و کانى و از دریا
 
چو هاروت ار توانستى که اینجا آئى از گردون
از اینجا هم توانى شد برون چون زهره زهرا
 
ز گوهر دان نه از هستى فزونى اندر این معنى
که جز یک چیز را یک چیز نبود علت انشا
 
خرد دان اولین موجود، زان پس نفس و جسم آنگه
نبات و گونه حیوان و آنگه جانور گویا
 
همى هریک به خود ممکن بدو موجود ناممکن
همى هریک به خود پیدا بدو معدوم ناپیدا
 
چه گوئى چیست این پرده بر این سان بر هوا برده
چو در صحراى آذرگون یکى خرگاه از مینا؟
 
به خود جنبد همی، ور نى کسى مى داردش جنبان
و یا بهر چه گردان شد بدین سان گرد این بالا؟
 
چو در تحدید جنبش را همى نقل مکان گوئى
و یا گردیدن از حالى به حالى دون یا والا
 
بیان کن حال و جایش را اگر دانی، مرا، ورنى
مپوى اندر ره حکمت به تقلید از سر عمیا
 
چو نه گنبد همى گوئى به برهان و قیاس، آخر
چه گوئى چیست از بیرون این نه گنبد خضرا؟
 
اگر بیرون خلا گوئى خطا باشد، که نتواند
بدو در صورت جسمى بدین سان گشته اندروا
 
وگر گوئى ملا باشد روا نبود که جسمى را
نهایت نبود و غایت به سان جوهر اعلا
 
چه مى دارد بدین گونه معلق گوى خاکى را
میان آتش و آب و هواى تندر و نکبا؟
 
گر اجزاى جهان جمله نهى مایل بر آن جزوى
که موقوف است چون نقطه میان شکل نه سیما
 
چرا پس چون هوا او را به قهر از سوى آب آرد
به ساعت باز بگریزد به سوى مولد و منشا؟
 
اگر ضدند اخشیجان را هر چار پیوسته
بوند از غایت وحدت برادروار در یک جا
 
و گر گوئى که در معنى نیند اضداد یک دیگر
تفاوت از چه شان آمد میان صورت و اسما؟
 
ز اول هستى خود را نکو بشناس و آنگاهى
عنان برتاب از این گردون وزین بازیچه غبرا
 
تو اسرار الهى را کجا دانی؟ که تا در تو
بود ابلیس با آدم کشیده تیغ در هیجا
 
تو از معنى همان بینى که در بستان جان پرور
ز شکل و رنگ گل بیند دو چشم مرد نابینا

انقلاب یا برهم‌زَنِش (به انگلیسی: Revolution) به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن و تحول و همچنین دگرگونی است. این واژه در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار می‌رفت. و ابتدا در جامعه‌شناسی به معنای بازگشت به گذشته‌است، گذشته‌ای روشن یا بازگشت آزادیِ ازدَست‌رفته. پس از آن و به‌خصوص از زمان کانت که در انقلاب فرانسه عناصری مانند تعیین سرنوشت و تغییر شرایط زندگی توده‌ها به دست خودشان و غیره، وجود دارد که هرگز تا پیش از آن وجود نداشته، جامعه‌شناسان و فلاسفه انقلاب را این‌گونه بیان می‌نمایند که ذات و ماهیت چیزی لزوماً عوض شود. در نگاه جامعه‌شناسان، هر جنبش اجتماعی توده‌ای که به فرایندهای عمدهٔ اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد، انقلاب است. انقلاب‌های بزرگ به آن دسته از انقلاب‌ها گفته می‌شود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بوده‌اند. از انقلاب‌های مهم می‌توان به انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه و انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد.

