در بسیاری از مواقع، مقایسههای آماری ایران بهواسطه میزان جمعیت و وسعت، با کشور آلمان صورت میگیرد. در مورد سینما، شاخصها، مانند بسیاری از موارد دیگر، فاحش است. سرانه سینمارو در آلمان ۵/۱ نفر در سال است که پنج برابر کشور ماست. تعداد سالنهای سینمایی آلمان نیز چیزی درحدود ۷ برابر سینمای ایران است. بحث دیگر مربوط به نمایش فیلمهای خارجی در ایران است که آمارها بیانگر آن هستند که سینماهای ایران ۹۸ درصد از تولیدات داخلی خود را پوشش میدهد که این مهم در هیچ کجای جهان به این میزان نیست. بهطوری که حدود ۷۰ درصد بلیتهای سینمایی در اروپا به فیلمهای آمریکایی اختصاص دارد. حتی هندوستان که سینمای جهان را در قبضه خود درآورده، ۱۵ درصد بلیتهایش را برای فیلمهای خارجی میفروشد. حتی مقایسه سینمای ایران با همسایه غربی خود یعنی ترکیه نیز ما را با آمارهای عجیبی مواجه میسازد. هماکنون در ترکیه چیزی حدود ۲۸۰۰ سالن سینما وجود دارد که چیزی حدود ۵ برابر ایران است.
حال آنکه ترکیه اگرچه از نظر جمعیت، با ما برابری میکند، اما وسعت این کشور، نصف وسعت کشور ماست و پراکندگی سینمایی چندانی در این کشور مشاهده نمیشود. در ترکیه سالانه نزدیک به ۷۶ میلیون نفر به سینما میروند که نشان میدهد تمام جمعیت این کشور، سالانه برای یکبار هم که شده، به تماشای فیلم در سالنهای تاریک مینشینند که این آمار، سه برابر میزان مخاطبان ماست.
در ترکیه، سالانه حدود ۴۰۰ فیلم به نمایش درمیآید که نیمی از آنها، متعلق به تولیدات داخلی آنهاست. این خود بیانگر آن است که تولیدات سالانه ترکیه، نهتنها با ما برابری نمیکند، که از ما بیشتر هم هست. مهمتر، اما نظم بیسابقه و مدرنی است که مسئولان سینمایی این کشور برای اکران فیلمهای ترک، آمریکایی و هندی درنظر گرفتهاند. ترکیه اگرچه ۵ برابر ظرفیت ما سالن سینما دارد، اما فیلمهای اکران سالانه این کشور، ۴ برابر ماست و همین نشان میدهد که ترکیه تا چه اندازهای توانسته سیاست مدونی برای اکران منظم، به دور از مافیا و فیلمسوزی را برای خود برگزیند. با اتکا به همین اکران منظم است که گیشه این کشور توانسته طبق آخرین آمارها، بیش از ۷۳۰ میلیون دلار فروش داشته باشد. اما در ایران که تعداد فیلمهای اکران سالانه کمتر از ۱۰۰ مورد است ببینید که تا چه اندازه مافیا و فیلمسوزی شکل میگیرد و بهجز معدود صاحبان آثار پرفروش، مابقی تهیهکنندگان و سرمایهگذاران، رضایت چندانی از نحوه اکران فیلم خود ندارند. البته که به استثنای تعدد سالن در ترکیه، مقوله اکرانهای شبانه و نمایش فیلمهای خارجی نیز سبب رشد صنعت سینمایی این کشور شده است.
در ایران، هر دو مورد، با استقبال قابل توجه مخاطبان مواجه است، اما اینکه چرا برخی نهادها اجازه تداوم این روند را نمیدهند، خود به سوال بزرگی برای سینمای ایران تبدیل شده است. سینمای ایران، بارها سانسهای شبانه پس از ۱۲ شب را تجربه کرده که با استقبال چشمگیر مخاطبان مواجه شده است. مثلا اخیرا که بلیت سانسهای ۳ بامداد «زخم کاری» در مدت کمتر از یکربع به فروش رفت. این سیاست برای مدتی در مورد برخی فیلمهای سینمایی نیز اجرا شد که متاسفانه جلوی آن را گرفتند. در مورد فیلمهای خارجی، استقبال، بسیار بیشتر است.
مثلا نگاه کنید به گیشه سال ۹۹ که سینماها با دانلود چند فیلم از اینترنت، توانستند رونقی حداقلی به گیشههای خود بدهند. فیلم «احضار ۲» که متعلق به سال ۲۰۱۶ است، در گیشه سال گذشته و در تکسانسهای چند سینمای کلانشهر، حدود ۲۰۰ میلیون تومان فروخت که بسیار بالاتر از ۱۵ فیلم ایرانی بود؛ بنابراین اینطور به نظر میرسد که سینمای ایران علاوهبر تلاش و هدفگذاری روی شاخصهای هوشمندانه سالنسازی، باید تمام تلاش خود را برای رسیدن به جایگاه صنعتی در پیش بگیرد. تلاشی که مطمئنا بازگشت به شرایط نرمال، رونق سانسهای شبانه و نمایش فیلمهای روز خارجی، مهمترین بندهای آن است.
این دو بال (توجه به شاخصهای سختافزاری و تلاش برای ارتقا در زمینههای صنعتی) سبب خواهد شد تا در روزگاری نهچندان دور، به آمار و ارقام این روزهای سینمای ایران با دید تعجب بنگریم و افسوس بخوریم بر رنج دورانی که این سینما برده و مردمی که سهم و سبد مسلمشان از سینما، بسیار بیشتر از چیزی است که در تمام این سالها به آن رسیدهاند.