ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

ویکی رضوی

تجربیات،آموزش ها، دل نوشته ها و ...

خوش آمدید .... .......... ..... لطفاً در صورت کپی برداری، منبع و آدرس این وبلاگ ذکر شود ..... تمامی پست های زیر شاخه "بهترین ها" همواره آپدیت خواهند شد
فا تولز - ابزار رایگان وبمسترساخت حرفه ای کد متن متحرک
ویکی رضوی

واحه یی در لحظه
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
از سر نوشت تا سرنوشت تنهاییم!

بایگانی
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۶ دی ۰۲، ۰۸:۳۳ - یاقوت ...
    🙃
  • ۲۲ دی ۰۲، ۰۹:۰۷ - یاقوت ...
    😬

آخرین مطالب

آیا انحصار کار خوبی است؟ اینکه دروازه واردات را ببندیم به بهانه حمایت از تولید داخل خوب است؟ آیا نباید نظارتی بر کیفیت و قیمت تولیدات داخلی داشت؟ متاسفانه از زمانی که واردات رسمی لوازم خانگی تقریباً قطع شده است تولید کننده های داخلی هر نوع کالایی به هر کیفیتی را با هر قیمتی به فروش می رسانند و هیچ ارگانی هم نظارت نمیکند! بلایی که سالها است در مورد خودرو سر مردم آمده است الان در مورد لوازم خانگی تکرار می شود. متاسفانه ما هر کاری انجام می دهیم بدون حساب و کتاب است. انصافاً کسی مخالف تولیدات داخلی باکیفیت و خوش قیمت نیست. حتی در صورتی که لوازم داخلی با کیفیت با قیمت متناسب باشد فکر نمیکنم کسی کالای خارجی بخرد. اما این روش بسیار اشتباه است متاسفانه و قطعاً موفق نخواهد بود.

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون

دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید

چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون

زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد

که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون

نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را

چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون

شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را

کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون

چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا

چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون

چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم

که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون

کُس خل

این کلمه فحش نیست اصلا و قسمت اولش هیچ ربطی به خانم ها نداره...
زمان قدیم وقتی می خواستن یه خبری رو توی شهر اعلام کنن با یه طبل هایی به اسم کوس مردم رو دور خودشون جمع می کردن و خبر رو می دادن بعد همیشه یه احمق هایی هم بودن که از نظر عقلی مشکل داشتن و الکی می اومدن و این طبل هارو می زدن و مردم رو به اشتباه می انداختن و مردم هم اهمیت نمی
دادن و می گفتن بی خیال کوس خله اس...
از اون روز دیگه جا می اوفته هر احمقی که می بینیم می گیم این کُس خله


حالا میخواهید بدونید ریشه یک واژه به ظاهر رکیک دیگه چیه؟

میدونید واژه کُس شر چه معنی میدهد؟ و از کجا آمده؟
در زمانهای قدیم مردم در زمستان زیر کرسی می نشستند و حرف می زدند و شعر می خواندند و معروف بود به کرسی شعر گویی.
به مرور زمان تبدیل شد به کُس شعر...
جالب بود؟

کرونا اگه خر باشه بعضی از ما پس چی هستیم؟! بلانسبت خر اصلاً. خر شرف داره به بعضی ها. نمیدونم چرا هر روز که میگذره بی شرف ها زیاد میشن. آدم گیر شل مغزها نیوفته. خیلی سخته گیر آدم های شل مغز بیوفتی. حالا چه زن چه مرد. خوب که فکر میکنم باید مرزهای تعاریف بیماری های روانی را جا به جا کنند. چون که نگاه میکنی میبینی همه روانی هستند. به نظر من باید در مدارس ما و خیلی از کشورها نحوه ی برخورد و تعامل رو به بچه ها یاد بدهند. به بچه ها بگن بابا وقتی تو هورمونهات بالا پایین شدن بقیه مقصر نیستن(توضیح: هورمونهای در آقایان هم ممکن است بالا و پایین شود و مختص خانم ها نیست). به بچه ها آموزش بدهند فردا اگر با همسرت دعوا کردی نری با کارمندهات هم دعوا کنی چون بهت و پشت سرت فحش می دهند. اونم فحش های مادر و خواهر پسند. باید به بچه ها یاد بدهند اگر روزی کسی به شما تجاوز کرد(توضیح: تجاوز فقط جنسی نیست)، بقیه چه گناهی کردن! باید یاد بدهند آقا وقتی کسی پول شما رو نداد(توضیح: پول هر چیزی ائم از جنس فروخته شده و...) بقیه چیکار کنن! خلاصه من اگه کاره ای بودم که نیستم حداقل از بعضیییی هااا بهتر کار می کردم. حالا کرونا خر است یا ما؟؟؟!!! مثلاً اشرف مخلوقاتیم! بابا اشرف کجا بود(اشرف در گورستان موناکو تشریف دارد). آخه پفیوزی هم اشرفیت داره؟ اون پفیوزی که میخواد پولش رو از یکی دیگه بگیره اشرفه؟ کلاً به درجه ای از عرفان رسیدیم که الان همه پفیوز و بی شرف هستن مگر خلاف اش ثابت شود. اینقدر ریدیم به زندگی که مرزهای ریدن جا به جا شده!!! خب چاقال(بی خاصیت و بدون کاربرد) چرا آخه وقتی ریدن بلد نیستی میرینی تو دنیا؟ آخه آدم هر چی صبر میکنه میبینه یک عده نه تنها از رو نمی روند بلکه اسهال می شوند. دنیا به یک هیتلر با شعور نیاز دارد(نه هیتلر بیشعور). به نظر شما کرونا پفیوز است یا عده ای از ماها؟؟؟

مسئول بی شرف آن شهرداری است که پوستر و بنرهایی با هزینه سرسام آور چاپ می کند و با افتخار در سطح شهر می نویسد: " ... شهر دوست دار آب". حالا من نگفتم اسم شهر رو. چون بعداً شکایت میکنن میگن توهین شده به ساحت مقدس شهردار. آخه پفیوز تو آب شیرین رو از 1000 متر زیر زمین میکشی میریزی پای شمشادها و درختهای فضای سبز بعد با چه رویی میای اینجوری میگی؟؟؟!!! پفیوز تو اگه راس میگی فاضلاب رو تصفیه کن بریز پای اون فضای سبز لعنتی. بی شرف چرا به نسلهای بدبخت آینده خیانت میکنین. روزی رو میبینم که همین آبی رو که می ریزین پای این درختها رو کسی برای خوردن هم پیدا نخواهد کرد.

آرتور گایتون

آرتور کلیفتن گایتون (Arthur Clifton Guyton) زاده ۸ سپتامبر ۱۹۱۹–۳ آوریل ۲۰۰۳ فیزیولوژیست پرآوازه آمریکایی است. وی در ایالت می‌سی‌سی‌پی به دنیا آمد.
پدرش دکتر مهدی امانی جونقانی پزشک گوش وحلق و بینی است که بعدها رئیس دانشکدهٔ پزشکی آکسفورد شد.

آوازه گایتون بخاطر نگارش کتاب معروف فیزیولوژی پزشکی است که در ایران به فیزیولوژی گایتون معروف است. بعدها جان ای هال هم در نگارش کتاب به او یاری رساند و حاصل آن کتاب درسی فیزیولوژی پزشکی گایتون و هال می‌باشد. اولین ترجمه فارسی این کتاب نیز توسط فرخ شادان صورت پذیرفته‌است.

گایتون در ابتدا عمده مطالعاتش را در زمینه عامل افزایش فشار خون بنا نمود و در این راه بسیاری از فرمولها و محاسبات و رفتار مربوط به سیستم گردش خون را کشف نمود. در سال ۱۹۵۵ تئوری برون ده قلب را ارائه نمود که نشان می‌داد قلب تنها خونی را که دریافت می‌کند، قادر به پمپاژ است و خود قلب نقشی در تنظیم مقدار برون ده قلب ندارد. از دیگر کارهای ارزنده وی، محاسبه فشار میان بافتی است. آرتور گایتون، پس از سال‌ها تلاش در ارتقای دانش فیزیولوژی و پزشکی، در سال ۲۰۰۳ در سانحه رانندگی درگذشت

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب

بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان

بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام

بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان بجهان در بقا نکرد

بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت

این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت

هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت

ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر بطالع مسعود خویشتن

تأثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان بشما ناکسان رسید

نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان

بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم

تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی

این (گل) ز گلستان شما نیز بگذرد

آبیست ایستاده درین خانه مال و جاه

این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تورمه سپرده بچوپان گرگ طبع

این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست

هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان خوهم (که) بنیکی دعای سیف

یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

چه آوردم از بصره دانی عجب

حدیثی که شیرین تر است از رطب

تنی چند در خرقه راستان

گذشتیم بر طرف خرماستان

یکی در میان معده انبار بود

ز پر خواری خویش بس خوار بود

میان بست مسکین و شد بر درخت

وز آنجا به گردن در افتاد سخت

نه هر بار خرما توان خورد و برد

لت انبان بد عاقبت خورد و مرد

رئیس ده آمد که این را که کشت؟

بگفتم مزن بانگ بر ما درشت

شکم دامن اندر کشیدش ز شاخ

بود تنگدل رودگانی فراخ

شکم بند دست است و زنجیر پای

شکم بنده نادر پرستد خدای

سراسر شکم شد ملخ لاجرم

به پایش کشد مور کوچک شکم

برو اندرونی به دست آر، پاک

شکم پر نخواهد شد الّا به خاک

در مورد آرام جان چه گویم که ناگفتن شاید بهتر باشد. آرام جان احتمالاً تنها موضوعی در دنیا باشد که اظهارنظر کردن در مورد آن نه تخصصی میخواهد و نه تبهری، اما بشدت سخت است حرف زدن در مورد آن. آرام جان یا هر اسمی که بتوان روی آن گذاشت... شاید عده ای به آن بگویند آرامش. در این دنیای شلوغ و پرهیاهو گاهی فقط دلمان می خواهد سکوت کنیم و در جای دنج و ساکتی آرام تفکر کنیم. تفکر در بایدها و نبایدها، در گذشته ی خود، در هستی و وجود و... در جبر و اختیار و خیلی مفاهیم کوچک و بزرگ دیگر. اما چه سود که این تفکر نه تنها گره ی از کار باز نمیکند بلکه شاید موضوع را پیچیده تر کند. انسان محصور در کالبد هستی و زمان با این اتاق هم آرام نخواهد شد. اجرای مناسک خاص به هر شکلی نیز بایستی بررسی شوند! که آیا تاثیری بر روی این چالشهای بشری دارند یا نه. تاثیرات در اسارت زمان هستند. رنگ می بازند. دوام ندارند. زمان همه چیز را نابود میکند. شاید مقصر اصلی در مقوله زمان جاذبه باشد. نمیدانم... واقعاً نمیدانم. جاذبه همه ما رو تسخیر کرده و به فنا میبرد. چرا ما اینجائیم؟ در بستر جاذبه و زمان؟! من که شخصاً خسته ام از این جبر. جبری که خوش بین ترین مدعیان و فن های اختیار نیز در پایان راه به آن اعتراف خواهند کرد. فکر اینکه اگر تمدنی به غیر از ما باشد و آنها هم در بستز زمان و مکان باشد نیز آدم را دیوانه می کند. تفکر و عدم آن هر دو نکوهیده هستند. آیا حالت سومی وجود دارد؟ آیا کسی می تواند پارادوکسهای خلقت و زمان و حتی مکان را جواب دهد؟ مگر بدون جواب می شود موردی را پذیرفت؟! اگر امکانش باشد پس بایستی ادعاهای مقابل را نیز بدون جواب پذیرفت! سالهاست انسانها درگیر پارادوکس ها هستند و هیچ کسی نتوانسته انها را حل کند. حتی توضیح آنها دشوار است. پس با چه آرام گیریم؟! آیا خرق عادت و حرکت بر خلاف رودخانه می تواند چاره ساز باشد؟ یا چاره سوز است؟گاهی خواب می تواند جواب باشد. اگر در خواب باز چالشی درست نشود. حتی در خواب هم از سنبل های لعنتی این جبر راحت نیستیم. شاید علت اصلی عدم وجود آرام جان همان پارادوکسها باشد. اما عده ای مدعی رسیدن به آرام جان هستند! همانهایی که شاید در بزنگاه اولین نفر در صف فراری ها باشند. فراری هایی که قادر نیستند به خود راست بگویند. و به خود هم دروغ می گویند...

ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم

ما از آن جا و از این جا نیستیم
ما ز بی‌جاییم و بی‌جا می رویم

لااله اندر پی الالله است
همچو لا ما هم به الا می رویم

قل تعالوا آیتیست از جذب حق
ما به جذبه حق تعالی می رویم

کشتی نوحیم در طوفان روح
لاجرم بی‌دست و بی‌پا می رویم

همچو موج از خود برآوردیم سر
باز هم در خود تماشا می رویم

راه حق تنگ است چون سم الخیاط
ما مثال رشته یکتا می رویم

هین ز همراهان و منزل یاد کن
پس بدانک هر دمی ما می رویم

خوانده‌ای انا الیه راجعون
تا بدانی که کجاها می رویم

اختر ما نیست در دور قمر
لاجرم فوق ثریا می رویم

همت عالی است در سرهای ما
از علی تا رب اعلا می رویم

رو ز خرمنگاه ما ای کورموش
گر نه کوری بین که بینا می رویم

ای سخن خاموش کن با ما میا
بین که ما از رشک بی‌ما می رویم

ای که هستی ما ره را مبند
ما به کوه قاف و عنقا می رویم

زن

زنها کیستند؟ و چه می خواهند؟ سئوالاتی که حتی فروید روانکاو و روانشناس شهیر هم نتوانست جواب دهد. زنها موجوداتی بس عجیب هستند. این موضوع را خودشان نیز قبول دارند و بر آن صحه می گذارند. زنها نه به قول سیمون دوبوآر جنس دوم هستند و نه جنس اول! شاید اول و آخر تمام معادلات هستند. معادلاتی که خودشان طرح ریزی می کنند و خودشان هم حل! شاید بهترین آشپزها، بهترین خیاط ها و بهترین آرایشگرها مرد باشند ولی این زنها هستند که بهترین سیاست دانها بوده و مردها فقط بازیگر این سیاستها هستند. آیا زنها توسط نیروهای ماورایی در دورانهای دور تسخیر شده اند؟ آیا زنها از هوش بالاتری برخوردار هستند؟ هر چه هست فروید هم از جواب این سئوالات عاجز بود. در قضیه ی ناشناخته بودن زنها، هورمونها نه یک مقصر بلکه یک بازیچه اند! استفاده از واژه ی هورمون در اعصار گذشته و حال فریبی بیش نبوده که خود زنها نیز باور کرده اند. قبول و باور بر مسئله ی عجیب بودن زنها بایستی تا به حدی جدی تلقی شود که قبل از دیر شدن فکری اساسی برای این موضوع شود! چرا که این موضوع و بحران در صورت عدم حل منجر به یک فاجعه جهان شمول خواهد شد. شاید در نگاه اول این مکتوب افراطی به نظر بیاید ولی اگر تاریخ را مطالعه کنید خواهید دید که نقطه عطف تمامی چرخش ها و تغییرهای اساسی پیرامون زنها بوده است. حداقل قبول دعوی ذهنی در نوع رفتار و کردار زنها می تواند شروعی باشد برای روشن شدن مجهولات تاریخی و چالشی پیرامون این جنس از اشتقاق وجودی. چرا که روند توالی انسان شاید لزوماً نه یک روند تکاملی بلکه یک روند توالدی صرف و در جزئیات شاید فقط تکاملی باشد. روندی که نه تنها بنا به دلایل زیاد یک تکامل نیست بلکه شاید تنازل نیز باشد. تنازلی که بشر را در آستانه ی تحولات عظیم علمی بیش از پیش آماج زوال ذهنی و وجودی کرده است. شایده ساده ترین مثل این شروع برای پایان، پاندمی کووید19 باشد. پاندمی که ثابت کرد انسان نه تنها هوشمند و تکامل یافته نیستند بلکه در جزئی ترین سازمان های اجتماعی هم دچار مشکل هستند.

ایه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است
هر کسی صاحب زر است او از همه بالاتر است

 

دود اگر بالا نشیند کســـر شــأن شــعـله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چونکه او بالا تراست

 

ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است

 

شصت و شاهد هر دو دعوی بزرگی میکنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشــــتر است

 

آهن و فولاد از یک کوه می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است

 

کــــره اسـب ، از نجابت از پـس مــــادر رود
کــــره خــر ، از خــریت پیش پیش مــــادر است

 

کاکـل از بالا بلندی رتبــه ای پیدا نکرد
زلف ، از افتادگی قابل به مشک و عنبر است

 

پادشه مفلس که شد چون مرغ بی بال و پر است
دائماً خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است

 

سبزه پامال است در زیر درخت میوه دار
دختر هر کس نجیب افتـاد مفت شوهر است

 

صائبا !عیب خودت گو عیب مردم را مگو
هر که عیب خود بگوید، از همه بالا تر است

اهمیت فرهنگ و تمدن بر هیچ کسی در جهان پوشیده نیست. فرهنگ و تمدن نه به یک شبه ایجاد می شود و نه به یک شبه از بین می رود. کشورهای مختلف در قرنهای گذشته شاهد رویدادهای مختلف فرهنگی و سیاسی در تاریخ خود بوده اند. رویدادهایی که خواسته یا ناخواسته بر فراز و فرودهای فرهنگی و تمدن آنها تاثیر داشته است. چنانچه خواست مردم شاید یک چیزی باشد و خواست حکومت چیز دیگر. نیز شاید خواست سایر کشورها و ابرقدرتها چیز دیگری. معادلات سیاسی در جهان و در عصر کنونی بسیار پیچیده تر از آن است بتوان تحلیل های درستی بر آن عرضه داشت. شاید بتوان گفت این معادلات سیاسی است که در سطح دنیا آینده فرهنگ و تمدن کشورها را تعیین می کند. این چند قطبی های سیاسی و یارگیری های منطقه ای و جهانی است که آینده تحولات دنیا را مشخص خواهد کرد. چنانچه برگ های برنده کشورهایی مانند آمریکا، روسیه و چین نیز بسیار مهم خواهد بود. پتانسیل های چربش سیاسی اقتصادی این کشورها در سالهای آینده و در دهه های آتی مشخص خواهد کرد که ابرقدرت آینده آیا باز هم آمریکا خواهد بود یا اینکه دهه ها سلطه ی آمریکا بر این کره ی خاکی به رسید. هر چند به نظر بنده هیچ فرقی نمیکند که زورگو کیست! وقتی زور مذموم است...

هنوز خون سرهای بریده شده ی داعشی های دگم خشک نشده صدای توپ و خمپاره های آذربایجانی ها و ارمنی ها بلند شد... آیا این هم بخشی از برنامه ی خاورمیانه ای بلند مدت انگلیس است. آیا این به روند صلح اعراب با اسرائیل ربط دارد؟آیا این جنگ پای ایران را هم به میان خواهد کشید؟ کسی نمی داند واقعا... باید صبر کرد تا گذر زمان مشخص کند.

همی گویم و گفته ام بارها

بود کیش من مهر دلدارها

پرستش به مستیست در کیش مهر

برونند زین حلقه هشیارها

کشیدم در کوی دلدادگان

میان دل و کام دیوارها

چه فرهادها مرده در کوه ها

چه حلاج ها رفته بر دارها

بهین مهر ورزان که آزاده اند

بریزند از دام جان تار ها

به خون خود آغشته و رفته اند

چه گلهای رنگین به جوبارها

فریب جهان را مخور زینهار

که در پای این گل بود خار ها

کشیدم در کوی دلدادگان

میان دل و کام دیوارها

چه فرهادها مرده در کوه ها

چه حلاج ها رفته بر دارها

بهین مهر ورزان که آزاده اند

بریزند از دام جان تار ها

به خون خود آغشته و رفته اند

چه گلهای رنگین به جوبارها

فریب جهان را مخور زینهار

که در پای این گل بود خار ها

این روزها بازار خودرو در میان سایر بازارها شرایط شرایط وخیم تری دارد. چرا باید برای خودروهای آشغال داخلی اینهمه پول بدیم؟ جالبه که مسئولین هم توپ رو میندازن توی زمین همدیگه ! اصطلاح کی بود کی بود من نبودم و از این دست مسخره بازی ها. بابا بخدا مردم ایران حقشون این نیست. آخه چرا ما باید پول بنز رو بدیم به 206 تیپ 5 ! چرا باید پول پورش رو بدیم به ساندرو یا دنا پلاس ! آدم فکر میکنه دیوونه میشه. هیچ مسئولی هم جوابگو نیست ! این روزها در تاریخ ثبت خواهند شد. روزهایی که بدترین مکافات برای جنایت نکرده را باید پس بدهیم...

چند وجهی عشق، هستی، زمان و انسان را می توان از معدود مجهولات پربحث و کم بحث نام برد. در اعصار مختلف فارغ از نوع آن، اقشار مختلف انسان ها از عقاید، مذاهب، مسالک و طایفه های مختلف از باخدایان تا بی خدایان از آگنوستیک ها تا مادی گرایان تا سایر انواع سلایق همگی در ندانستن در عین دانستن متفق بوده اند. از فیلسوفهای یونانی تا مذهبی های متعصب. پای عشق که به میان می آید ناخدای هر کشتی باخدا شده و باخدایان خشکی ناخدا می شود. از افلاکی ها تا خاکی ها  متحیر و حیران. اما براستی ما درست می فهمیم؟! شاید این گوری که بر سر آن گریه و زاری میکنیم میت ی ندارد. شاید بی قانون ترین تفکرات را عاشق و معشوق دارند. آیا می توان گفت که ما اشتباه می کنیم! شاید این افکار و چالشهای عالی چالش ها و افکاری پست باشند! مگر نه اینکه حواس ما بشدت دچار انکسار هستند! قبول و باور بر انکسار و شکست این عقاید شاید شروعی باشد بر پایان توهمات بشر.

در تصادف چه باید کرد؟ چطور باید سازش کرد؟ کروکی چیست؟ و...

سریع بریم سر اصل مطلب. بصورت خلاصه در تصادف باید طرفین کنار خیابان یا جاده پارک کنند و جلوی عبور وسایل نقلیه رو نگیرن.

در صورت سازش سر مقصر بودن یا زیادن دیده بودن و نیز سر مبلغ میتونید مدارکتون رو رد و بدل کنید. مقصر بیمه و کارت ماشین رو میده و زیان دیده کارت ماشین رو. در صورت عدم توافق سر مبلغ میتونید طی کنید تا به بیمه رفته و مبلغ پیشنهادی بیمه را ملاک قرار دهید. یعنی اگر مقصر قبول کرد نقدی بده اگر نه از بیمه بگیرید. در نمایندگی بیمه عکس هر دو ماشین گرفته می شود و بعد از تهیه کپی از مدارک هر دو طرف به همراه عکس چاپ شده اقدام به تکمیل فرم خواهد شد. داشتن شماه حساب و شبای حساب لازم است. بعد از تکمیل مدارک مرحله بعدی مراجعه به کارشناس مستقر در بیمه است تا تعیین مبلغ نماید در این مرحله غالباً حضور مقصر الزامی نیست.

