در ازدحام موسیقی صدایت
در تجمع تشعشع نگاهت
اندکی صبر کن
و بزن ساز جدایی را
شاید گم شوم در خود
بی گمان خواهم مُرد
چه مرگ زیبایی!
بخوان روضه ی دل
تا بریزم اشک از برای خود
بخوان حدیث عشق
تا بنالم بر خویشتن
بگو از جدایی، از هجران
تا سرکشم داد از دَرون
بگو تا کی سرآید این فراق
تا جان دهم بر سَرِ عشق