زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه
کهرا زبان نه به بند است پای در بند است
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه
کهرا زبان نه به بند است پای در بند است
در عشق توام نصیحت و پند چه سود
زهرآب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بَند بر پاش نَهید
دیوانه دل است پای در بند چه سود