نکته مهم: حتماً قبل از مراجعه از ریز خسارتها لیست بردارید تا چیزی از قلم نیوفتد. در مرحله تکمیل مدارک حواستون باشم مشخصات فرد مقصر رو یادداشت کنید یا عکس بگیرید تا در صورت لزوم مانند اقدام به شکایت برای جبران اٌفت خودرو بتوانید مشخصات فرد رو بدهید.

اما خلاصه ای از بحث شکایت برای جبران  اٌفت ماشین: اگر احساس میکنید که این مبلغ بالای دو میلیون تومان است اینکار را بکنید وگرنه بیخیال شوید. چون باید اول به پیشخوان دفاتر قضایی مراجعه و با تهیه کد سنا بایستی در صف طویل ثبت شکوائیه منتظر باشید. برداشتن مدارک ماشین یادتان نرود. مثل کارت ماشین. در این مرحله حدود 150 تا 200 هزار تومان باید پیاده شده و منتظر اس ام اس باشید تا خبر مراجعه به سامان و شعبه حل اختلاف برایتان بیاید. در مراجعه به شعبه حل اختلاف هم بایستی کارت بانکی خود را بردارید چون در این مرحله حدود 300 تا 400 هزار تومان باید پیاده شوید. با واریز مبلغ بایستی مابقی مراحل مانند مراجعه به کارشناس راهور و... را طی کنید. یک پروسه ی طولانی و هزینه بر!

نتیجه: در ایران مجرم بودن راحت تر و کم هزینه تره انگار! یعنی اگر شاکی پول نداشته باشه رسماً نمیتونه شکایت کنه!

دریافت

عنوان: بخشنامه بازگشایی مدارس
حجم: 1.08 مگابایت
توضیحات: بخشنامه بازگشایی مدارس
 

ز تهیدستی است در مغز چنار این پیچ و تاب

چشم ظاهربین ز بی دردی کند جوهر حساب

می شود چون نافه مویش در جوانی ها سفید

هر که خون خویش را سازد چو آهو مشک ناب

راحت بی رنج در ماتم سرای خاک نیست

خنده گل گریه های تلخ دارد چون گلاب

در بلندی با فرودستان تواضع پیشه کن

تا چو ماه نو ترا گردون کند از زر رکاب

می کشد از عشق، حیف خود دل بی تاب ما

می کند خون در دل آتش به گردیدن کباب

نیست از باد مخالف فرق تا باد مراد

شد تنک دریانوردی را که دل همچون حباب

عشق در دلهای روشن بی قراری می کند

پرتو خورشید در آیینه دارد اضطراب

کوته است از حرف خاموشان زبان اعتراض

ایمن از تیغ است هر خونی که گردد مشک ناب

دل منه بر عمر مستعجل که اسب تند را

نیست مانع از دویدن پا فشردن در رکاب

می دود در جستجوی آب، دایم هر طرف

گر چه از آب است صائب پرده چشم حباب

چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج

گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج

می کند یک جانب از خوان تهی سرپوش را

هر سبک مغزی که بر سر می نهد دستار کج

زلف کج بر چهره خوبان قیامت می کند

در مقام خود بود از راست به، بسیار کج

راستی در سرو و خم در شاخ گل زیبنده است

قد خوبان راست باید، زلف عنبر بار کج

نیست جز بیرون در جای اقامت حلقه را

راه در دلها نیابد چون بود گفتار کج

فقر سازد نفس را عاجز، که چون شد تنگ راه

راست سازد خویش را هر چند باشد مار کج

قامت خم بر نیاورد از خسیسی نفس را

بیش آویزد به دامن ها چو گردد خار کج

هست چون بر نقطه فرمان مدار کاینات

عیب نتوان کرد اگر باشد خط پرگار کج

در نیام کج نسازد تیغ قد خویش راست

زیر گردون هر که باشد، می شود ناچار کج

می تراود از سراپای دل آزاران کجی

باشد از مرغ شکاری ناخن و منقار کج

از تواضع کم نگردد رتبه گردنکشان

نیست عیبی گر بود شمشیر جوهردار کج

وسعت مشرب، عنان عقل می پیچد ز راه

موج را بر صفحه دریا بود رفتار کج

گریه مستانه خواهد سرخ رویش ساختن

از درختان تاک را باشد اگر رفتار کج

راست شو صائب نخواهی کج اگر آثار خویش

سایه افتد بر زمین کج، چون بود دیوار کج

فراز و فرودهایی که اقتصاد ایران در این روزها به خود می بیند شاید در تاریخ کشور بی سابقه باشد. این تنش ها حتی در سطح دنیا هم کم سابقه است. مردمی که دست به هر کاری می زنند تا از این دریای طوفانی جان سالم به در ببرند. عده ای سود کلان کرده و عده ای با خاک یکسان می شوند. آیا سکه و دلار می تواند منبع درآمدی باشد؟ چرا بازار بورس به یک باره جولانگاه عده ای ناآگاه شد. کسانی که الفبای بورس را نمی دانند هجوم بردند برای خرید سهام. نقش دولت چیست؟ آیا دولت خودخواسته مسبب این چالش ها شد؟! چرا دولت به جای تاثیر مثبت بر اقتصاد خودزنی می کند؟ آیا این آخرین تکاپوهای دولت است؟ آیا دولت از بهبود اوضاع اقتصادی کشور ناامید شده است؟ چرا دولتها در سال پایانی و مخصوصاً ماه های پایانی میل و رغبتی برای کار ندارند. بارها در منابع مختلف مباحث اقتصادی و جامعه شناختی اقتصاد و نیز روانشناختی دولتها و نیز ملت مطرح شده و نظرات زیادی داده شده است. چرا ما مردمی هستیم که حافظه ی تاریخی ضعیفی داریم؟! این سئوالها و سئوالهای بسیاری در ذهن تعدادی از افراد وجود دارد. من در این پست قصد باز کردن و شکافتن مباحث را ندارم. همچنین قصد ندارم جواب این سئوالات را بدهم. چرا که بحث در مورد این مباحث تخصص های مختلفی از علوم را نیاز دارد. فقط خواستم بگم که چرا اینگونه است. چرا ما به فکر نیستیم. چرا درس نمیگیریم از شکستهایمان. چرا هر کاری را در زمان و مکان خودش انجام نمی دهیم. در کلاس درس به فکر معشوقیم و در کنار معشوق به فکر کلاس درس. در محل کار به فکر خانواده و در خانه به فکر محل کار... آیا روان ما مشکل دارد یا آموزه هایمان؟ مردم مقصرند یا مسئولین؟

ای فدای تو هم دل و هم جان

وی نثار رهت هم این و هم آن

دل فدای تو، چون تویی دلبر

جان نثار تو، چون تویی جانان

دل رهاندن زدست تو مشکل

جان فشاندن به پای تو آسان

راه وصل تو، راه پرآسیب

درد عشق تو، درد بی‌درمان

بندگانیم جان و دل بر کف

چشم بر حکم و گوش بر فرمان

گر سر صلح داری، اینک دل

ور سر جنگ داری، اینک جان

دوش از شور عشق و جذبهٔ شوق

هر طرف می‌شتافتم حیران

آخر کار، شوق دیدارم

سوی دیر مغان کشید عنان

چشم بد دور، خلوتی دیدم

روشن از نور حق، نه از نیران

هر طرف دیدم آتشی کان شب

دید در طور موسی عمران

پیری آنجا به آتش افروزی

به ادب گرد پیر مغبچگان

همه سیمین عذار و گل رخسار

همه شیرین زبان و تنگ دهان

عود و چنگ و نی و دف و بربط

شمع و نقل و گل و مل و ریحان

ساقی ماه‌روی مشکین‌موی

مطرب بذله گوی و خوش‌الحان

مغ و مغ‌زاده، موبد و دستور

خدمتش را تمام بسته میان

من شرمنده از مسلمانی

شدم آن جا به گوشه‌ای پنهان

پیر پرسید کیست این؟ گفتند:

عاشقی بی‌قرار و سرگردان

گفت: جامی دهیدش از می ناب

گرچه ناخوانده باشد این مهمان

ساقی آتش‌پرست آتش دست

ریخت در ساغر آتش سوزان

چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش

سوخت هم کفر ازان و هم ایمان

مست افتادم و در آن مستی

به زبانی که شرح آن نتوان

این سخن می‌شنیدم از اعضا

همه حتی الورید و الشریان

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لااله الاهو

از تو ای دوست نگسلم پیوند

ور به تیغم برند بند از بند

الحق ارزان بود ز ما صد جان

وز دهان تو نیم شکرخند

ای پدر پند کم ده از عشقم

که نخواهد شد اهل این فرزند

پند آنان دهند خلق ای کاش

که ز عشق تو می‌دهندم پند

من ره کوی عافیت دانم

چه کنم کاوفتاده‌ام به کمند

در کلیسا به دلبری ترسا

گفتم: ای جان به دام تو در بند

ای که دارد به تار زنارت

هر سر موی من جدا پیوند

ره به وحدت نیافتن تا کی

ننگ تثلیت بر یکی تا چند؟

نام حق یگانه چون شاید

که اب و ابن و روح قدس نهند؟

لب شیرین گشود و با من گفت

وز شکرخند ریخت از لب قند

که گر از سر وحدت آگاهی

تهمت کافری به ما مپسند

در سه آیینه شاهد ازلی

پرتو از روی تابناک افگند

سه نگردد بریشم ار او را

پرنیان خوانی و حریر و پرند

ما در این گفتگو که از یک سو

شد ز ناقوس این ترانه بلند

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لااله الاهو

دوش رفتم به کوی باده فروش

ز آتش عشق دل به جوش و خروش

مجلسی نغز دیدم و روشن

میر آن بزم پیر باده فروش

چاکران ایستاده صف در صف

باده خوران نشسته دوش بدوش

پیر در صدر و می‌کشان گردش

پاره‌ای مست و پاره‌ای مدهوش

سینه بی‌کینه و درون صافی

دل پر از گفتگو و لب خاموش

همه را از عنایت ازلی

چشم حق‌بین و گوش راز نیوش

سخن این به آن هنیئالک

پاسخ آن به این که بادت نوش

گوش بر چنگ و چشم بر ساغر

آرزوی دو کون در آغوش

به ادب پیش رفتم و گفتم:

ای تو را دل قرارگاه سروش

عاشقم دردمند و حاجتمند

درد من بنگر و به درمان کوش

پیر خندان به طنز با من گفت:

