ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرنوشت» ثبت شده است

در جریان حادثه "ترور نافرجام ترامپ" چند نکته مهم مستتر می باشد که خالی از لطف نیست در این مجال مطرح شود. یکی از نکات مهم موضوع "عقوبت انسان ها و موضوع تاثیر کارما یا حکمتهای دینی ادیان مختلف در سرنوشت انسانها" است. همانطور که در طول تاریخ و در تمامی دوران ها دیده می شود(درس آموخته ها و عاقبت افراد از نگاه عقل استدلالی و منطقی بر پایه ی تایید بزرگان حوزه های مختلف تاریخ که به دنبال حقیقت بوده اند) سرنوشت هیچ کسی با نوع عقوبت یا کارمای منتسب با آن فرد، هیچ ارتباطی ندارد. چنانچه تمام این اتفاقات به نوعی یک تصادف و احتمال در طبیعت جاری است. یعنی بر مبنای سهمی از احتمالات در هر واقعه یک فرد می تواند دچار آن احتمال بشود یا نشود. همچنین این موضوع، که اگر کسی از یک سرنوشت شوم بتواند بگریزد یا نتواند بگریزد، هیچ ارتباطی به تاثیر ماورایی دست کمک خدا در عقوبت و سایر معانی و مفاهیم مرسوم در روتین فرهنگ جوامع مختلف مثل تقاص، عقوبت، کارما، سرنوشت یا موضوعات مشابه آن ندارد. اگر ترامپ در یکی از کشورهایی که فضا و روتین مذهبی تری نسبت به جامعه آمریکا داشت می زیست الان یا به یک "قدیس" نزد مذهبیون و حتی برخی غیر مذهبیون آن جامع بدل میگشت. آری به فردی نظر کرده و قدیس که توانست به واسطه نیروهای ماورائی و نظر واسطان خدا و خود خداوند، از خطر مرگ حتمی بگریزد! یا به یک فرد گناهکار که خدا وی را به سزای اعمالش ننگین اش رساند! در گونه ای دیگر از تفسیر توده ی دیگری از مردم در این نوع جوامع، اگر فرد در این حادثه کشته میشد، عده ای او را فردی خوب می دانستند که به مقام بالای "شهادت" نائل شده و یک کلمه ی مطهر گونه و خوب در خور فرهنگ آن اجتماع برای توصیف وی استفاده می کردند و در این میان عده ای دیگر با توجه به نوع تفکر و باورهای خود و یا حتی در جهت "منافع اجتماعی و یا سیاسی" خود و یا طیف ها یا حزب های مطلوب خود و نیز ملاکهای خوش آیند ذهنی خویش، آن فرد را یک فرد گناهکاری می دانستند که به سزای اعمال ننگینش رسیده و انتقام طبیعت و خدای انصاف از وی گرفته شده است! و برخی دیگر می گفتند خدا فعلاً اجازه داد ببیند تا کجا می خواهد به جرم و جنایتهای خود ادامه دهد!

بله شاید بهتر باشد واژه ی "خاور آتش" را به جای خاورمیانه میانه به کار برد. خاوری که هیچگاه میانه نبوده و نخواهد بود. حداقل تا وقتی انگلیس، روسیه و آمریکا هستن. شاید معادلات سیاسی سنگین تر از آنی باشد که امثال من و شما بتوانند تفسیرش کنند اما مطمناً بعد از دهه ها زندگی در فضای مسخ شده خاور آتش بتوان این نظر اجمالی و مایوس کننده را داد. اما آیا انسان محکوم به جبر است؟ جوابش اگر نه نباشد، بلی هم نخواهد بود. در تاریخ درسهای زیادی وجود دارد. درسهایی که برای نیاموختن هستند! انسان ذیشعور گاهی بیشعورتر از دون شعورترین موجودات کیهانی میتونه باشه. باعث بسی تاسف است در عصری هستیم که انسان ادعایش گوش فلک را پاره کرده ولی بویی از حتی انسانیت نبرده! غم انگیزترین خنده میتواند خنده به موضعی باشد که جالبترین موضوع نسل بشر است! این موضوع تاسف بار این است که هدف قاتل و مقتول یکی است! مگر می شود هدف یکی باشد؟ آیا این برداشت اشتباهی از راههای رسیدن به خداست؟ اینها سوالهایی است که شاید به تعداد انسانهای روی زمین جواب داشته باشد ولی هیچ گاه جوابی یگانه نه درست، نداشته و نخواهد داشت. آنچه مسلم است در درمانده ترین حالت بشر(تا الان) می توان نسخه ی زیر را پیچید. این جمله صاحبان زیادی دارد. بهرحال فارغ از اینکه چه کسی گفته، اگر انسان سرکش آن را بداند و به کار گیرد می تواند چند صباحی را زندگی کند وگرنه تا ابدیت در بهترین حالت فقط زنده خواهد بود.

"مرگ سیاه سرنوشت شوم ملت زبونیست که تن به هر ذلتی می دهد تا زنده بماند"