در زیر اسامی غمگین ترین کشورهای جهان را می‌بینید:

رتبه اول: افغانستان

رتبه دوم: سودان جنوبی

رتبه سوم: زیمبابوه

رتبه چهارم: رواندا

رتبه پنجم: جمهوری آفریقای جنوبی

رتبه ششم: تانزانیا

رتبه هفتم: بوتسوانا

رتبه هشتم: یمن

رتبه نهم: مالاوی

رتبه دهم: هند

طبق گزارش شادترین کشورهای دنیا در سال ۲۰۲۰ کشور افغانستان با کسب امتیاز ۲٫۵۶۷ از ۱۰ و رتبه‌ی ۱۵۳ لیست، لقب غمگین ترین کشور دنیا را به خود اختصاص داده است. قبل از آن کشور سودان جنوبی با امتیاز ۲٫۸۱۷ در رتبه‌ی ۱۵۲ و کشور زیمبابوه با امتیاز ۳٫۲۹۹ در رتبه‌ی ۱۵۱ قرار گرفته‌اند. کشور زیمبابوه در گزارش شادترین کشورها امسال با امتیاز ۳٫۱۶۰ رتبه‌ی آخر در بین ۹۵ کشور را بدست آورده است.

در رده‌های بعدی کشور رواندا با امتیاز ۳٫۳۱۲، جمهوری آفریقای مرکزی با امتیاز ۳٫۴۷۶، تانزانیا با امتیاز ۳٫۴۷۶، بوتسوانا با امتیاز ۳٫۴۷۹، یمن با امتیاز ۳٫۵۲۷ ، مالاوی با امتیاز ۳٫۵۳۸ و هند با امتیاز ۳٫۵۷۳ قرار دارند. این در حالی است که خوشبخت‌ترین کشور جهان فنلاند با امتیاز ۷٫۸۰۹ در صدر این جدول خودنمایی می‌کند. به اختلاف امتیاز افغانستان به عنوان غمگین ترین کشور دنیا و فنلاند به عنوان شادترین کشور دنیا دقت کنید.

غمگین ترین کشور دنیا کجاست ؟

افغان‌ها به عنوان غمگین‌ترین مردم دنیا شناخته می‌شوند. در سال گذشته کشور افغانستان با کسب کمترین امتیاز در رتبه‌ی آخر لیست شادترین کشورهای جهان قرار داشت. این کشور با سرانه تولید ناخالص داخلی پایین خود، نرخ امید به زندگی بسیار کمی دارد. علاوه بر این رشد جمعیت در این کشور از توسعه اقتصادی پیشی گرفته است. بیشتر افغان‌ها در مناطق روستایی در گروه‌های قبیله‌ای زندگی می‌کنند و فقط ۱۰% جمعیت این کشور در پایتخت آن، شهر کابل حضور دارند. دومین شهر بزرگ کشور افغانستان شهر قندهار است که کمتر از ۴۰۰۰۰۰ نفر جمعیت دارد.

سودان جنوبی نیز با سرانه تولید ناخالصی داخلی و امید به زندگی پایین اما درصد سخاوت بالاتر قبل از افغانستان قرار گرفته بود. فاکتوری که در مورد کشور سودان نرخ بسیار پایینی داشت مربوط به آزادی شخصی است که باعث شده است این کشور در بین غمگین ترین کشورهای جهان حضور یابد.

ایران در این لیست چه جایگاهی دارد؟

در گزارش شاد‌ترین کشورهای دنیا در سال ۲۰۲۰ کشور ایران با کسب ۴٫۶۷۲ امتیاز  در رتبه‌ی ۱۱۸ قرار داشت. اختلاف رتبه‌ی ایران با خوشبخت‌ترین کشور جهان؛ فنلاند ۱۱۷ پله و با غمگین‌ترین کشور جهان افغانستان ۳۵ پله است. جالب است بدانید که بعد از ایران فقط کشورهایی همچون اردن، موزامبیک، کنیا، فلسطین، تونس، میانمار، ماداگاسکار و برخی کشورهای دیگر حضور دارند.

از سال 2021، روسیه دارای منابع طبیعی به ارزش کل تخمینی 75 تریلیون دلار بود که شامل زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی، طلا، الوار و فلزات خاکی کمیاب و غیره است. بر اساس تحقیقات Statista، ایالات متحده با ارزش کل منابع طبیعی 45 تریلیون دلار ، دومین کشور پیشرو در سراسر جهان بر اساس ارزش منابع طبیعی است.

بررسی‌های Statista روسیه، ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی را به عنوان سه کشور برتر جهان از نظر ذخایر منابع طبیعی رتبه بندی کرده است.