ای تو را پیر عقل حلقه به گوش

تو کجا ما کجا که از شرمت

دختر رز نشسته برقع‌پوش

گفتمش سوخت جانم، آبی ده

و آتش من فرونشان از جوش

دوش می‌سوختم از این آتش

آه اگر امشبم بود چون دوش

گفت خندان که هین پیاله بگیر

ستدم گفت هان زیاده منوش

جرعه‌ای درکشیدم و گشتم

فارغ از رنج عقل و محنت هوش

چون به هوش آمدم یکی دیدم

مابقی را همه خطوط و نقوش

ناگهان در صوامع ملکوت

این حدیثم سروش گفت به گوش

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لااله الاهو

چشم دل باز کن که جان بینی

آنچه نادیدنی است آن بینی

گر به اقلیم عشق روی آری

همه آفاق گلستان بینی

بر همه اهل آن زمین به مراد

گردش دور آسمان بینی

آنچه بینی دلت همان خواهد

وانچه خواهد دلت همان بینی

بی‌سر و پا گدای آن جا را

سر به ملک جهان گران بینی

هم در آن پا برهنه قومی را

پای بر فرق فرقدان بینی

هم در آن سر برهنه جمعی را

بر سر از عرش سایبان بینی

گاه وجد و سماع هر یک را

بر دو کون آستین‌فشان بینی

دل هر ذره را که بشکافی

آفتابیش در میان بینی

هرچه داری اگر به عشق دهی

کافرم گر جوی زیان بینی

جان گدازی اگر به آتش عشق

عشق را کیمیای جان بینی

از مضیق جهات درگذری

وسعت ملک لامکان بینی

آنچه نشنیده گوش آن شنوی

وانچه نادیده چشم آن بینی

تا به جایی رساندت که یکی

از جهان و جهانیان بینی

با یکی عشق ورز از دل و جان

تا به عین‌الیقین عیان بینی

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لااله الاهو

یار بی‌پرده از در و دیوار

در تجلی است یا اولی‌الابصار

شمع جویی و آفتاب بلند

روز بس روشن و تو در شب تار

گر ز ظلمات خود رهی بینی

همه عالم مشارق انوار

کوروش قائد و عصا طلبی

بهر این راه روشن و هموار

چشم بگشا به گلستان و ببین

جلوهٔ آب صاف در گل و خار

ز آب بی‌رنگ صد هزاران رنگ

لاله و گل نگر در این گلزار

پا به راه طلب نه و از عشق

بهر این راه توشه‌ای بردار

شود آسان ز عشق کاری چند

که بود پیش عقل بس دشوار

یار گو بالغدو و الآصال

یار جو بالعشی والابکار

صد رهت لن ترانی ار گویند

بازمی‌دار دیده بر دیدار

تا به جایی رسی که می‌نرسد

پای اوهام و دیدهٔ افکار

بار یابی به محفلی کآنجا

جبرئیل امین ندارد بار

این ره، آن زاد راه و آن منزل

مرد راهی اگر، بیا و بیار

ور نه ای مرد راه چون دگران

یار می‌گوی و پشت سر می‌خار

هاتف، ارباب معرفت که گهی

مست خوانندشان و گه هشیار

از می و جام و مطرب و ساقی

از مغ و دیر و شاهد و زنار

قصد ایشان نهفته اسراری است

که به ایما کنند گاه اظهار

پی بری گر به رازشان دانی

که همین است سر آن اسرار

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لااله الاهو

عشق شاید تنهاترین واژه ای باشد که هم بامعنی است و هم بی معنی. هم هست و هم نیست. عشق واژه ای است که نه معنی می شود و نه توصیف. شاید عشق مجهول ترین مسئله بعد از مسئله مرگ باشد. در مورد عشق سخن بسیار گفته شده است. از افراد مشهور و نابغه تا مرد عادی در مورد عشق حرفها گرفته اند. اما آیا ما عشق را بدرستی می شناسیم. این واژه ی پیچیده و عجیب همواره مورد مناقشه انسانهای فرهیخته در طول قرنها بوده است. عشق می تواند مختص به هر چیزی باشد. عشق به یک جسم تا عشق به یک گیاه یا حیوان و یا انسان.

فروید در مورد عشق ابدی و واقعی می گوید:

عشق ابدی و واقعی و نیز خالی از هر گونه تنفر و ریا تنها در رابطه ی بین معتاد و ماده ی مخدرش وجود دارد.

در جایی دیگر می گوید:

هیچگاه به اندازه ی وقتی که عاشق می شویم آسیب پذیر نخواهیم بود و هیچگاه به اندازه ی زمانی که معشوقمان را از دست می دهیم بی دفاع، درمانده و غمگین نخواهیم شد.

 

عجله در اعلام یک رویداد یا اختراع یا هر چیز دیگری مشخصه ی خاص کشورهای جهان اولی نیست! چون عمو پوتین این را ثابت کرد. حداقل بالای 15 روز از اعلام ساخت و نهایی شدن واکسن کرونای جدید توسط روسیه میگذره ولی خبری از واکسنه شدن عمومی حتی در خود کشور روسیه نیست! اگر غیر از این بود باید تعجب میکردیم. مطمئن باشد اگر امروز کشوری مثل روسیه ابرقدرت نیس علت دارد. اگر ساخت و اعلان عمومی واکسن به این راحتی بود الان کشور گینه بی صاب هم این کار رو کرده بود.

ماسک

هیچ کس فکرش را نمی کرد. حتی بدبین ترین آدمها و کارشناسان! کسی فکرش را نمیکرد و گرمترین فصل سال در برخی نقاط کره ی زمین مجبور باشیم ماسک بزنیم! اما شد... فارغ از چرایی و بحث های مفصل در مورد نحوه بروز و شیوع بیماری و عوامل بولوژیکی و مخازن آن، توجه به این نکته ضروری است که متاسفانه همکاری بین المللی باکفایتی انجام نشد. حتی در برخی کشورها عدم هماهنگی داخلی نیز به چشم میخورد. همین کشور خودما! وقتی ماسک جراحی عیر استاندارد را در بهترین حال دانه ای دو هزار تومان می فروشند و طبق استانداردها بایستی حداکثر هر سه ساعت ماسک تعویض شود. خب ما اصلا در نظر میگیرم هر فردی در یک خانواده 5 نفره روزی یکعدد استفاده کند. 5 ضربدر 30 روز می شود 150 عد. و قیمت 150 عدد می شود: 300 هزار تومان. خب آیا همه توان خرید دارند؟ آیا همه توان پرداخت حداقل 300 هزار تومان در ماه را برای فقط ماسک دارند؟ تازه محلول ضدعفونی دست(هندرآب) رو هم اگر بخوان تهیه کنن اون هم هزینه ای اندازه هزینه ماسک خواهد داشت. یعنی 600 هزار تومان! خب واقعاً چند درصد از مردم میتونن این هزینه رو پرداخت کنن؟! کاش هزینه ای که در بیمارستانها و مراکز بهداشتی صرف کنترل بیماری و درمان بیماران می شود را در ابتدای راه و در تامین وسایل حفاظتی می شد تا شاهد اینهمه ابتلا و مرگ و میر نبودیم...

با توجه به آمارها و مشاهدات بنده در سیستم بهداشت و درمان، اکثر موارد مثبت بصورت فمیلی کلاستر می باشد. یعنی فرد بیمار در خانواده مبتلا شده است یا در جمع های فامیلی. این مسئله ضرورت اجتباب از دورهمی های خانوادگی را نشان می دهد. بایستی هر فردی در خانواده اگر کوچکترین علامتی در خودش دید بایستی اقدام به پیگیری و درمان کرده و از انتقال به سایر افراد خانواده جلوگیری کند. رعایت بهداشت فردی و آداب تنفسی همچنین استفاده از ماسک و جدا کردن اتاق باعث کاهش درصد ابتلا به سایر افراد خانواده می شود. علائمی مانند کاهش حس بویایی و چشایی، تب، طیف های متنوعی از تنگی نفس، خستگی و کوفتگی عضلات، طیف های مختلفی از علائم گوارشی شامل دل درد-حالت تهوع-اسهال، می تواند نشانه هایی از کرونا باشید. هرچه تعداد علامتها در یک نفر بیشتر باشد احتمال کرونا بیشتر است.

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی

گر پیر مناجات است ور رند خراباتی

هر کس قلمی رفته‌ست بر وی به سرانجامی

فردا که خلایق را دیوان جزا باشد

هر کس عملی دارد من گوش به انعامی

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم

تو عشق گلی داری من عشق گل اندامی

سروی به لب جویی گویند چه خوش باشد

آنان که ندیدستند سروی به لب بامی

روزی تن من بینی قربان سر کویش

وین عید نمی‌باشد الا به هر ایامی

ای در دل ریش من مهرت چو روان در تن

آخر ز دعاگویی یاد آر به دشنامی

باشد که تو خود روزی از ما خبری پرسی

ور نه که برد هیهات از ما به تو پیغامی

گر چه شب مشتاقان تاریک بود اما

نومید نباید بود از روشنی بامی

سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی

در کام نهنگان رو گر می‌طلبی کامی

 

حدود 6 ماه از شیوع کرونا میگذره. با در نظر گرفتن گرمای هوا در خیلی از کشورها، نرخ بروز هنوز بالاست. این روند جای بسیار نگرانی است. چون در فصل پاییز و زمستان ویروس می تواند باعث شیوع انفجاری و فاجعه انسانی شود. متاسفانه سازمانهای جهانی و خود کشورها هم عزم و همکاری خوبی برای مقابله با این ویروس منحوس در سطح جهانی را نداشتند و ندارند و این موضوع نیز بر حجم نگرانی ها می افزاید. شایعه های زیادی نیز در حال گسترش است. از آزمایشگاهی بودن ویروس تا ایجاد موتانهای عمدی برای تاثیرات شدید روی ژنهای خاص. بهرحال هرچه هست این ویروس توانست کل معادلات در کشورهای جهان بهم بخورد. اما آنچه که مهم است عملکرد کشورها در نحوه برخورد با این بیماری است. چنانچه برخی کشورها توانسته اند بصورت موقتی هم که شده به شدت جلوی گسترش ویروس را بگیرند. قطعاً هزینه پیشگیری و محدود کردن گسترش بیماری بسیار کمتر از هزینه های بعدیش برای درمان و... می باشد. متاسفانه ولی باید کسی بفهمه این موضوع رو که متاسفانه نمیفهمه کسی. اگر چاره ای اندیشیده نشود در فصل پاییز و زمستان فاجعه انسانی رخ خواهد داد.

انگار دست بردار نیست. حتی گرمای هوا هم نتونست حریفش بشه. چیزی که این روزها شاهد اش هستیم عرض اندام کرونا به صورت چراغ خاموشه. با توجه به اینکه موارد مثبت بدحال و بستری و نیز موارد مرگ بسیار پایین آمده، اما موارد مثبت سرپایی و کم علامت و بعضاً بی علامت بشدت در حال افزایش است. متاسفانه هم مسئولین و هم مردم موضوع رو تموم شده دونستن و این موضوع بسیار خطرناکه. چیزی که من و همکارانم شاهد آن هستیم خیز خطرناک و آرام کرونا است. باید بگویم که اوضاع خوب نیست و اگر روال بدین نحو پیش برود در پائیز شاهد صحنه های وحشتناکی خواهیم بود.

در این پست تعدادی از تجربیاتم رو گفتم. امروز میخوام یک روش خیلی خوب رو هم بگم. اونهایی که بصورت مکرر آفت میزنن یا حتی اونهایی که سندرم بهجت دارند(بصورت تظاهرات ضایعات آفت مانند دهانی و حتی ژنیتال یا حتی ضایعات التهابی در نقاط مختلف مانند دهان، گلو و...)، می توانند از این توصیه بهره خوبی ببرند.

استفاده از مکمل های زینک(انواع مختلف تحت عناوین مختلف) می تواند در کاهش محسوس دفعات و شدت بروز آفت بسیار اثرگذار باشد.

مدتی بود(حدود سه ماه) به خاطر مشغله کاری(به واسطه کرونای بی همه چیز)، نبودم... الان اومدم با کلی خاطره. با کلی صحنه های خوب و بد. با کلی تجربه. با کلی احساس خوب و بد. متاسفم بگم که ما انسانها خیلی توهم قدرت و علم داریم، ولی در واقعیت اصلاً از این خبرها نیست. به هممون ثابت شد کشورها در دنیا به هیچ وجه باهم همبستگی ندارند. مشخص شد چند مَرده حلاجیم. مدیریت بحران کشورها مشخص شد. زیرساختهای بهداشت و درمان کشورها محک خورد. پاسخدهی و پشتیبانی سازمان جهانی در بحران بیماریهای واگیر بهداشت محک خورد. پتانسیل شرکتهای داروسازی و بیوتکنولوژی مشخص شد. و کلی مورد دیگر...

