معنی: یعنی زوارش در رفته، داغون(داغان*) شده، به فنا رفته
زِرت(فِزرت): رمق = توانایی
قمصور: خراب = تباه = داغان
نوع گویش: تهرانی(لهجه و گویش تهرانی)
معادل ها: تِلنگش در رفته = زِوارش در رفته = فِزرتِش در رفته
*داغان: متلاشی = از هم پاشیده
معنی: یعنی زوارش در رفته، داغون(داغان*) شده، به فنا رفته
زِرت(فِزرت): رمق = توانایی
قمصور: خراب = تباه = داغان
نوع گویش: تهرانی(لهجه و گویش تهرانی)
معادل ها: تِلنگش در رفته = زِوارش در رفته = فِزرتِش در رفته
*داغان: متلاشی = از هم پاشیده