به گزارش miningglobal.com، ارزش منابع طبیعی اغلب با کمبود و ارزش آنها برای اقتصادهای مدرن تعیین می شود و در سال ۲۰۲۲، مفهوم “ارزش” به طور فزاینده ای گسترده شده است و نه تنها پویایی تجاری، بلکه ملاحظات محیط زیستی، اجتماعی و پایداری را نیز در بر می گیرد.

از سال ۲۰۲۱، روسیه دارای منابع طبیعی به ارزش کل تخمینی ۷۵ تریلیون دلار بود که شامل زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی، طلا، الوار و فلزات خاکی کمیاب و غیره است. بر اساس تحقیقات Statista، ایالات متحده با ارزش کل منابع طبیعی ۴۵ تریلیون دلار ، دومین کشور پیشرو در سراسر جهان بر اساس ارزش منابع طبیعی است.

در ادامه لیست ۱۰ کشور برتر جهان از لحاظ ذخایر منابع طبیعی آمده است.

  1. روسیه

روسیه با داشتن الماس، طلا، پلاتین، پالادیوم، زغال سنگ، گاز طبیعی و نفت و همچنین سنگ آهن، منگنز، کروم، نیکل، تیتانیوم، مس، قلع، سرب و تنگستن، در صدر فهرست منابع طبیعی قرار دارد. علاوه بر همه اینها، حدود ۲۰ درصد از چوب جهان را از طریق درختان مخروطی فراوان خود تشکیل می دهد.

ارزش: ۷۵ تریلیون دلار

  1. ایالات متحده آمریکا

ایالات متحده سومین تولید کننده بزرگ زغال سنگ است که ۲۷ درصد از کل منابع جهان را در اختیار دارد. سایر منابع طبیعی آمریکا شامل نفت خام، گاز طبیعی، اورانیوم، بوکسیت، روی، اورانیوم، مس، نقره، نیکل و پتاس و غیره است. گستره وسیعی از مناطق جغرافیایی فرصت‌های مهمی را برای استفاده از منابع تجدیدپذیر انرژی، از باد گرفته تا بیودیزل، ارائه می‌دهند.

ارزش: ۴۵ تریلیون دلار

  1. عربستان سعودی

هیچ جایزه ای برای حدس زدن نقطه اصلی درآمد عربستان سعودی وجود ندارد، اما فراتر از منابع نفتی فراوان آن – که ۲۶۸ میلیارد بشکه تخمین زده می شود – این کشور دارای گاز طبیعی، طلا، فسفات و آلومینیوم است.

ارزش: ۳۴٫۴ تریلیون دلار

  1. کانادا

شما نمی توانید کانادا را با ذخایر نفت، زغال سنگ، سنگ آهن، اورانیوم و پتاس برای مدت طولانی از سرفصل های انرژی و معدن دور نگه دارید.

ارزش: ۳۳٫۲ تریلیون دلار

  1. ایران

منابع معدنی عمده ایران عبارتند از: نفت، گاز، زغال سنگ، کروم، مس، سنگ آهن، سرب، منگنز، روی و گوگرد. بر اساس گزارش ها، ایران تلاش های اکتشافی را برای شناسایی ذخایر جدید در میدان بزرگ گازی پارس جنوبی آغاز کرده است.

ارزش: ۲۷٫۳ تریلیون دلار

  1. چین

چین دارای ذخایر قابل توجه نفت و گاز طبیعی و سومین تولید کننده سنگ آهن است. سایر مواد معدنی عمده آن عبارتند از زغال سنگ، بوکسیت، الماس، طلا، سرب، جیوه و سنگ فسفات و یکی از بزرگترین صادرکنندگان منیزیم است. آب را نیز نباید نادیده گرفت، زیرا برق آبی یکی از منابع اصلی انرژی چین است.

ارزش: ۲۳ تریلیون دلار

  1. برزیل

ذخایر معدنی برزیل گسترده است که شامل طلا، الماس، بوکسیت، آهن، قلع و پلاتین می شود و با بسیاری از مواد معدنی کمتر شناخته شده، این کشور برتری دارد. برزیل در نیوبیوم و تانتالیت جایگاه اول را دارد. رتبه دوم برای کائولن و گرافیت و رتبه سوم در ذخایر تالک، ورمیکولیت و آلومینیوم را دارد.