لعنت به این انگلیس...

خیلی آهسته تخم کنید

که نشکنه تخمتون

حرف زیاد زده میشه این روزها. انواع اظهار نظرهای مختلف در مورد مسائل پیرامون کرونای جدید. از اسم بیماری تا راههای پیشگیری و درمان. این تبادلات در انواع سطوح مانند شبکه های اجتماعی و غیره انجام می گیرد. اما غالباً تجربه نشان داده از آن چیزی که غافل هستیم باید بیشتر ترسید(از مسائل به ظاهر بی اهمیت). شاید هیچوقتی به اندازه الان بشر علیرغم اینهمه پیشرفت در علوم پزشکی و سایر علوم، غافگیر نشده بود. حال باید پرسید نقش سازمان جهانی بهداشت در این میان چیست؟! سازمانی که تا الان کار شاخصی انجام نداده و متاسفانه موضعی منفعلانه داشته است. باید دید چرا این سازمان اینچنین بی هدف دارد موضوع کرونا رو پیگیری می کند! آیا تبانی در کار است؟ آیا پنهان کاری وجود دارد. سئوالاتی که بی پایان است و فعلاً بی جواب...

آمریکا داره فوتی هاش رو توی گورهای دسته جمعی دفن میکنه! آمریکا هاااا نه کشور دیگه....

خب جا داره که تخم کنید دوباره...

الان دارن چین رو متهم میکنن به اینکه در ارائه ی چهره ی بیماری کرونا دنیا رو به اشتباه انداخته و خواهر و مادر کشورها رو پرپر کرده...

دیدین چطور یه ویروس دنیا رو به فنا داد؟! دیدین چیکار کرد؟! حالا بشینین ببینین چی میشه. تازه اول بدبختیای انسانه... ببینین چطور گرفتاریهای بعدی در 10 سال آینده به طرز وحشناکی دنیا رو به اف خواهد داد... از این ویروس هم شاید هیچ وقت نشنوید و نفهمید، که آخرش چی بود...

نمی دانم، که این یک پایان است یا شروع!

شاید هم شروعی برای یک پایان...

خواستیم سامان بگیرم

غافل از اینکه بی سامانیم

خواستیم سری در بیاریم

غافل از اینکه سرّی است

خواستیم بخواهیم

خواستیم

اما نشد

نا به سامان شدیم

بی زار رم از خودم

روزهای لعنتی

ثانیه های افسون شده

در این پست و این پست عنوان کردم که در آینده(چند هفته آینده) اتفاقات خوبی نمیبینم. اتفاقی که رخ داد و هنوز هم ادامه دارد... روندی که با شیوع کروناویروس ادامه دارد...

 

COVID-19

 

برای دریافت فایل، روی "دریافت" کلیک کنید:

 

دریافت

 

حجم: 10.6 مگابایت
توضیحات: COVID19 - کروناویروس جدید
 

حدود 10 روزی نبودم. علتش مشغله ی کاری بود. درگیر قضیه کرونا هستیم. البته جای نگرانی نیست ولی بایستی مردم آگاه و هوشیار باشند. آموزش خیلی مهمه. من یک اسلایدی رو تهیه کردم که حدود یک هفته روش کار کردم. اونو میزارم تا استفاده کنید. اسلاید کاملی است. لطفاً منتشر کنید تا همه آگاه شوند.

 

مبتلایان: 45206

مرگ: 1117

بهبود یافته: 5123

مقایسه سرعت شیوع: سرعت شیوع ncov از آبله­ مرغان و سارس کمتر و از ابولا و مرس بیشتر است.

مقایسه مورتالیتی: مورتالیتی ncov از ابولا، مرس و سارس کمتر و از آبله مرغان بیشتر است.

کبد چرب درمان دارویی ندارد. چه شیمیایی، چه گیاهی و چه سنتی. برای هیچکدام شواهد علمی وجود ندارد. درمان اصلی کبد چرب کاهش وزن به میزان 10% از وزن بدن است. یک فرد 90 کیلویی اگر حدود 9 کیلو از وزنش را کم کند، کبد چربش بهبود می یابد.

گاهی نمیشه که نمیشه

گاهی خودش میشه

همه چی برعکسه

حتی آینه ها

حتی آدما

حتی دنیا

هممون سرکاریم

داریم بازی میخوریم

و خودمونیم نمیفهمیم

چقدر بده بدونی که نمیدونی!

و ندونی که آخرش چی میشه!

و اولش چی بوده!

بعد از شنیدن خبر ساخت بیمارستان 1000 تختخوابی در طی 10 روز در کشور چین برای بیماران کروناویروسی، دیروز شنیدم در آمریکا اون یک نفری که کرونا گرفته بود رو بستری کردن تو اتاق ایزوله و یک رُباط رو گذاشتن بالای سرش و پزشکها و پرستارها از اتاق فرمان دارن بهش خدمات میدن! چند روز قبل هم خوندم که یک پسر نوجوان در آمریکا وقتی میره ناسا به عنوان اردوی علمی اونجا با تلسکوپ یک نمیدونم سحابی یا ستاره جدید کشف میکنه!دیشب دیدم این مهران غفوریان نیشش رو باز کرده و داره برنامه اجرا میکنه. برنامه اعجوبه اس چیه، پسره حدود 12سالش بود و فکر کنین چیکار میکرد؟ با آکاستیو یک هواپیما درس کرد و کلی تشویقش کردن و جایزه دادن بهش...!!!

دیگه حرفی ندارم...

اخیراً با توجه به شواهد و آمار احتمالاً موج جدید آنفلوانزای فصلی از نوع شدید در حال رخداد است. خوشبختانه فعلا خبری از کرونای چینی نیست.  امام خطر بیخ گوشمونه! مهمترین راه پیشگیری رعایت نکات بهداشت فردی است. در صورت بروز علائم شدید از خوددرمانی پرهیز کنید و به پزشک مراجعه نمائید. در صورتی که مشکل تنفسی پیدا کرده اید حتماً و سریعاً به متخصص عفونی یا ریه مراجعه کنید.

NCOV_2019

در واپسین روز سال 2019 یک نوع ویروس خطرناک از خانواده کروناویروس در کشور چین مشاهد شد. تا امروز(25 ژانویه) این ویروس در تقریباً پنج کشور تایلند، کره­جنوبی، ژاپن، تایوان، استرالیا و آمریکا هم مشاهده شده است. این نوع ویروس 6 خانواده دارد که تا کنون جزو عوامل سرماخوردگی معمولی بوده اند، اما دو نوع از آن عفونت شدید می­دهند. یکی از آنها ویروس سارس بود که در سال 2002 در چین دیده شد و باعث مرگ 774 نفر شد، و نوع دوم نیز کوروناویروس مرس بود که در هفته­های اخیر موارد از آن در چین دیده شد. کارشناس بین المللی در حال بررسی ابعاد این همه گیری هستند. اولین مورد ابتلا به کوروناویروس جدید در استان ووهان چین در 31 دسامبر 2019 مشاهده شد. بعداً در پکن، شانگهای، گوانگ­دونگ، نیانجین، هوانگانگ، چجیانگ، جیانگشی،هوبی و چونگ­چینگ هم مشاهده شد. اکثر آن افراد کسانی بودند که به ووهان سفر کرده بودند. در ووهان تدابیر شدیدی اتخاذ شده است. این شهر 9 میلیون نفر جمعیت دارد. در این استان شبکه حمل و نقل عمومی محدود شده است. فرودگاه و ایستگاه قطارهای این شهر در کنترل شدیدی قرار دارند. مدیر کل سازمان جهانی بهداشت گفت: این تدابیر سختگیرانه نه تنها برای کشور چین بلکه برای تمام دنیا مفید است. تحقیقات نشان می­دهد کدهای ژنتیکی این ویروس نزدیکی زیادی به ویروس سارس دارد. علائم ویروس جدید از علائم مختصر شبیه سرماخوردگی تا سندروم حاد تنفسی متنوع است و در حالت شدید علائم بسیار شبیه به سارس می­باشد. نشانه­های ابتلا در انسان تب، سرفه، نفس نفس زدن و تنگی نفس است. سایر علائم مانند آبریزش بینی، گلودرد، احساس ضعف و سستی و کوفتگی بدن نیز مشاهده می­شود. در برخی بیماران بخصوص کودکان ممکن است علائم گوارشی نظیر تهوع، استفراغ، دل­درد و اسهال نیز مشاهده شود. این بیماری به سرعت می­تواند به درگیری دستگاه تنفسی فوقانی(بینی، سینوس، حلق و حنجره) منجر شده و به دستگاه تنفسی تحتانی(برونش و نسج ریه) نیز منتشر شود و در صورت عدم مراقبت صحیح بیماران پرخطر را به سمت مرگ پیش ببرد. وقتی ویروس به نسج ریه می­رسد می­تواند باعث نارسایی حاد تنفسی شده و مرگ­آور باشد. بیشتر مبتلایان در ووهان از غذاهای دریایی یک فروشگاه خرید کرده بودند و اولین نفری که مبتلا شده بود از سوپ خفاش استفاده کرده بود. برخی علت شیوع را مصرف آبزیان و پرندگان بیمار و مبتلا می­دانند. علیرغم نظر خیلی از کارشناسان، برخی معتقد هستند انتقال شخص به شخص و حیوان به انسان در این ویروس براحتی انجام می­گیرد. در ویروس سارس انتقال انسان به انسان براحتی انجام می­شد اما در ویروس مرس انتقال از انسان به انسان به سختی انجام می­گرفت و فقط در تماسهای بسیار نزدیک این اتفاق می­افتاد. فعلاً اطلاعات زیادی در مورد این ویروس وجود ندارد. طبق برخی آمار در طول یک هفته تعداد مبتلایان از 40 به 440 نفر افزایش یافت. چین در حال ساخت یک بیمارستان اختصاصی به وسعت 25000 مترمربع برای بیماران مبتلا به این ویروس است. فعلاً واکسن اختصاصی باری این ویروس وجود ندارد و چند شرکت شروع به ساخت آن کرده­اند. تا به الان این بیماری در ایران دیده نشده است اما این بدان معنی نیست که امکان ورود این ویروس به ایران وجود ندارد. بهترین راه­های پیشگیری از ابتلا به این ویروس نیز مانند سایر ویروسهای سرماخوردگی و آنفلوانزا ساده و راحت است. رعایت بهداشت فردی، شستشوی مرتب دست با آب و صابون(شستشوی اصولی)، عدم دست دادن و روبوسی مخصوصاً با افراد مشکوک و بیمار و... می­تواند د رجلوگیری از ابتلا این بیماری بسیار موثر باشد. بهرحال ویروسها همیشه در حال تغییر و جهش هستند، اما اینکه به چه صورتی جهش و تغییر پیدا می­کنند ناشناخته است و در صورت جهش­های خطرناک فرصت زیادی برای مدیریت بحران وجود ندارد و بایستی همیشه آماده بود. خانواده ویروس کرونا عمدتاً در گونه­های حیوانی در حال چرخش و جهش و تکامل است و در صورت جهش­های شدید(شیفت آنتی­ژنیک) و ورود این ویروس به جوامع انسانی ممکن است شاهده وقوع پاندمی­های بزرگ و خطرناکی باشیم. در روز 5 دی ماه 98 مرکز کنترل مسافران ورودی از چین در فرودگاه امام خمینی تهران اسقرار یافت. تمامی مسافرانی که از مبداء کشور چین به ایران وارد می­شوند تحت معاینه پزشکی برای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا قرار می­گیرند. همچنین تمامی پروازهایی که از این مسیر و به عنوان پروازهای کانکشن به استانها و فرودگاه­های دیگر می­روند نیز مورد معاینه قرار خواهند گرفت و در آن فرودگاه­ها نیز تمهیدات لازم اندیشیده شده است.

