ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هیچ» ثبت شده است

شه شبانگه باز آمد شادمان

کامشبان حملست و دورند از زنان

خازنش عمران هم اندر خدمتش

هم به شهر آمد قرین صحبتش

گفت ای عمران برین در خسپ تو

هین مرو سوی زن و صحبت مجو

گفت خسپم هم برین درگاه تو

هیچ نندیشم به جز دلخواه تو

بود عمران هم ز اسرائیلیان

لیک مر فرعون را دل بود و جان

کی گمان بردی که او عصیان کند

آنک خوف جان فرعون آن کند

دیگه حوصله ای نیست

اصلا نیست

واقعا اینسری دیگه حوصله ای نیست

سکوت

اشک و آه

همه برای ما

و هیچ برای ما

دیگه مهربونی نیست

گل هم نیست

خنده نیست

حس زندگی نیست

و دیگر حس نوشتن هم نیست

ننوشته ها را بخوان تو...

مرداد بود

و من

ثانیه های گرم

جایی که مال من نبود

جایی که صدای زوزه ی تاریکی بلند بود

در حنجره ی تاریخ اش

و اشعه ی کور کننده تباهی

سالهای پر از سکوت

خواب طولانی

و تنهایی

اکنون اما اینجا

در امتداد مبهم

در اقیانوس خاموشی

در فریاد هیچ

در فریاد بغض هنجره ی خود

در اقیانوس هیچ

در یاد تو

و اینجا دوباره مرداد

من بودم و تو بودی و عشق
تو نیستی و من ماندم و هیچ...

پائیز اکنون اینجاست

و تو نیستی

چشمهایت در خاطرم

و اکنون مرگ میخواند مرا

در این پائیز لعنتی

در این سکوت بی انتهای هیچ!

کاش برگردم به عصر جمعه

همون عصری که جمعه های کودکی بود

همون جمعه های دلگیر

همون عصرهای عجیب

کاش برگردم

نبینم این روزگار خیالی رو

روزگار وحشی

آدم های سرد

کاش برگردم و بمونم تو سادگی

توی سادگی دلم

در عصر رویایی جمعه

کاش من باشم و دل کودکیم

کاش برگردم اون موقع

اون موقع که گریه میکردم واسه یک هیچ