ارزش: ۲۱٫۸ تریلیون دلار

  1. استرالیا

جغرافیای وسیع استرالیا یک نمایه معدنی متنوع با طلا، زغال سنگ، گاز طبیعی، نفت و سنگ آهن را تضمین می کند که بخش عمده ای از فعالیت های صنعتی این کشور را هدایت می کند. اورانیوم، نیکل، بوکسیت، روی، زیرکون، ایلمنیت و روتیل نیز از منابع مهم آن هستند.

ارزش: ۱۹٫۹ تریلیون دلار

  1. عراق

عراق علاوه بر دارا بودن برخی از بزرگترین ذخایر نفتی جهان، با پنج میدان فوق العاده، دارای ذخایر فراوان گوگرد، فسفات و گاز طبیعی است و انرژی الکتریکی را از سوخت مایع، گاز طبیعی و منابع برق آبی تولید می کند.

ارزش: ۱۵٫۹ تریلیون دلار

  1. ونزوئلا

نفت و کالاهای مشتق شده از نفت حدود ۹۵ درصد از کل درآمدهای صادراتی ونزوئلا را تشکیل می‌دهند که نشان‌دهنده وابستگی آن به کالا و آسیب‌پذیری آن در این دوران کربن‌زدایی است. اما منابع طبیعی آن نیز شامل الماس، طلا، گاز طبیعی، بوکسیت و سنگ آهن است.

ارزش: ۱۴٫۳ تریلیون دلار

Drone در معنی لغوی به معنای بشقاب پرنده است . آنچه در ویکی پدیا در مورد Drone آمده است: به دنیای فرازمینی و بشقاب پرنده ها اشاره می کند . اما خب این کلمه معانی گسترده تری دارد . در ویکی پدیا فارسی از این کلمه به معنای پهپاد یاد می شود . پهپاد نیز به معنای پرنده هدایت پذیر از راه دور است . پهپاد و drone ها بسیار مورد علاقه و پسند مخاطبان است و فیلم هایی نیز در این زمینه ساخته شده است . شاید این بشقاب پرنده ها بیانگر وجود موجودات فرازمینی هستند و ارتباطی که بین دنیای ما و آن ها وجود دارد.

با محبوبیت drone ها بسیار واضح بود که محصولات تفریحی سرگرمی هوایی و پروازی به سرعت در میان مردم رسوخ کند و با استقبال بی نظیری مواجه شود . در دهه اخیر بازار مولتی روتور های بدون سرنشین بسیار داغ شده است . به گونه ای که در تمامی رنج های قیمتی و با ویژگی های متنوع پرنده های بسیاری به بازار جهانی عرضه شده است . مولتی روتور ها دارای دامنه ی بسیار گسترده ای از پرنده های مختلف هستند از جمله کواد کوپتر ها . چندی پیش حدود 4 الی 5 سال گذشته نام Drone بسیار بر سر زبان ها افتاد . Drone در زبان انگلیسی به معنای هواپیمای بدون سرنشین است و در زبان فارسی نیز تقریبا با این معنا و مفهوم معروف شد . در چند ساله ی اخیر پرنده های بدون سرنشین عمود پروازی به بازار آمده اند که برای مصارف و جنبه های مختلفی از آن ها استفاده می شود.

در سال های اولیه به چنین پرنده هایی که برای مصارفی همچون تفریح و سرگرمی وارد بازار شدند Drone گفته می شد . Drone ها بسیار سریع جای خود را میان افراد علاقه مند به پرواز پیدا کردند . البته لازم بذکر است کلمه Drone به سرعت جای خود را به کلمه کواد کوپتر داد . پیش پا افتاده ترین کاربرد آن ها تصویربرداری و فیلم برداری هوایی است . اما بی شک آینده ای درخشان در انتظار آن هاست و کاربرد های بسیار متفاوتی پیدا خواهند کرد.