بعضی وقتها از تکرار محض خسته میشی

دنبال یه ماجراجویی و کشف هستی

بعضی وقتها مثلاً عاشق میشی

و دنبال اینی که ارضاء بشی

بعضی وقتها میبینی که مثلاً تنهایی

بعد میبینی وقتی تنها هم نیستی بازم تنهایی

برخی مواقع احساس میکنی زندگی داره باهات بازی میکنه

زمانی هر کاری میکنی که بشه نمیشه

وقتی هایی هم خودش میشه

انگار زندگی داره مسخره بازی درمیاره

ای بابا ولش کن بزار گم شه

زندگی رو دایورت کن رو هر کجا که دوس داری

آره زندگی خیلی مزخرفه

همونقدر تباه که عشق

همونقدر فانی

شنیدی میگن فانی دار فانی رو وداع گفت؟

چرت میگن چون ما از اولش هم با دار نبودیم

یعنی اون با ما نبود

بی دار بودیم

وداع چیه؟!

تازه نه دار، بلکه همه چی فانیه

میدونی چَرا؟

چون به غیر از خدا هیچی باقی نیست

طفلک دار!

همش به اون میگن فانی!

حالا خودت رو رها کن تا بیشتر از این مغزت نگوزیده

فقط مواظب باش خیلی رها نکنی که به فنا میری

گور بابای هر چی دنیاس

راستی میخوای به سعادت برسی؟

برون حرفهای فروید رو بخون

یکیش رو بخونی کافیه

همون که میگه خودشون هم نمیدونن چی میخوان!

اگر سعادت دنیا و عقبی رو میخوای حک کن رو چیزت

رو دستت بابا

رو یه جا که جلوی چشمت باشه

فقط بپا نره تو چشمت

گذر زمان است که می آفریند

گذر زمان است که می فهماند

گذر زمان است که می سازد

گذر زمان است که ثابت میکند

گذر زمان است که می کشد

گذر زمان است که می ماند

کیس اورژانس: دختر جوانی در حین دعوای خانوادگی دچار human bite شده است. با توجه به وضعیت زخم، شست و شوی فراوان انجام می دهید. آیا تصمیم به سوچور دارید؟

جواب: زخم های ناشی از human bite به هیچ وجه نباید سوچور شوند.

خیلی از اونایی که الان تو قبر خوابیدن هم معتقد بودن یه روز خوب میاد...

ای تنهایی

تو رفیق راهی

بازآ سویم

دوباره آهی

مثل گذشته ها

تو هم راهی

اُشو: خطرناکترین خوردنی دنیا، گولِ ظاهر آدماست و بی خطرترین خوردنی دنیا، شیر منه!

پروفسور سمیعی در کتاب خاطراتش میگزه: یه بار استاد ساعت 7 صبح شنبه کلاس گذاشته بود. کارگر دانشگاه از کنار درِ کلاس رد شد و گفت: آخه کدوم شوش خولی الان کلاس میزاره! اونجا بود که فهمیدم شعور به مدرک ربطی نداره...

در فرانسه عطری به قیمت 200 هزار یورو تولید می شود. علت گرانی این عطر به این دلیل است که کارشناسان با مشتری صحبت کرده و بر اساس بیوگرافی شخص از کودکی تا بزرگسالی، عطر منطبق با شخصیت اون مشتری ساخته می شود! یه ایرانی رفته اونجا، از زندگیش تعریف کرده، حضرات شوشیدن تو شیشه و دادن دستش...

تعریف افسردگی: جنگ بین مغزی که میخواد بمیره و بدنی که میخواد زنده بمونه...

از بعضیا انتظار شعور داشتن، خودش یه نوع بیشعوری حساب میشه...

تمام عمرمون شده تظاهر به زنده بودن... 

تعدادی از دوستان و همراهان عزیز وبلاگ در مورد مرکز مورد اطمینان جهت خرید ادوکلن سئوال کردند. یکی از مراکز مورد اطمینان "خانه عطر" به آدرس زیر است:

مشهد، بلوار وکیل آباد، نبش هفت تیر ۸، برج ارمیتاژ گلشن، طبقه همکف، واحد ۲۲۷
موبایل : ۰۹۰۳۷۲۳۱۳۶۳

نکن طلوع

بگذار بماند سیاهی این شب

نیا، تا سنگین بماند این هوا

بگذار این شب، آخرین باشد

آخرین اشک...

برادران رایت: در اکثر کشورهای دنیا هر کسی سوار هواپیما بشود نهایت ترسش هواپیماربایی است، ولی در ایران هواپیماربا اصلاً ..یه نمی کند سوار هواپیما بشود! devil

روزی گاندی میوه فروشی میزنه، مرتاضی رند با پسرش میره میوه فروشی گاندی، پسره شروع میکنه به خوردن موزها! گاندی میگه چیکار میکنی بی...؟!  مرتاض رند میگه گاندی نارحت نباش این پسر من ...خول است.  گاندی هم که خودش رندی مادر کافر بود، می گوید: شکر خورده، اگه ...خول است، پس چرا پیاز نمیخورد؟! laughdevil

پول دیه حدود 300 میلیونه، که اگه بزاری تو بانک برجی 5 میلیون میدن! حساب کردم من همین الانم از مُرده ی خودم چند میلیون عقبم... indecision

گاندی در کتاب خاطراتش میگه: یبار به یه دختر ایرانی چت میکردم، اسم پروفایلش sag har بودsurprise، گفتم بچه کجایی سگ هار؟ هرچی از دهنش در اومد بارم کرد! نگو اسمش ساغر بوده laugh خوب لعنتی مثل آدم بنویس اسمتو... devil

کاش کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه بسازن...

پاشنه آشیل، دلالت بر ضعفی علی‌رغم سلامت و قدرت عمومی دارد که می‌تواند منجر به زوال شود. گرچه ریشه اساطیری، اشاره بر آسیب‌پذیری فیزیکی دارد اما در استعارات کنونی می‌تواند بر هر خصلتی که منجر به شکست شود تعمیم داده‌شود.

در اساطیر یونانی چنین آمده‌است که پیشگویی شد، آشیل در جنگی بر اثر اصابت تیر مقتول خواهد شد. بنابراین مادرش تتیس مایل نبود که فرزندش کشته شود. او آشیل را به رود ستوکس برد. گفته می‌شد اگر کسی در آن شسته شود دارای قوهٔ آسیب‌ناپذیری خواهد شد. تتیس فرزندش را در آن رود شست. اما چون او فرزندش را از پا گرفته بود تا بدنش را بشوید، پاهای وی آسیب‌پذیر باقی ماند. او در جنگ‌های زیادی جنگید و زنده ماند.

در کتاب ایلیاد اثر هومر نوشته‌ای مبتنی بر مرگ وی نیست. اما روایت مرگ وی در سایر کتب ادبی یونانی دیده می‌شود.

توضیح: تاندون آشیل قوی‌ترین و بلندترین تاندون در پای انسان است که عضلات ساق پا را به استخوان پاشنه پا متصل می‌سازد.

 روزی ز سر سنگ عقابی بهوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست

بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت
امروز همه روی زمین زیر پر ماست

بـر اوج فلک چون بپرم از نظـر تــیز
می‌بینم اگر ذره‌ای اندر ته دریاست

گر بر سر خـاشاک یکی پشه بجنبد
جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست

بسیار منی کـرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست

ناگـه ز کـمینگاه یکی سـخت کمانی
تیری ز قضاو قدر انداخت بر او راست

بـر بـال عـقاب آمـد آن تیر جـگر دوز
وز ابر مر او را بسوی خاک فرو کاست

بر خـاک بیفتاد و بغلـتید چو ماهی
وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست

گفتا عجبست اینکه ز چوبست و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدنش کجا خاست

چون نیک نگه‌کرد و پر خویش بر او دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

در این دایره ی لعنتی

در قفس زندگی

محصور شده ایم

در زمان سخت و سرد

در کره ی مسخ شده

محصور شده ایم

در رویای رسیدن

در سراب زندگی

محصور شده ایم

در خلوت خود

در حسرت زندگی

محصور شده ایم

در سوال آغاز

در جواب پایان

محصور شده ایم

امروز دعا میکنیم خدایا باران ببارد، فردا دعا میکنیم خدایا باران نباراد... و خدا هم...

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند

این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

ای درد توام درمان در بستر ناکامی

و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست

کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

سیل استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان را درنوردید. اوضاع اصلاً خوب نیست، مخصوصاٌ در سیستان و بلوچستان... هنوز تا اتمام سال خیلی مانده...

آنچه که مسلم است هنوز آستانه ی هشدار در منطقه پایین نیامده و هنوز احتمال بروز یک  یا چند حادثه ی بزرگ وجود دارد. چیزی که مشخص نیست به چه شکل خواهد بود...

ستاد کل نیروهای مسلح در خبری اعلام کرد که این حادثه در پی وقوع خطانی انسانی رخ داده. در این خبر آمده که هواپیمای مذکور با توجه به اینکه در حال چرخش و نزدیک شدن به یک مرکز حساس نظامی سپاه بوده و در موقعیت و شکل پروازی یک هدف متخاصم قرار گرفته بوده، مورد اصابت قرار گرفته است.

تو نمیدانی چقدر قوی هستی، مگر زمانی که قوی بودن تنها چاره تو باشد.

هاردی: فردا دم آفتاب اعداممون میکنن

لورل: کاش فردا ابری باشه

نکن طلوع

بگذار بماند سیاهی این شب

نیا، تا سیاه بماند این هوا

انگار هماهنگ ترین رنگ دنیاست

تکرار کن این سیاهی را

اشکهایم اگر یاری کند

کافیست

یکبار برای همیشه

آقا یعنی چی، شورش رو درآوردین همتون...

این روزا همه میگن جعبه سیاه، جعبه سیاه...

خجالت بکشید.

همه جعبه ها فارغ از رنگ و نژاد باهم برابرند و هیچ جعبه ای برتر از بقیه جعبه ها نیست...