اشکال مختلف drone ها

یک پهپاد می تواند در قالب های مختلفی ارائه شود . به طور مثال هگزاکوپتر نوعی پهپاد است چرا که به واسطه رادیو کنترل تا میزان برد رادیویی مجاز هدایت و کنترل می شود و بدون سرنشین است . هواپیما کنترلی نیز به همین صورت . در واقع مولتی روتور ها می توانند نوعی پهپاد باشند . البته در عرف امروز پهپاد برای هواپیما های مدل و کوادکوپتر ها به کار نمی رود چون جنبه های مهم تر و حساس تری از تفریح و سرگرمی و یا عکاسی و فیلم برداری هوایی دارند . مولتی روتور ها انواع مختلفی دارند و پرنده های عمود پرواز بدون سرنشینی هستند که برای تیکاف و لندینگ به محیط بزرگی نیاز ندارند و به سادگی در یک محیط کوچک نیز می توان آن ها را به پرواز در آورد و نشاند.

انواع Drone ( دِرون )

  • سینگل کوپتر یا تک موتوره
  • دوال کوپتر یا مولتی روتور 2 موتوره
  • تری کوپتر یا مولتی روتور 3 موتوره
  • کواد کوپتر یا مولتی روتور 4 موتوره (رایج ترین نوع Droneها)
  • پنتا کوپتر یا مولتی روتور 5 موتوره
  • هگزا کوپتر یا مولتی روتور 7 موتوره
  • اوکتا کوپتر یا مولتی روتور 8 موتوره

سینگل و دوال کوپتر ها مولتی روتور های رایجی نیستند و در طراحی و تولید آن ها از یک و دو موتور استفاده می شود . معمولا برای نمونه های آزمایشی و یا استفاده های خاص از آن ها بهره گرفته می شود وگرنه مدل های رایج و محبوبی نیستند و کاربران ترجیه می دهند از مدل هایی که بیش از دو موتور دارند استفاده کنند.

جناب آقای رئیسی شما برای مدیریت بحران در زلزله و ایمن سازی منازل و اماکن عمومی در این مدت چه کار کرده اید؟ جناب آقای مخبر شما در این مدت چه کار کرده اید? آیا برای افزایش تحمل پذیری سازه ها در زلزله فعالیتی انجام داده اید؟ برای شما مقاومت سازه ها در مقابل زلزله چقدر مهم است؟؟ این سئوالات در حالی است که بسیاری از خانه ها در روستاها و حاشیه شهرها از هیچ حداقل های استاندارد و مقاومت در برابر زلزله برخوردار نیستند. این معضلات در بسیاری از حیطه ها نیز وجود دارد. در کشاورزی، در منابع طبیعی، در حفاظت محیط زیست و سایر حوزه ها. براستی چرا هیچ عزمی برای بهبود در موارد ذکر شده وجود ندارد؟!

دیشب توی خبرها دیدم رئیس بانک مرکزی گفته قیمت 40 هزار و خرده ای را چون باور کردید برای همین اینجوری شده! و افزودند باور نکنید تا ارزان شود. قدرت خدا این حد از شعور و آنالیز همگی یکجا در یک نفر میتونه باشه؟! واقعاً احسنت. چقدر ایشون باهوش هستن و چقدر حرفهاشون دقیق و علمی و حساب شده. من هیچی نمیگم، فقط میگم جناب رئیسی خداقوت و دمت گرم که این افراد نخبه رو پیدا کردی. البته خب جای تعجب نداره چون ایشون خودشون هم نخبه هستن.