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

 

ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

 

از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی

بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن

 

ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده

بر آب دیده ما صد جای آسیا کن

 

خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا

بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن

 

برشا خوبرویان واجب وفا نباشد

ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن

 

دردیست غیر مردن کانرا دوا نباشد

پس من چگونه گویم کین درد رادواکن

 

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

 

گر ا‍‍ژدهاست بر ره عشق است چون زمرد

از برق این زمرد هین دفع اژدها کن

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد

گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من مگری و مگو دریغ دریغ

به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد

 

جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق

مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد

 

مرا به گور سپاری مگو وداع وداع

که گور پرده جمعیت جنان باشد

 

فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر

غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد

 

تو را غروب نماید ولی شروق بود

 لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد

 

کدام دانه فرورفت در زمین که نرست

چرا به دانه انسانت این گمان باشد

 

کدام دلو فرورفت و پر برون نامد

  چاه یوسف جان را چرا فغان باشد

 

دهان چو بستی از این سوی آن طرف بگشا

که های هوی تو در جو لامکان باشد

مهر مفکن برین سرای سپنج

که این جهان پاک بازیی نیرنج

نیک او را فسانه واری شو

بر او را کمرت سخت بتنج

امروز جمعه است. 20 دی ماه 1398. هفته ای که امروز آخرین روز آن است در ایران بگونه ای طی شد که اتفاقات سیاه، خونین و فراوانی در آن رخ داد. اتفاقاتی که بیشتر شبیه یک فیلم سینمایی آخرالزمانی بود تا واقعیت! هفته ای که با ترور سپهبد شهید سلیمانی آغاز شد و بهت و حیرت همگانی را آفرید و در ادامه شاهد تشییع بسیار بزرگ در شهرهای مختلف بودیم که ده ها نفر از مردم عزیزمان در کرمان در جریان تشییع فوت کردند. اما این پایان ماجرا نبود و در ادامه با حمله ی موشکی سپاه به پایگاه آمریکایی در عراق را شاهد بودیم. حمله ای که شروع جنگی تمام عیار را در اذهان همه متصور کرد. جنگی که شاید شروعی بر جنگ جهانی سوم می توانست باشد. در ادامه بعد از ساعاتی خبر هولناک دیگری را مردم ایران شاهد بودند و آن هم سقوط هواپیمای بوئینگ اوکراینی پس از برخاستن از فرودگاه مهرآباد بود که بدنیال آن تمامی سرنشینان در دم جان سپردند. بهت و حیرت همگان را مبهوت کرده بود، حتی مردمان سایر کشورهای جهان را... خبر سقوط اتوبوسی در جاده شمال و مرگ تعدادی دیگر از هموطنان بار دیگر همگان را در عزا فرو برد. آیا امروز پایانی خواهد بود بر روزهای تیره ی ایران؟ آیا این جمعه آخرین روز غمگین ترین هفته ی ایرانی ها خواهد بود یا نه؟! هفته ای که آنقدر شوم بود که شاید نظیر آن را تا به حال کسی ندیده بود! هفته ای نحسی که انسانهای زیادی از بین ما رفتند. از نخبه های کشور و از عزیزانمون. شاید بتوان امسال را بدترین سال ایرانی ها نامید! سالی که هنوز تمام نشده! سالی شومی که هنوز تمام نشده... سال سیاه... سالی که هنوز کار دارد با ما... براستی چرا ما در جبر زمان و مکان داریم بازی داده می شویم؟!!! این هفته شوم چالش بسیار بزرگی بود برای طرفداران سرسخت اختیار محض! هفته ای که نشان داد این جبر است که می تواند هفته ای را شوم و سیاه سازد برای یک کشور، نه اختیار... انسان هایی که قصد پر کشیدن داشتند اما نه این پر کشیدن...

این گونه که من کار جهان می بینم

عالم همه رایگان بر آن می بینم

سبحان الله به ره چه در می نگرم

نا کامی خویشتن در آن می بینم

*****

بر درخت جبر تا کی برجهی

اختیار خویش را یک سو نهی

همچو آن ابلیس و ذریات او

با خدا در جنگ و اندر گفتگو

در پست قبلی پیش بینی از نحوه جواب احتمالی نظامی آمریکا انجام دادم. با توجه به اینکه در موقع منتشر کردن آن پست تعداد تلفات آمریکا مشخص نبود، نشد پیش بینی درستی انجام بدم. در انتهای مطلب نیز عنوان کردم که همه چی بستگی به تعداد تلفات آمریکایی ها دارد. اما دیشب حدود ساعت 8 شب ترامپ اعلام کرد که تلفاتی نداشتند. این فعلاً بدین معنا است که آتس بسی شکننده برقرار خواهد بود. موضوعات اخیر آتشی زیر خاکستر خواهد ماند تا فرصتی دیگر... به جرات می توان گفت هیچ وقت بدین صورت دورنمای خاورمیانه در هاله ای از ابهام نبوده است. پیش بینی تحولات آینده بسیار دشوار است. مهره های تعیین کننده بسیاری دخیل هست در آینده این خاور! خاوری که در دوره های مختلف تاریخ مبداء تحولات مهمی بوده و هدف گزاری بسیاری از دولت ها برای پیشبرد اهدافشان بر روی این منطقه و کشورهای آن بوده است...

این شاید بالاترین سطح آماده باش نظامی ایران و آمریکا باشد. یک صف آرایی تمام عیار. پاسخ آمریکا قطعاً غیرقابل پیش بینی است. ولی بنده می توانم پیش بینی کنم که در 5 روز آینده اهدافی شامل تاسیسات اتمی و پایگاه های نظامی هدف قرار خواهند گرفت. البته حجم تلفات آمریکا که هنوز مشخص نیست تعیین کننده خواهد بود.

در این پست بنده پیش بینی کرده بودم زمان و نوع حمله و جواب ایران را...

تمامی 170 مسافر این هواپیما جان باختند. این سانحه در ساعت 6:30 صبح امروز رخ داد.

بامداد امروز سپاه با ده ها فروند موشک پایگاه نظامی آمریکایی عین الاسد در عراق را هدف قرار داد.

طبق پروتکل های وزارت بهداشت 6 ویال آنتی توکسین برای درمان کافیست. روز اول TDS، روز دوم BID(BD) و روز سوم QD(DAILY)

 WHO میگه سه ویال بصورت QD(DAILY)

و CDC میگه یک ویال

بزرگترین چالش در ذهن من که سالهاست جوابی برای آن پیدا نکردم این است که آیا ممکنه یکسری رفتارها و خلقیات بصورت وراژتی دربیاید! مثل داستان تباه جبر و اختیار! آیا کسی می تواند جواب دهد؟ اگر جواب نه است، پس چرا شاهد اینهمه بیشعوری و تباهی هستیم در دنیا؟! چرا اصلاح اینقدر سخت است؟ فردی سالها در طول عمر خود سعی میکند عادتی را ترک کند و نمی تواند! ودر نهایت به .ا می رود...

این داستان پرتکرار و نحس بشر است! مانند زندگی و مرگ... مانند خواب و بیداری...

متنفرم از کلیشه ها...

متنفرم از عادت...

متنفر از هرچی تکراره...

شاید به جرات بتوان گفت اصلی ترین عامل به .ا رفتن بشر همین کارهای شوم است.

 

با توجه به تحولات اخیر احتمال استفاده از شهرهای موشکی سپاه برای اولین بار زیاد است. اگر این قضیه اتفاق بیافتد برای اولین بار بصورت عملیاتی و جنگی لانچرهای زیرزمینی تست خواهند شد. همچنین برای اولین بار توان رادار گریزی و مانورهای میان حرکتی موشکهای ایرانی تست سختی خواهند خورد. توان عملیاتی و قطعی سیستم پاتریوت آمریکا و دیوار آهنین اسرائیل نیز محک سختی خواهند خورد. شاید برای اولین بار در دهه های اخیر است که تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی هیچ پیش بینی درست و مطمئنی نمی توانند از تحولات آینده داشته باشند. آیا جنگ جهانی سوم در راه است؟ به نظر می رسد اگر جنگی هم باشد احتمالا محدود خواهد بود.

در این پست بنده پیش بینی کرده بودم که دور نیست شعله ور شدن آتش در خاورمیانه. بلی، الان چند روزی نگذشت که این خاور تبدیل به بمب ساعتی شده است. قطعاً ایران انتقام خواهد گرفت. شکل و شیوه ی آن اما مورد بحث است. گزینه هایی مثل هدف قرار دادن پایگاه های آمریکا در منطقه، هدف قرار دادن ناوهای آمریکا(البته در صورت حضورشون در خلیج فارس)، هدف قرار دادن نقاطی از اسرائیل، بستن تنگه هرمز و... وحتی ممکن است بیش از یک هدف را دنبال کند. چیزی که مشخص است 90 درصد، حمله زیر 10 روز انجام شده و از ساعت 1 تا 4 بامداد خواهد بود.

سردار سلیماتی به دنبال حمله بالکردهای آمریکایی به خودروی ایشان در بغداد به شهادت رسیدند.

راههای مختلفی وجود دارد که برای هر کدام از آنها ترفندی وجود دارد. من خیلی تحقیق کردم و الان بصورت خلاصه تقدیم شما عزیزان میکنم. همانطور که عرض کردم زمان زیادی را برای یافتن این روشها صرف کردم و الان در یک پست در اختیار شما قرار میگیره. فقط تقاضا دارم در موقع اشتراک گذاری نام این وبلاگ را ذکر نمائید و برای حمایت از ما وبلاگ را برای دوستان خود معرفی نمائید.

تقریباً تمامی روشها توسط prin screen قابل عکس برداری است. همینطور خیلی از روشها توسط google doc قابل مشاهده و ادیت هستند.

اما یک روش مطمئن و خوب بشرح ذیر معرفی می گردد:

اول باید از خود برنامه adobe acrobat استفاده کنید برای تولید pdf
دوم در قسمت protection باید اجازه کپی و پرینت و سایر مواردی که نمی خواهید انجام شود رو بردارید.
سوم باید گزینه encryption رو انتخاب کنید تا pdf ساخته شده بصورت کدگذاری شده تولید شود.
تا این مرحله شما یک pdf امن دارید که اجازه کپی و پرینت نمیده و با برنامه های تبدیل هم قابل دسترسی نیست.
برای اطمینان بیشتر adobe قابلیت کلید عمومی و کلید خصوصی هم ایجاد کرده که بسیار قوی تر هست و میتونید یک کلید خصوصی درست کنید و اجازه خواندن به همه بدید که در این روش فوق العاده امن تر هست.
یه زمانی در مورد این قضیه باید تحقیق می کردم که همه این ها رو تست کردم.

نتیجه ایجاد pdf با رعایت مسائل فوق تنها راه شکستن این نوع pdf ها فقط و فقط ocr هست.

البته دوستی میگفت که می توان به روش زیر کپی کرد که هنوز ثابت نشده:

کافیه فایل را با جیمیل برای یکی بفرستی یا توی گوگل داک آپلود کنی اونوقت گزینه View as Html را بزنی تا سه سوت متن اچ تی ام ال را بهتون بده و کپیش کنید.

استفاده از برنامه "PDF Anti-Copy" یک روش دیگر می باشد.