برهان شر یکی از مهمترین ترین و چالشی ترین مباحث فلسفله است. وجود شر در جهان و چگونگی آن قرن هاست که مورد بحث بوده است. ضد و نقیض های مختلف در شرح و بیان این برهان وجود دارد. وجود شر طبیعی از مهمترین چالش های این برهان می باشد. بیماری وجود دارد به نام زجر تنفسی نوزادان یا IRDS که به دلیل نقص ترکیبی به نام سورفاکتانت در نوزاد نارس رخ می دهد. برای این نوزاد هر دم و بازدم به سختی جا به جا کردن یک بار خیلی سنگین بر روی سینه ی خودش است. این نوع از درد و رنج بارزترین نوع از مثالهای برهان شر است که در این مثال هم عقوبت دنیوی گناه بر بیمار و زجر کشنده مطرح نبوده و هم موضوع آزمایش الهی بر وی مطرح نیست. از این دست مثالها زیاد است. در بین انسان ها و حیوانات بسیار می بینیم که از این نوع رنجها و دردهای شدید و مظلومانه کشیده اند و می کشند. یک نوع شر دیگر به نام شر اخلاقی است که انسان ها بر سر هم می آورند که همه ما به وضوح در دنیا و اطرافمان شاهد آن هستیم. در قرن های گذشته هم بسیار بوده اند که در اتفاقات مهم مثل جنگ و موارد مشابه بصورت کاملاً مظلومانه دچار نقص عضو و مرگ و یا درد و رنج شده اند. بسیاری از فیلسوف ها و متفکرین این نوع شر را نیز نوعی شر طبیعی می دانند. برهان شر صرفاً به وجود شر در جهان اشاره نداره بلکه به طاقت فرسا بودن و شاید بی هدف بودن این نوع از شرها نیز اشاره دارد. بهرحال نقطه نظرات مخالف و موافق این نوع برهان بسیار هستند. همانطور که اشاره شد برهان شر یکی از مفصل ترین و پیچیده ترین بحث های فلسفی هست. در برهان شر و چیستی و چرایی آن خداباوران متدین بر این باور هستند که شر های موجود هر کدام حکمت و دلیلی دارد. مثلاً مثل واکسنی که پدر و مادر برای بچه خود تزریق می کنند. خب بهرحال نظرات این گروه هم مهم و قابل تفکر است.

حال، نظر شما چیست؟ دلایل و نظرات کدام طیف از مفسرین و منتقدان می تواند درست باشد؟

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم

دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی‌بینم

دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی‌آید

دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی‌بینم

مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی‌بینم

قناعت می‌کنم با درد چون درمان نمی‌یابم

تحمل می‌کنم با زخم چون مرهم نمی‌بینم

خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه

که من تا آشنا گشتم دل خرم نمی‌بینم

نم چشم آبروی من ببرد از بس که می‌گریم

چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمی‌بینم

کنون دم درکش ای سعدی که کار از دست بیرون شد

به امید دمی با دوست وان دم هم نمی‌بینم

مسئولین عزیز کشورمون سالهاست که با حرف های مختلف و وعده های خوشگل دارن مردم رو اوکی میکنن! میدونین که اوکی یعنی چی... خب تا کی؟ چرا اوکی کردن رو تا مرز توهین به شعور مردم بردید جلو؟ چرا کاری می کنید که هم شما و هم احیاناً برخی از مردم شرمنده شهداء بشن؟! شهدایی که جونشون رو مظلومانه دادن تا همه ما امنیت و آرامش داشته باشیم. جناب آقای ایکس یا آقای ایگرگ چرا سرتو کردی زیر برف و هیچ کاری نمیکنی؟ چرا وقتی مردم اینهمه صبوری نشون میدن شما میزاری به حساب نفهمیشون؟! اگر امثال ایکس ها و ایگرگ ها درست کار می کردند هیچ وقت تنش های اخیر رخ نمی داد چرا که قطعاً هر مشکلی در مشکلی دیگر تنیده شده است. جناب آقای رئیس جمهور شمایی که الان نمیتونی کاری کنی که اوضاع اقتصادی مردم خوب بشه چرا اولاً عذرخواهی نمیکنی و چرا بعد از اون نمیای کابینه خودتو عوض کنی؟ اگر هم احساس میکنی که واقعاً نمیتونی که من به شخصه میگم نمیتونی، خب استعفا بده برادر من. چرا کاری میکنی که مردم بی کفایتی شماها رو به نام کل نظام و دین بزنن؟ چرا عده ای از عزیزان مسئول توجهی نمیکنن که تورم کمر مردم رو شکسته و دیگه داره نفسشون رو میگیره. حداقل به خاطر آبرو و خون شهداء مظلوم کشورمون نکنید این کار رو. تا کی میخواین تقصیرها رو بندازین گردن آمریکا و فلان و بهمان و حسن و حسین؟! بابا همه چی دست خودتونه، دست خودمونه. لطفا به خاطر خدا نکنید این کارها رو. به نظرم اصلا شما اگر هیچ کاری نکنید قطعا اوضاع بهتر خواهد شد. آری، شما هیچ اقدامی نکنید به نظرم از اقدام کردنتون بهتره...