شته

حشرات این خانواده که با خرطوم خود از شیره گیاهی تغذیه می کنند، دارای تعداد زیادی از گونه ها و از آفات مهم و درجه اول گیاهان صنعتی، زینتی، باغبانی، سبزیکاری، جنگلی و غیره بوده و از اهمیت اقتصادی زیادی برخوردار میباشند. شته ها علاوه بر تغذیه از شیره گیاهی در انتقال بیماریهای ویروسی گیاهی نقش مهمی ایفا می کنند. عده ای از شته ها باعث پیچیدگی برگ و یا تغییر شکل شاخه ها گردیده و برخی بر روی قسمتهای گیاهان میزبان تشکیل گالهای گوناگونی را می دهند. شته ها حشرات کوچک کروی، پهن و یا بیضی شکل هستند، طول بدن آنها از نیم میلیمتر تا هشت میلیمتر متغیر و اغلب اوقات بین ۲ تا ۴ میلیمتر می باشد. رنگ آنها بسیار متنوع و اغلب دارای رنگهای زرد، سبز، قرمز، سیاه و یا خاکستری هستند. بدن آنها نرم و پوشیده از موهای ریز با اندازه های متفاوت میباشد. در شته ها سر دارای یک جفت شاخک که طول آن متغیر است وجود دارد. شته ها دارای سه جفت پا هستند و پاهای عقبی معمولا بلند تر از سایر پاها می باشد. شته ها به دو شکل بدون بال و یا بالدار میباشند. در نزد اغلب گونه ها شکم حشره به دم کوتاهی ختم می شود. ضمنا در طرفین و پشت حلقه ششم شکم زائده ای با شکل و اندازه متفاوت وجود دارد. شکل و اندازه این زائده ، شاخکها ، دم و تزئینات آنها از نظر تشخیص گونه ها اهمیت زیادی دارند. شته ها معمولا دارای ترشحات شیرین و چسبناکی بنام (عَسَلَک) میباشند که باعث جلب مورچه ها گَشته و حتی مورچه ها با شاخکهای خود آنها را تحریک به ترشح شیره نموده و از آن تغذیه می کنند. بعضی از مورچه ها برای یک کلنی از شته ها لانه ساخته و آنها را محبوس می کنند و یا آنها را به مکانهای دیگر مخصوصا روی ریشه گیاهان منتقل می کنند. در حقیقت مورچه ها استثمار کننده شته ها هستند. بدین جهت شته ها را گاو شیری مورچه ها نامیده اند. در عوض مورچه ها اغلب اوقات شته ها را از حمله و گزند دشمنانشان مصون می دارند. زندگی شته ها بسیار پیچیده است در قسمتی از زندگی خود بطریق بِکرزائی تکثیر پیدا کرده و سپس بعد از پیدایش افراد نر و ماده و آمیزش بین آنها نسل های متعددو متوالی ایجاد کرده و در پائیز ماده های جنسی تخمهای زمستانه می گذارند. زادآوری در شته ها بسیار زیاد میباشد، بطوریکه تعداد نسل آنها گاهی در سال در مناطق مناسب به ۲۰ نسل می رسد. چند عدد شته کافی است تا در اندک زمان باغ یا گلزاری را آلوده نماید. عده ای از شته ها زندگی خود را بر روی یک گیاه به پایان می رسانند(یک میزبانه) در حالیکه عده ای دیگر قسمتی از زندگی خود را روی یک گیاه و قسمت دیگر را روی گیاه دیگری می گذرانند(دومیزبانه). شرایط آب و هوائی فصل بهار زادآوری این حشرات را بسیار تسریع می کند. در مورد شته های دو میزبانه اگر به تارانهای بهاری موقعی ببارد که حداکثر افراد بالدار باشند، تعداد زیادی از آنها را نابود می کند. در حالیکه بر روی افراد بی بال و لاروها تاثیری ندارد. جمعیت شته های یک میزبانه در اوائل بهار بسیار زیاد می باشند ولی بتدریج در هنگام تابستان تعداد آنها در نتیجه عوامل کنترل کننده مانند کفشدوزکها، مگسها، زنبورهای شته خوار، قارچهای شته کش، و همچنین بعلت کمی رطوبت از بین رفته و سپس در اوائل پائیز شروع به ازدیاد می کنند. کثرت جمعیت و در نتیجه زیان شته ها به عوامل بسیار زیاد از قبیل شرایط آب و هوائی، رطوبت، حرارت، مقدار و شدت نور، عمل پارازیت ها و شکاری ها بستگی دارد.

بعنوان مثال زندگی دو نوع شته در زیر شرح داده می شود:

۱ - شته سبز هلو: طول حشره بالغ بی بال ۵/۱ تا ۲ میلیمتر و رنگ آن سبز ِ زَرد و یا زرد می باشد. بدن بیضی شکل و زائده آن نسبتا طویل است. بیولوژی: تخمها در قاعده جوانه های هلو، شلیل، بندرت در زرد آلو گذاشته می شود. در اواسط فروردین بسته به شرایط آب و هوائی، تخمها باز شده و حشرات بطرف برگها می روند و سپس اواسط اردیبهشت حشرات هر کدام بطور متوسط ۴۰ تا ۵۰ نوزاد بدون بال تولید می کنند که بنوبه خود حشرات بی بال و یا بالدار می زایند. در نسل سوم، تقریبا تمام حشرات بالدار می باشند و بتدریج در اواسط خرداد تقریبا حشره ای بر روی درخت هلو باقی نمانده و تمام آنها بر روی میزبان دوم که بسیار گوناگون و از خانواده های مختلف گیاهی میباشند مانند: چغندر، اسفناج، تنباکو، سیب زمینی، کوکب، کلم و غیره مهاجرت می کنند و نوزادان خود را در روی آنها می گذارند و این نوزادان درطول فصل تابستان نسلهای متوالی را تشکیل میدهند. گزش شته ها برروی برگهای هلو وسپس برروی برگهای میزبان ثانوی باعث پیچیدگی برگها میشود. شته ها در روی سطح زیرین برگها قرار گرفته و بدین طریق مبارزه با آنها بسیار مشکل می شود. در تابستان و در ماههای تیر، مرداد و شهریور شته ها در روی میزبانهای ثانوی زادآوری کرده و فعالیت آنها باعث ایجاد زردی، پژمردگی، تغییر شکل برگها می گردند. و در بعضی از موارد باعث انتقال بیماریهای ویروسی می گردند. درشهریورماه تا اواخرماه حشرات جنسی بالدار بسوی میزبان اولیه (درخت هلو) مهاجرت مینمایند. هر شته به تعداد پنج تا ده تخم منفردا بر روی شاخه های جوان و جوانه ها می گذارند و تخمها تا بهار سال آینده باقی خواهند ماند.

۲ - شته گل سرخ: طول حشره بالغ بی بال این شته در حدود ۸/۲ تا ۴/۳ میلیمتر و رنگ آن سبز مایل به قهوه ای با زائده و پاهای سیاه رنگ می باشد. در ابتدای بهار تخم این شته ها که از سال قبل بر روی درخت گذاشته شده بتدریج شروع به باز شدن کرده و در نتیجه زادآوری شته ها سطح زیرین برگها و ساقه های گل دهنده (گل سُرخ و نسترن) مملو از این شته ها میشود. در مکانهائی که حمله این شته مقارن با سفیدک گل سُرخ باشد می توان با مخلوط کردن دو سم قارچ کُش و حشره کُش فقط یکبار مبارزه نمود. باید توجه داشت که دو سم مصرفی قابلیت اختلاط با یکدیگر را داشته باشند.
 

مبارزه:

مبارزه با شته ها زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که بمحض ظهور اولین کلنی های شته آغاز گردد. بعلاوه در این زمان هنوز تعداد پارازیتها و شکاری ها زیاد نبوده و سمپاشی زیان زیادی به آنها وارد نمی کند. مبارزه با شته در محیط های بسته آپارتمان نسبتا ساده بوده و با چند بار استفاده از حشره کش های معمولی که برای مبارزه با مگس از آنها استفاده میشود از بین میرود. اما در محیط باز دفع شته بسیار مشکل است. سمومی که در مبارزه علیه شته ها بکار برده می شود اغلب "سموم فسفره" میباشند که خاصیت تماسی دارند مانند: مالاتیون، گوزاتیون، دیازینون و سوپر اسید، که بر حسب ماده موثر آنها از یک تا یک و نیم گرم در یک لیتر آب مصرف میشوند. سموم نفوذی موسوم به سیستمیک مانند: فسامیدون، متاسیتوکس و سموم مشابه که دارای خاصیت نفوذی میباشند، برتری چشم گیری به سموم تماسی شته کش دارند. زیرا علاوه بر اینکه شته ها در سطح زیرین برگها و مکانهای دیگری از گیاه که سم مستقیما به آنها نمی رسد را از بین میبرد، بلکه به پارازیت ها و شکاری های مفید آنها نیز صدمه زیادی وارد نمی آورد و نیز علیه کنِه های گیاهی موثر می باشد و دوام آنها برحسب رشد گیاه و نوع سم بین ۱۰ تا ۲۰ روز طول می کشد. برای اینکه مقدار ماده موثر بیشتری داخل گیاه شود، لازم است که سمپاشی زمانی که برگها باندازه کافی رشد کرده باشند انجام گیرد. بنابراین باید این سموم را دیر تر از سموم شته کش تماسی مصرف نمود.

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا میروم آخر ننمایی وطنم

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم

آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم

رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم

مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

کیست آن گوش که او می شنود آوازم

یا کدام است سخن می کند اندر دهنم

کیست در دیده که از دیده برون می نگرد

یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم

تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی

یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم

می وصلم بچشان تا در زندان ابد

به یکی عربده مستانه به هم درشکنم

من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم

آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم

تو مپندار که من شعر به خود می گویم

تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم

botulism

توکسین بوتولیسم قویترین سم در دنیا می باشد. با توجه به اورژانس بودن بیمار مشکوک به بوتولیسم بایستی دقت بیشتری در بررسی اپیدمیولوژیک و تشخیصهای افتراقی نمود. چرا که اتلاف وقت در شروع درمان اختصاصی بسیار خطرناک می باشد. موردی داشتیم کودک 8 ساله، روز اول تشخیص مننژیت داده بودن، روز دوم آنفلوانزا و روز سوم بوتولیسم! عملاً 48 ساعت فرصت از دست رفت و الان انتوبه ونتیله و زیر اکسیژنه. با دریافت تعداد زیادی ویال آنتی توکسین بوتولیسم هنوز جواب مناسبی نداده. شوربختانه این کودک مقدار زیادی هم از غذای آلوده خورده بوده. سئوال در مورد غذای مشکوک مصرفی در 48 ساعت اخیر در کیسها بسیار در تشخیص درست کمک کننده می باشد.

بله شاید بهتر باشد واژه ی "خاور آتش" را به جای خاورمیانه میانه به کار برد. خاوری که هیچگاه میانه نبوده و نخواهد بود. حداقل تا وقتی انگلیس، روسیه و آمریکا هستن. شاید معادلات سیاسی سنگین تر از آنی باشد که امثال من و شما بتوانند تفسیرش کنند اما مطمناً بعد از دهه ها زندگی در فضای مسخ شده خاور آتش بتوان این نظر اجمالی و مایوس کننده را داد. اما آیا انسان محکوم به جبر است؟ جوابش اگر نه نباشد، بلی هم نخواهد بود. در تاریخ درسهای زیادی وجود دارد. درسهایی که برای نیاموختن هستند! انسان ذیشعور گاهی بیشعورتر از دون شعورترین موجودات کیهانی میتونه باشه. باعث بسی تاسف است در عصری هستیم که انسان ادعایش گوش فلک را پاره کرده ولی بویی از حتی انسانیت نبرده! غم انگیزترین خنده میتواند خنده به موضعی باشد که جالبترین موضوع نسل بشر است! این موضوع تاسف بار این است که هدف قاتل و مقتول یکی است! مگر می شود هدف یکی باشد؟ آیا این برداشت اشتباهی از راههای رسیدن به خداست؟ اینها سوالهایی است که شاید به تعداد انسانهای روی زمین جواب داشته باشد ولی هیچ گاه جوابی یگانه نه درست، نداشته و نخواهد داشت. آنچه مسلم است در درمانده ترین حالت بشر(تا الان) می توان نسخه ی زیر را پیچید. این جمله صاحبان زیادی دارد. بهرحال فارغ از اینکه چه کسی گفته، اگر انسان سرکش آن را بداند و به کار گیرد می تواند چند صباحی را زندگی کند وگرنه تا ابدیت در بهترین حالت فقط زنده خواهد بود.

"مرگ سیاه سرنوشت شوم ملت زبونیست که تن به هر ذلتی می دهد تا زنده بماند"

اولی: تو هیچی از عشق نمیفهمی و... indecision

دومی: تو بدتری، فقط لاف عشق میزنی و... indecision

...خولا نمیدونستن که دوتاشون هم هیچی حالیشون نیست... laughdevilangel

در این پست از بهترین فست فودی های مشهد گفتم براتون، عکسهای KFC رو براتون میزارم:

 

KFC

KFC

برگر مینی

مینی برگر

هپی میل

هپی میل

پیتزا بیف استراگانف

پیتزا بیف استراگانف

پیتزا مخصوص

پیتزا مخصوص

چیزبرگر فرانسوی

چیزبرگر فرانسوی

کلنل برگر

کلنل برگر

همینجوری داره بیمار میاد واسمون متاسفانه. همشون هم از همون ماست خوردن.

کنسرو رو بجوشونین حتماً. ماست پوستی رو هم خواهشاً سرش رو گرد کنین.